هجمه موج کرهای در غفلت فعّالان فرهنگی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ فرهنگ الحادی و منحط غرب، برای تغییر سبک زندگی دینی، فرهنگی و ملّی مردم جهان برنامهریزی کرده است و با ابزار مختلف این تغییرات بنیادی را اعمال میکند. نکته مهم این است که این تغییرات، شیطانی و غیر الهی است. مسئولان غربی با تولید و ترویج شبهمعنویتهایی مثل، تفکر نوین، مثبت اندیشی، اوشو، یوگا، قانون جذب، عرفان سرخپوستی و...، تا ساخت فیلم و موسیقی و انیمیشن انحرافی، این هدف را جامه عمل میپوشانند. هالیوود از ابزارهای اصلی این تغییر بنیادی ذهنی بشر است. هدف جبهه استکبار، ایجاد دهکده جهانی با دین واحد غیرالهی است. اما وقتی با دفاع و مقابله مسئولان و مردم در سایر کشورها (مِن جمله جمهوری اسلامی ایران)، در مقابل توسعه فرهنگی خود مواجه شدند، با تغییر تاکتیک و پوشش فرهنگ و هنر شرقی سعی کردند، همان معنویت و سبک زندگی منحطِ با اهداف شیطانی را ترویج کنند.
موج کرهای به همراه انیمههای ژاپن با صنعت انیمیشنی که حدوداً هفت برابر صنعت نفت ایران قدرت دارد، با محصولاتش در ناخودآگاه ذهن مردم جهان بهویژه مخاطب ایرانی تفکرات بسیار خطرناکی القاء میکند و در آینده این مفاهیم انحرافی، به خودآگاه منتقل و در رفتار ذهنی و بیرونی اثرگذار خواهند بود. این تولیدات رسانهای گاهی به قدری در مسائل شیطانی به صورت جزئی ورود میکنند که بسیار وحشتناک است، مثل قربانی کردن انسان برای باز کردن دروازههای میان بعدی و ...
متأسفانه چون فاصله ادراکی و جهانبینی نسل امروز با نسلهای قبل تفاوت دارد، نسل دهه شصت و به قبل با مقوله انیمیشن و موسیقی و فیلم، یعنی رسانه، معمولاً سخت ارتباط میگیرند لذا مسئولان و قشر متدین، متوجه خساراتی که دارد به نسل کودک و نوجوان ما وارد میشود، نیستند و هوشیاری لازم را لحاظ نمیکنند. بحران بیهویتیِ جنسی، ملی، دینی و... را در آینده نهچندان دور، در نسل نوجوان و کودک خواهیم داشت و خیلی از موارد غیر قابل جبران است؛ چون شخصیت کودک با هویت غلط و انحرافی شکل میگیرد و طبق نظر روانشناسان، تیپ شخصیتی غیرقابل تغییر است.
برای مقابله با این هجمه معنوی و به تعبیر رهبر انقلاب، شبیخون فرهنگی و معنوی، باید ابتدا رصد جامع و کاربردی از فعالیتها و اهداف و برنامههای فرهنگی شرق به دست بیاوریم و بر اساس همین اطلاعات، به تحلیل و بررسی و آسیبشناسی این هجمه پرداخته و در فضای جهاد تبیین، با تولیدات مشابه در فضای رسانهای، به مقابله و روشنگری در این حیطه بپردازیم.
با توجه به اینکه بهنظر میرسد مؤسسات و نهادهای امنیتی و فرهنگی، دینی و... هنوز به تمام ابعاد این هجمه اشراف ندارند و بر همین اساس، یک برنامهی بلندمدتِ مقابله و آینده پژوهی در این رابطه وجود ندارد؛ بعضاً خود رسانه ملی و... مروج این هجمه هستند. ابتدا باید خلأ اطلاعاتی و رصد این هجمه را برطرف کنیم؛ یک پژوهش بنیادی البته با نقدهای کاربردی را در اولویت قرار دهیم، موضوعات مهم را پایش و در نقد آنها فعالیت کنیم و در آینده بتوانیم یک بسته کامل از تاریخچه، علل و ریشهیابی این هجمه، تکنیکها، آسیبشناسی، میزان آسیب، راهکار مقابله و درمان و... را به دست بیاوریم.
از جمله موضوعات مهم که مورد تحقیق و نقد باید قرار بگیرد:
احصاء و بررسی کمپانیهای حامی این موج شرقی (بویژه موج کرهای که در ایران بسیار طرفدار دارد)، گروههای مروج آن، رصد فنها و فعالیت آنها، آینده پژوهی این موج، نقد ترویج سبک زندگی تجملاتی، الحادی، ظاهرپرستی، ظلم پذیری، دنیاگرایی، عدم توجه به توحید و معاد، اومانیسم (انسان محوری)، فلسفه اپیکوری[1]، شیطان پرستی، فردگرایی، ارتباط با جن و قرارداد بستن با آنها، رواج انواع علوم غریبه، آنیمیسم[2]، انحرافات پیچیده جنسی و بیبندوباریهای عجیب، مانند: بی ال[3]، دوجنسگرا، همجنسگرا و در نهایت موج شرقی است.
در ضرورت این فعالیت باید خاطر نشان کرد که هزاران معلم، مربی پرورشی و فعال فرهنگی هستند که اکثر آنان از لحاظ محتوایی و نقدی در رابطه با این هجمه اطلاع کافی ندارند و بعضاً با مخاطبینی مواجه شدهاند که فن [4] هستند و این افراد و اولیای این دانش آموزان، کوچکترین اطلاعاتی از این هجمه ندارند و فقط با عوارض این جنگ مانند: پرخاشگری، همجنسگرایی، بیهویتی ملی، دینی، فرهنگی و... مواجه هستند و برای درمان و مواجه معمولاً روش کامل و با اشراف کاملی پیش نمیگیرند، چون بدون توجه به علت اصلی معضلات، فقط سعی در برطرف کردن عوارض این موج دارند که توفیق چندانی هم نمییابند. عمده مسئولان فرهنگی، مربیان پرورشی، مبلغان نهادهای مختلف و... هم به علت عدم اطلاع کافی نمیتوانند با این معضل به درستی مقابله کنند. لذا اولویت اول باید آگاه سازی نخبگانی و تجهیز آنان باشد.
پینوشت:
[1]. لذتجویی و دردگریزی؛ اپیکوریسم به زبان ساده ناشی از نوعی تغییرِ نگرش ذهنی است. اپیکوریسم سعی میکند عملگرا، مدرن و بیپرده باشد و بینشی نسبت به زندگی به دست دهد که خصوصاً برای مادهگرایان و خداناباوران، تَسلّای وجودی فراهم کند.
[2]. جاندار انگاری یا آنیمیسم (به انگلیسی: Animism) آیینی است که گرایندگان به آن اعتقاد دارند که تمامی عناصر طبیعت، دارای روح و جان و زندهاند. غالباً این ارواح و جانها به گیاهان و حیوانات نسبت داده میشود. این ارواح برخی موجب بدی و برخی دیگر موجب نیکی هستند.
[3]. بی ال یعنی بوی لاو ، boy love عشق پسر، نوعی همجنسبازی.
[4]. طرفدار افراطی و مُرید.
محمد جواد نصیری
افزودن نظر جدید