خدای جنگ آور در مسیحیت در اندیشه جری فالول

  • 1401/11/06 - 18:26
یکی از ادعاهای بی‌اساس مسیحیان تبشیری فارسی زبان، معرفی خدای مسیحیت به‌عنوان خدای سراسر صلح و محبت است. برای اثبات نادرست بودن این ادعا، به سراغ گفته‌های جری فالول رفته‌ایم. او با تعریض نسبت به این ادعا معتقد است هم در عهد قدیم و هم در عهد جدید، عباراتی در تأیید جنگ‌ آور بودن خدای مسیحیت وجود دارد و حتی در موقع لزوم، دستور کشتار هم می‌دهد!
جری فالول کیست؟

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلغان مسیحیت همواره مدعی‌اند که مسیحیت دین صلح و خدای مسیحیت، خدای صلح است و از خشونت به دور! این ادعا بین شبانان فارسی زبان پررنگ‌تر و رایج‌تر است. اما مانند بسیاری از موارد که ادعاهای این کشیشان با حقیقت ناسازگار است، در این مورد هم چنین است؛ نه مسیحیت دین صلح و نه خدایش خدای تماماً صلح‌طلب است. اثبات این ادعا، هرگز کار سختی نیست! کافی است به درس‌هایی که کشیشان غیرایرانی می‌دهند، توجه کنیم.

 ادعای خدای صلح‌طلب که از طرف شبانان فارسی زبان مطرح می‌شود، بیشتر به خاطر لجاجت با دین اسلام و آموزه‌های بحق و بجای قرآن در مورد دفاع مشروع است؛ لذا کشیشان غیر ایرانی که رویارویی مستقیم با اسلام ندارند، خیلی بر صلح طلبی خدا تأکید نمی‌کنند و تعالیم مسیحیت را آن‌چنان که هست، عرضه می‌کنند. یکی از این کشیشان «جری فالول» است که از صهیونیست‌های معروف آمریکا به شمار می‌رود. او در مورد خدای مسیحیت می‌گوید: «مسیحیان قرن‌ها پیش و حتی قبل از ظهور عیسی مسیح با جنگ و نیروهای شیطانی دست به گریبان بوده‌اند و هدف ما در این مقاله بررسی جنگ و پی‌آمدهای آن است. اما قبل از مطرح ساختن این مسئله پرداختن به صلح و تعالیم متون مقدس در این خصوص، الزامی به نظر می‌رسد.

یکی از صفات اصلی خداوند این است که دوستدار و حامی صلح می‌باشد. به گفته «اشعیا»، مسیح به اسامی مختلفی نظیر عجیب مشیر، خدای قادر، پدر جاودان و سرور صلح نامیده می‌شود ( اشعیا۹:۶) در متون مقدس مسیحیت تأکید شده که خداوند مایل است تمام جهانیان در صلح و آرامش زندگی کنند و بر همین اساس جهان را در کمال صلح و نظم آفرید بر اساس تعالیم انجیل مسیحیان باید همواره حامی صلح باشند، حتی یکی از برجسته‌ترین فرمان‌های انجیل در کتاب رومیان (۱۲:۱۸) این است که «با هیچ‌کس درگیر نشوید و در حد امکان با مردم در صلح و صفا زندگی کنید.

با توجه به این نکته که انجیل آشکارا به زندگی در صلح و آرامش تأکید می‌کند، ظاهراً نباید هیچ دلیلی برای جنگیدن وجود داشته باشد. با این حال اگر انجیل را راهنمای واقعی خود در زندگی قرار دهیم به روشنی در می‌یابیم که گاهی اوقات جنگیدن به‌عنوان یک انتخاب الزامی محسوب می‌گردد. در حقیقت همان گونه که در  انجیل اشارات فراوانی به صلح، شده به خدای جنگ (خداوند حامی جنگ در صورت ضرورت) نیز اشارات مکرری صورت‌ گرفته است.

در حال حاضر با این که بسیاری از صلح‌طلبان، عیسی مسیح را به‌عنوان اسوه صلح جاودان معرفی می‌کنند تصویر ارائه شده از مسیح را در کتاب مکاشفات فصل ۱۹ نادیده می‌گیرند؛ زیرا در این کتاب عیسی به‌صورت فرماندهی وصف می‌شود که با دردست‌داشتن شمشیری برنده کشورها را تصرف می‌کند و با عصای آهنین خود بر آنان حکم می‌راند.

سرود پیروزی در کتاب خروج فصل 15 نیز خداوند را به‌عنوان خدای جنگ می‌ستاید. او جنگ‌آور است و نامش خداوند می‌باشد. این‌گونه آیات نشان می‌دهد که برخی مواقع اقدام به جنگ انتخابی صحیح و درست است. در حقیقت خداوند افرادی از جمله حضرت موسی، یوشع و نیز بسیاری قضات مندرج در کتب عهد عتیق را برای پرداختن به جنگ حمایت و تقویت نمود و به همین دلیل آنان اعتقاد خاصی به نبرد داشتند. به‌ این‌ترتیب تاکنون خداوند بسیاری از مخالفان قوم یهود را نابود ساخته است؛ به‌عنوان نمونه می‌توان به کتاب تواریخ ۲ (۱۴:۱۵) اشاره کرد: «من پیشاپیش شما حرکت می‌کنم و فلسطینی‌ها را شکست می‌دهم.» خداوند هم چنین تأکید می‌نماید که در جنگ از عقل و منطق بهره بگیریم به‌عنوان‌مثال در کتاب امثال ۲ (۲۰:۱۸) آمده است هر مقصودی را می‌توان با مشورت به دست آورد.

بنابراین برای جنگیدن نیز از مشورت‌های سودمند بهره ببر.» در حال حاضر جهان با واقعیتهای دهشتناکی نظیر بمب گذاری های انتحاری ، اقدام های تروریستی رو به روست که به طور مداوم در حال اتفاق افتادن است. از آن جا که این واقعیت ها آسیب پذیری جوامع انسانی را در برابر این گونه تهاجمات نشان می‌دهند، پس در  شرایط کنونی دفاع از آزادی‌های انسانی که مورد تأیید خداوند نیز می‌باشد - الزامی است. هم چنین دلیل این امر که خداوند در جای جای «کتاب داوران» از قوم یهود می‌خواهد تا ضد «مدیانی ها» و «فیلیسطینی» ها به جنگ اقدام کنند، آن است که این اقوام می‌کوشیدند تا یهودیان را شکست دهند و سرزمینشان را تصرف کنند...

 در واقع یکی از اهداف اصلی کلیسا این است که به هر قیمتی از گسترش شرارت جلوگیری نماید؛ زیرا اگر از این گسترش شیطانی جلوگیری نشود، انسان‌های بی‌گناه فراوانی قربانی خواهند شد و تحقق اهداف الهی به تأخیر خواهد افتاد. با این حال ممکن است به ذهن برخی افراد خطور نماید که مگر خداوند در فرمان ششم از کتاب ده فرمان (موسی) نفرموده است که نباید انسان‌ها را کشت؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت، بین کشتن و جنایت تفاوت زیادی وجود دارد. در این فرمان نیز آمده است: «شما نباید مرتکب جنایت شوید. در حقیقت خداوند در بسیاری مواقع برای کسانی که مرتکب نقض قانون می‌شوند مجازات اعدام را دستور داده است. ما اکنون در دنیایی پر از رعب و خشونت زندگی می‌کنیم و انجیل به ما می‌گوید، جنگ به عنوان یک واقعیت ادامه خواهد داشت؛ تا زمانی که عیسی مسیح ظهور نماید.» [1]

پی‌نوشت:
 [1]. تحولات مذهبی یهود و مسیحیت در آغاز هزاره سوم،  مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین‌المللی ابرار معاصر، ص 332

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.