سید ابوالفضل برقعی شیعه است یا وهابی؟

  • 1401/10/12 - 13:39
سید ابوالفضل برقعی، از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است؛ ازجمله مسائلی که برقعی آن را انکار کرده، مسئله مهدویت است که در این زمینه می‌‌نویسد: «خداوند در كتاب خود نامی از مهدی نبرده و عنوانی برای او نیاورده است.»
امامت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سید ابوالفضل برقعی ، از روحانیون معاصر است که عمده اندیشه وی، ترکیبی از قرآن بسندگی و نفی عقاید شیعی است؛ وی در نیمه اول عمرش، مطالبی را همسو با تفکرات شیعه می‌‌نوشت؛ اما به نظر می‌‌رسد کتاب «منهاج السنة النبویة فى نقض کلام الشیعة و القدریه» از ابن تیمیه که حاوی انتقادات شدید به شیعه و متعصبانه خواندن اعتقادات آن است، موجب شد تا در سن 53 سالگی مدعی شود در شیعه، خرافات زیادی وجود دارد که خلاف متون دینی است و باید با این خرافات مبارزه کرد.

بررسی آثار سید ابوالفضل برقعی که در دو قسمت حیات علمی خویش نگاشته است و نیز مقایسه محتوای آنها، خود شاهدی است بر اینکه شخص برقعی، در بسیاری از عقاید، از اصول و عقاید امامیه عدول کرده و به سمت وهابیت گرویده است.

به عنوان مثال، بسیاری از عقاید تشیع که توسط خود برقعی احصاء و ضروری اعلام شده، در آثار دیگرش نفی و باطل گردیده است؛ برخی از آن عقائد عبارتند از:
اعتقاد به اینکه حضرت على (علیه‌السلام) وصی و خلیفه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و اعتقاد به اینکه انبياء (علیهم‌السلام) همگی بر حق و معصومند. اما برقعی در کتاب تابشی از قرآن، این عقاید را انکار کرده است.(1)
همچنین اعتقاد به اینکه تمامی حقایق دین را باید از معصوم اخذ کرد را در کتاب احکام القرآن، انکار کرده است.(2)
وی همچنین اعتقاد به اینکه خلفاء رسول دوازده نفرند را در کتاب بررسی علمی در احادیث مهدی، انکار کرده است.(3)
اعتقاد به اینکه خلفاء رسول، معصوم، اولواالامر و واجب الاطاعه هستند و اعتقاد به حق بودن شفاعت و اعتقاد به اینکه اهل عصمت دارای کراماتند؛ در کتاب تابشی از قرآن برقعی مورد انکار واقع شده است.(4)

عدول از اصول و عقاید امامیه و گرایش به سمت وهابیت توسط برقعی، مسئله ای است که مورد تأیید برخی اندیشمندان قرار دارد. برای نمونه، رسول جعفریان زندگی برقعی را شامل سه دوره می‌داند:
دوره اول که به نقد گرایش‌های غیرمعمول اسلامی مانند تصوف و امثال آن رفته و آنان را به عنوان بدعت و خرافه، نقد می‌کند.
دوره دوم، زمانی است که به سراغ برخی باورهای عامیانه شیعه رفته و آنها را خرافه نام نهاده و دست به نقادی زده و سعی دارد شیعه را معتدل نشان دهد.
دوره سوم، دوره ای است که اصول تشیع را به باد انتقاد گرفته و در اوج این دوره، به یک وهابی تبدیل می‌شود.(5)

استاد مطهری نیز بی آنکه اشاره ای به برقعی یا امثال وی داشته باشد، پس از بیان شبهه ای در باب شفاعت، به وجود چنین افرادی اشاره کرده و می‌نویسد: «این همان اشکالی است که وهابی‌ها مطرح می‌کنند و جمعی وهابی مسلّم در میان شیعه نیز فریفته آن شده‌اند.»(6)
برقعی بعد از منحرف شدن از عقاید امامیه، نسبت به شیعه نگاهی بدبینانه پیدا کرده و از اهانت به شیعیان و علمای آنان ابایی ندارد؛ برای نمونه او معتقد است شیعیان به بدعت‌های خود چسبیده و شعائر الناس را شعائر الله می‌دانند و موجب تفرقه در دین شده‌اند.(7)

پی‌نوشت:
1. برقعی، سید ابوالفضل، تابشی از قرآن، ج 2، ص222 و 223 و ص530.
2. برقعی، احکام القرآن، ص 17.
3. برقعی، بررسی علمی در احادیث مهدی، ص 40.
4. برقعی، تابشی ازقرآن، ج 2، ص 415 و 418 و 435 و ص114.
5. جعفریان، رسول، جریان ها و سازمان های مذهبی - سیاسی ایران، ص907.
6. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 1، ص 244.
7. برقعی، سید ابوالفضل، تابشی از قرآن، چاپ عربستان، ج2، ص377.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.