ابوالقاسم گورکانی و اعتقادات او!!!

  • 1401/10/15 - 15:36
متصوفه معاصر به بزرگان سلف خویش می نازند. یکی از این اشخاص که برخی از صوفیه سلسله خویش را به او می رسانند ابوالقاسم گورکانی است. وی از جمله صوفیانی است که به ترویج انحرافات متعددی همچون تایید سماع، تقدیس ابلیس و سیدالموحدین دانستن ابلیس و... پرداخته است.
گورکانی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شناخت صحیح یک پدیده اجتماعی زمانی به درستی میسر خواهد شد که زمینه‌ها و افراد تاثیرگذار در آن پدیده های اجتماعی شناخته شوند. در شناخت تصوف، باید بزرگان تاثیرگذار در تصوف مورد بررسی دقیق قرار گیرند.

یکی از این افراد که باید زندگی نامه و اندیشه های او مورد بررسی قرار گیرد، ابوالقاسم گورکانی می باشد که اهمیت بررسی زندگی او به خاطر این است که بیشتر سلسله های صوفیه در منطقه خراسان که تاجیکستان و ترکمنستان و قسمت هایی از پاکستان و افغانستان جزء خراسان آن زمان بوده اند به او می پیوندند.

ابوالقاسم گورکانی از بزرگان قرن پنجم هجری قمری است. او به احتمال زیاد در سال 350 در دهکده گورکان از توابع طوس مشهد متولد شده است و وفاتش در سال 450 است و مقبره  ایشان در روستای ابوالقاسم از توابع تربت حیدریه می باشد.

نام اصلی او عبدالله ابن علی طوسی است که القاب طریقتی او فخر اعالی و ادانی و مشرق نور لامکانی است. او با پنج  واسطه ابوعثمان مغربی، ابوعلی کاتب ، ابوعلی رودباری، و جنید بغدادی و سری سقطی به معروف کرخی و امام رضا(علیه السلام) می رسد.(1)  البته باید تذکر داد که انتساب معروف کرخی به امام رضا(علیه السلام) تردید جدی وجود دارد، زیرا از حیث تاریخی وجود خارجی شخصیتی  به نام معروف کرخی مورد تردید است و در کتاب های رجالی شیعه نامی از او در بین یاران امام رضا(علیه السلام) برده نشده است. همچنین طبق نظر شیعه اثنی عشری بعد از امام رضا(علیه السلام) چهار امام دیگر شیعیان، وارث ولایت آن حضرت در تمام ابعاد ایشان می باشند.

نحوه برخورد گورکانی با فردوسی

معصوم علیشاه در کتاب طرائق الحقایق از قول تاریخ گزیده حمدالله مستوفی نقل می کند: «شیخ ابوالقاسم به وقت وفات فردوسی دفن او را در گورستان مسلمانان منع کرده، که او مداح کافران بوده و پیغمبر فرموده که: «من تشبه بقوم فهو منهم ». همان شب او فردوسی را در خواب دید که حله های روحانیان پوشیده. متعجب شد، فردوسی او را گفت: خدای تعالی بر من رحمت کرد و گفت اگر مردود گرکانی گشتی، مقبول منی بدین شعر که در توحید گفتی: جهان را بلندی و پستی توئی، ندانم چه ای هر چه هستی توئی»(2)

این شیوه برخورد گورکانی خلاف اسلام بوده، زیرا فردوسی شیعی در شاهنامه خویش از مدح کنندگان اهل بیت(علیهم السلام) بوده و در ابیاتی می سراید:

«که من شهر علمم علیّم در است،   درست این سخن، قول پیغمبر است 

منم بنده اهل بیت نبی،               ستاینده خاک پای وصی»

پس چگونه گورکانی با وجود این همه وصف هایی که فردوسی از اهل بیت(علیهم السلام) دارد را مسلمان نمی داند و اجازه نمی دهد که در قبرستان مسلمان ها دفن شود. در صورتی که شخص با گفتن شهادتین حکم مسلمان پیدا نموده و تمام احکام مسلمان بر او بار می شود که یک مورد آن، دفن در قبرستان مسلمان ها است.

ابن‌نجار از ابن‌عمر نقل می‌کند که پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌) فرمود: «بُنیَ الاسلامُ علی خِصال: شَهادهُ انْ لا اله الّا اللهُ و انَّ محمّداً رسولُ اللهِ و الاقرارُ بما جاءَ مِنْ عِندِاللهِ الی...فلا تکفروهم بذنب و لا تشهدوا علیهم بشرک؛(3) اسلام مبتنی بر چند ویژگی است: شهادت به یگانگی خداوند (لا اله الّا الله) و شهادت بر نبوت رسول خدا (محمد رسول‌الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ) و پذیرفتن آنچه از جانب خداوند نازل شده است. پس کسی را که به این ویژگی‌ها معتقد بود، به خاطر ارتکاب گناهی او تکفیر نکنید و بر شرک او گواهی ندهید.»(3)

اعتقادات ابوالقاسم گورکانی:

سماع:

غزالی در کتاب کیمیای سعادت، نظر ابوالقاسم گورکانی را در مورد سماع می نویسد: «خواجه على حلاج، يكى بود از مريدان خواجه ابوالقاسم‏ گرگانى‏- دستورى خواست در سماع. گفت: «سه روز هيچ چيز مخور، پس از آن بگوى تا طعامى خوش بسازند، اگر ميلت به سماع بيش باشد و سماع اختيار كنى بر طعام، آنگاه اين تقاضاى سماع بحق باشد، و تو را مسلّم بود.»...»(4)‏

تقدیس ابلیس

یکی از اندیشه های انحرافی متصوفه، اعتقاد آنها در مورد ابلیس است. ابلیس از منظر آنها نه تنها گناه کار و دشمن انسان نیست، بلکه نسبت به او چهره مثبت نشان داده اند. ابولقاسم گورکانی یکی از بزرگان متصوفه که چنین اندیشه ای داشته و شیطان را «سید الموحدین» می دانست.

صلاح الدین بخاری در کتاب انیس السالکین خویش درباره گورکانی می نویسد: «از آراء خاص او نظری است که درباره ابلیس دارد و عصیان او را از فرط محبت و غیرت می‌داند. وی ابلیس را «خواجه خواجگان» و «سرور مهجوران»  می‌خواند و از این جهت با حسین بن منصور حلاج موافق است و با آراء عین القضاه در این باب، نزدیکی و همسویی دارد.»(5)

در سوره بقره علت سجده نکردن ابلیس، تکبر و استکبار او بیان شده است، نه توحید و عشق او. «وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَىٰ وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ(بقرة/34) و چون فرشتگان را فرموديم: «براى آدم سجده كنيد»، پس بجز ابليس _كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد_ (همه‌) به سجده درافتادند.» در نتیجه این مطالبی که  ابوالقاسم گورکانی و امثال او همچون سنایی و حلاج و دیگر صوفیه در توجیه سجده نکردن ابلیس بر حضرت آدم(علیه السلام) بیان می کنند بر خلاف مضامین آیات قرآنی است.

در نتیجه باید گفت که گورکانی یکی از بزرگان سلسله های  صوفیه است که دچار انحرافات زیادی ازجمله سماع، تقدیس ابلیس و مسلمان ندانستن کسی که شهادتین را بر زبان جاری کرده؛ شده است. انحرافاتی که هر کدام از آنها مخالف مبانی اسلامی و سیره عملی حضرات معصومین (علیهم السلام) است.

پی نوشت:

(1).  زين العابدين شيروانى، رياض السياحة، انتشارات سعدى - تهران، چاپ: اول، 1361، ج‏1 ؛ ص230.

(2). معصوم شیرازی، محمد، طرائق الحقائق به تصحیح محمد جعفر محجوب، انتشارات سنائی،

(3). الهندي ، علاء الدين علي، كنز العمال في سنن الأقوال والأفعال، مؤسسة الرسالة، لطبعة الخامسة، 1401هـ، ج۱، ص۲۹.

(4). غزالى ،ابو حامد محمد، كيمياى سعادت، انتشارات علمى و فرهنگى - تهران، چاپ: يازدهم، 1383، ج‏1 ؛ ص480.

(5). بخاری، صلاح‌الدین، انیس الطالبین وعده‌السالکین، تهران، ۱۳۷۱ش، ج۱، ص۱۲۲.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.