وضعیت مناسب یهود در عصر امویان (قسمت نخست)

  • 1401/05/27 - 11:03
هر چند از وضعیت یهودیان در عصر اموی در شرق عالم اسلامی، اطلاعات دقیقی در دسترس نیست، اما تأییدات کلی توسط مورخان در رابطه با وضعیت مناسب یهودیان در عصر اموی در دسترس است تا آنجا که برخی معتقدند بنی‌امیه و یهود با همدیگر یکی بودند.
وضعیت مناسب یهود در عصر امویان(قسمت نخست)

 درباره وضعیت مناسب یهودیان در عصر اموی در شرق عالم اسلامی، تأییدات کلی از مورخان در دسترس است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حکومت اموی با تعیین یزید بن ابی سفیان به عنوان والی شام آغاز و با به قدرت رسیدن معاوية بن ابی سفیان و به دست گرفتن خلافت مسلمین گسترده شده است. اما در ادامه، حکومت اموی میان دو خاندان سفیانی و مروانی دست به دست شد.

 بعد از معاویه دو نفر از سفیانیان یعنی یزید بن معاویه و پسر او معاوية بن یزید حکومت کردند و بعد از آن دو، حکومت به شاخه مروانیان منتقل شد و با حکومت ده نفر از مروانیان تا سال ۱۳۲ه.ق ادامه یافت و در ۲۷ ذی حجه سال ۱۳۲ه.ق حکومت امویان بر شرق جهان اسلام توسط عباسیان پایان پذیرفت.

از وضعیت یهودیان در عصر اموی در شرق عالم اسلامی، اطلاعات دقیقی در دسترس نیست، اما نسبت به وضعیت یهودیان در غرب عالم اسلامی یعنی در اندلس(اسپانیا)، اطلاعات فراوانی در دسترس است که در قسمت های بعدی به آن می پردازیم.

البته با توجه به اینکه گروه هایی از یهودیان در عراق، ایران و شام و مصر حضور داشتند و با توجه به وضعیت مناسبی که یهودیان قبل از عصر اموی، مخصوصاً در عهد حكومت حضرت علی(علیه‌السلام) دارا بودند، نباید تغییر جدی در این زمینه برای یهودیان رخ داده باشد. در غیر این صورت حتماً اثری از این تغییر و تحول در کتاب های تاریخی موجود بود.

علاوه براینکه تأییدات کلی توسط مورخان در رابطه با وضعیت مناسب یهودیان در عصر اموی در دسترس است. جرالد هاوتینگ، استاد بازنشسته تاریخ خاورمیانه در این رابطه می نویسد: «تنها به مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان (یا مجوسها) اجازه داده می شد در دین خود مانده و چون جوامع دینی جداگانه، در قلمرو فرمانروایی اسلامی به هستی خود ادامه دهند. به هر روی، تساهل و تسامح به بالاترین میزان و گستره خود بود».(1)

معاویه از کعب الاحبار یهودی که توانست دنیای حدیث را به نقل های بی پایه خود از کتاب های یهود آلوده کند، تمجید فراوان کرده است.(2)

به طور کلی بنی امیه تعامل خوبی با یهودیان داشتند. حکام اموی از معارف و نوشته های یهود در ترویج اندیشه ها و اهداف سیاسی خود و به کارگیری آنها در جامعه سود فراوان می بردند. آنان با کمک علمای یهودی الاصل روایات دروغین جعل کردند. در سنن دارمی آمده که فردی به نام ذکوان از کعب الاحبار روایت می ‌کند که وی می‌گفت: «در سطر اول تورات نوشته شده: «محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرستاده خدا و برگزیده اوست…. زادگاهش در مکه، محل هجرتش طیبه(مدینه) و پادشاهی او در شام خواهد بود». یهودیان بدین وسیله حکومت معاویه و بنی امیه را تایید نمودند.(3)

در مقطعی از دوران بنی امیه، مسلمانان در عمل طواف با یهودیان همراه شدند. زمانی که مکه به دست عبد الله بن زبیر بود، مشکل مراسم حج برای اهل شام مطرح گردید. عبد الملک مروان، اهل شام را از رفتن به حج منع کرد؛ زیرا ابن زبیر آنها را وادار می کرد تا با او به عنوان خلیفه مسلمین بیعت کنند.

از این رو وقتی عبد الملک مورد اعتراض قرار گرفت، به مردم گفت که ابن شهاب زهری برای شما از پیامبرتان روایت می کند: «لَا تُشَدُّ الرِّحَالُ إلَّا إلَى ثَلَاثَةِ مَسَاجِدَ: الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ، وَ مَسْجِدى، وَ مَسْجِدِ بَيْتِ الْمَقْدِسِ وَ هُوَ يَقُومُ لَكُمْ؛ اکنون بنگرید این همان صخره ای است که گفته اند پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در زمان معراج قدم هایش را بر روی آن نهاد، این بجای کعبه است.» آنگاه عبد الملک بر آن قبه ای بنا کرد و پرده های دیباج بر آن آویزان نمود و مردم را مجبور کرد تا همان گونه که کعبه را طواف می کنند، بر آن نیز طواف کنند. این مراسم یعنی طواف بیت المقدس که از اعمال یهودیان است، در دوران بنی أمیه برپا بود.(4) ابن خلکان می نویسد که مردم در روز عرفه در آنجا جمع می شدند.(5) این حرکت به خوبی روشن می کند که چگونه عناصر یهودی پا به پای سیاست بنی أمیه مورد استفاده آنان قرار می گرفت.

در ادامه اهمیت بیت المقدس، عبد الملک و حَجاج هر یک تعهد کردند تا دو درب بزرگ برای آن بسازند. بعدها در صاعقه ای، دری که عبد الملک ساخته بود، سوخت. حَجاج به او نوشت که مثل من و تو، این آیه است: «وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ»(مائده، 27)(6) موارد دیگری شبیه به همین واقعه از تأثیرپذیری عبد الملک مروان نسبت به یهود نقل شده است.(7)

بنابراین وضعیت یهودیان در دوران اموی بسیار مناسب بوده است تا آنجا که برخی معتقدند بنی‌امیه و یهود با همدیگر یکی بودند.

پی نوشت:
١. جرالد هاوتینگ، امویان نخستین دودمان حکومت گر در اسلام، ترجمه عیسی عبدی، تهران: امیر کبیر، 1386، ص ۲۲
2. محمد بن سعد، الطبقات الكبرى، بيروت: دار الكتب العلمية، ط الأولى، 1410، ج 2، ص 273
3. أبو محمد عبد الله دارمی، مسند الدارمی المعروف بسنن الدارمی، بيروت: دار البشائر، 1434ه.ق، ج 1، ص 95
4. ابن كثير الدمشقى، البداية و النهاية، بيروت: دار الفكر، 1407، ج 8، ص 280
5. ابن خلكان البرمكی الإربلی، وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان، بيروت: دار صادر، 7 جلد، 1900- 1994، ج 3، ص 72
6. همان، ج 1، ص 235
7. همان، ج 7، ص 681 و 781

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.