تناقض قرآنیون در روش تفسیر قرآن به قرآن

  • 1401/02/26 - 13:54
جریان قرآنیون که قرآن را در بخش اعتقادات کافی و بی نیاز از سنت می دانند روش تفسیری قرآن به قرآن را شاخص فهم قرآن، قرار داده اند و چشم خود را بر روی بسیاری از روایات بسته اند و سنت را به طور جدی مورد نقد قرار دادند.
قرآن ناطق مبین و مفسر قران صامت

قرآن و حديث از مهمترين منابع فهم اسلام هستند که غالب شیعیان و اهل سنت، حجیت آن دو را قبول دارند و احکام و قوانین الهی را از آن منابع استنباط و استخراج می‌کنند. آيات و احاديث زيادی بر حجیت آن دو به همراه هم تأکید دارند، اما افراط  برخی مسلمانها در قرآن و در حديث، سبب به وجود آمدن جريانهای خاصی شده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قرآنیون نام یک جریان فکری است که با تکیه بر شعار وحدت امت اسلامی و بازگشت به قرآن در سالهای مشروطه و پس از آن، تحت تأثیر اندیشه های اصلاحی سید جمال الدین اسدآبادی و شیخ هادی نجم آبادی توسط یکی از شاگردان ایشان به نام سید اسدالله خرقانی شکل گرفت و به وسیله چهره‌های دیگری همچون شریعت سنگلجی، یوسف شعار، برقعی، قلمداران و حسینی طباطبایی و ... ادامه یافت.

این گروه که قرآن را در بخش اعتقادات، کافی و بی نیاز از سنت می دانند، روش تفسیری قرآن به قرآن را شاخص فهم قرآن، قرار داده اند و چشم خود را بر روی بسیاری از روایات بسته اند و سنت را به طور جدی مورد نقد قرار دادند.

نقد روش تفسیری قرآنیون:
فراگیر نبودن استفاده از روش تفسیری قرآن به قرآن از سوی قرآنیان شیعه

در قرآن مجید پیرامون برخی از موضوعات، آیات مشابهی وجود دارد و برخی از موضوعات هم هستند که دارای آیات مشابه نیستند. بنابراین بر کسانی که از روش تفسیری قرآن به قرآن استفاده می‌کنند به خصوص آنهایی که این روش تفسیری را بهترین روش تفسیر قرآن می‌دانند، لازم است که در تفسیر آیاتی که با موضوعات مشترک است، حتماً همه این آیات را مد نظر قرار دهند تا روش تفسیری آنها کامل شود وگرنه روش تفسیری آنها با نقصان مواجه می‌شود.

همچنین در رجوع به دو کتاب تفسیری قرآنیون (تابشی از قرآن و تفسیر آیات مشکله) می‌بینیم که این روش تفسیری مورد ادعای آنها از سوی آنان به صورت کامل رعایت نشده است.

به عنوان مثال جناب برقعی، در تفسیر آیه شریفه: «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ [فاتحه/7] راه آنان که به آنها انعام فرمودی، نه راه کسانی که بر آنها خشم فرمودی (قوم یهود) و نه گمراهان (چون اغلب نصاری).» بدون هیچ اشاره‌ای به آیه «وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ  وَحَسُنَ أُولَكَ رَفِيقًا [69/نساء] و آنان که اطاعت خدا و رسول کنند البته با کسانی که خدا به آنها لطف فرموده یعنی با پیغمبران و صدیقان و شهیدان و نیکوکاران محشور خواهند شد و اینان نیکو رفیقانی هستند.» به تفسیر آیه پرداخته است و حرفی از اینکه چه کسانی مورد انعام الهی قرار گرفته‌اند به میان نیاورده است[1] در حالی که آیه دوم به روشنی مشخص کرده است که مؤمنان، در صورت اطاعت از خدا و رسول با پیامبران، صدیقان، شهدا و صالحان که همگی مورد انعام الهی قرار گرفته‌اند خواهد بود.

او در تفسیر آیه شریفه «ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ [بقره/2] این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است.» هیچ اشاره‌ای به آیه «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ [بقره/185] ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن نازل شده برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق از باطل.» نداشته و متقین را بر کسانی حمل کرده است که جلو ضرر احتمالی را بر خود می‌گیرند[2] درحالی که اگر به آیه دوم توجه کرده بود، تفسیر وی متفاوت می‌شد؛ چون با توجه به آیه دوم می‌توان هدایت قرآن را به دو بخش اولیه و ثانویه تقسیم کرد که هدایت اولیه شامل همه انسانها می‌شود و هدایت ثانویه به متقین اختصاص دارد.

پی‌نوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، تابشی از قرآن، ج1، ص73.
[2]. همان، ج1، ص74.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.