منصوص بودن امر امامت

  • 1401/02/26 - 09:11
در مقابل ادعای قرآنیون که امامت را یک امر عرفی می دانند باید گفت دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، ناسخ ادیان دیگر است و برای هدایت همه بشریت در همه زمانها آمده است. لذا معقول نیست، آورنده چنین دینی نسبت به رهبری پس از خود بی‌تفاوت باشد و رهبری را به مردمی بسپارد که اختلافات فراوان در بین آنها وجود دارد.
قرآن ناطق مبین و مفسر قران صامت

دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، ناسخ ادیان دیگر است و برای هدایت همه بشریت در همه زمانها آمده است؛ پس به حکم عقل، بر پیامبر (ص) لازم و واجب است که شخصی را به عنوان جانشین انتخاب کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در بینش امامیه، مقصود از وجود نص بر امامت، تنها نص لفظی و وحیانی نیست، بلکه جعل و قرارداد الهی منظور است. بنابراین وجود نص به معنای ارتباط امام با ملکوت نیز هست. امامیه در این راستا به ادله نقلی اعم از قرآن، روایات و گزارشات تاریخی و همچنین ادله عقلی تمسک جسته‌اند. با وجود این، قرآنیون همانند اهل سنت، امامت را امری عرفی و دنیوی پنداشته‌اند که نیازی به نص ندارد.

سید ابوالفضل برقعی یکی از سران جریان قرآنیون معاصر، مسئله زمامداری و خلافت پس از رحلت رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را موکول به شورای مسلمانان می‌داند و با استناد به آیه 38 سوره شوری تلاش می‌کند برای شورایی بودن خلافت بعد از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) مستند قرآنی تهیه کند و مسئله نصب امام و جانشینی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را معارض با قرآن جلوه دهد.[1]

در نقد این ادعای بی اساس دلایلی مطرح می شود:
در پاسخ باید گفت که دین اسلام به عنوان آخرین دین الهی، ناسخ ادیان دیگر است و برای هدایت همه بشریت در همه زمانها آمده است. لذا معقول نیست، آورنده چنین دینی نسبت به رهبری پس از خود بی‌تفاوت باشد و رهبری را به مردمی بسپارد که اختلافات فراوان در بین آنها وجود دارد.

پس به حکم عقل، بر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) لازم و واجب است که شخصی را به‌ عنوان جانشین انتخاب کند، تا همانند خودش مردم را به راه هدایت سوق دهد و استمرار دهنده راه و روش او باشد.
امر انتخاب جانشین آن قدر مهم است که خداوند در قرآن با رسولش اتمام حجت می‌کند و می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ وَإِن لَم تَفعَل فَمَا بَلَّغتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهدِي القَومَ الكَافِرِينَ [مائده/67] ای پیامبر! آنچه را از جانب پروردگارت به سوی تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر چنین نکنی، پیامش را نرسانده‌ای و خدا تو را از گزند مردم نگاه می‌دارد. خداوند کافران را هدایت نمی‌کند.»

دلیل دیگر بر نصب امام از جانب خداوند، آیه ای در سوره بقره است. خداوند می‌فرماید: «وَإِذِ ابتَلَى إِبرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهدِي الظَّالِمِينَ [بقره/124] به‌خاطر آور هنگامى كه خداوند، ابراهيم (علیه‌السلام) را با وسايل گوناگونى آزمود و او به خوبى از عهده اين آزمايش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود من تو را امام و پيشواى مردم قرار دادم. ابراهيم (علیه‌السلام) عرض كرد از دودمان من نيز امامانى قرار بده، خداوند فرمود، پيمان من به ستمكاران نمى‏‌رسد.»
آنچه که از این آیه برداشت می‌شود این است که اگر امامت و جانشینی با انتخاب افراد بود، معنا نداشت خداوند به حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) بفرماید من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم و معنا نداشت که حضرت ابراهیم (علیه‌السلام) امامت و جانشینی فرزندانش را از خداوند بخواهد.

همچنین در نقد نظر قرآنیون می توان گفت که مفاد آیه شوری، تعیین امام نیست؛ بلکه مفاد آن این است که امورات و مسائل شخصی مردم با مشورت حل می‌شود، نه اینکه امامت که مانند نبوت، امر الهی است، باید با مشورت مردم مشخص شود.[2]

پی‌نوشت:
[1]. برقعی، ابوالفضل، بررسی علمی در احادیث مهدی، ص97.
[2]. «انتخاب امام به دست مردم یا به دست خدا؟»

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.