رجز خوانی امام علی(ع) و مرحب یهودی

  • 1401/02/05 - 13:03
از نخستین کسانی که در جنگ خیبر به جنگ مسلمانان آمد، مرحب ابن حارث یهودی، رییس یکی از قلعه های خیبر بود. در رجز خوانی که بین امام علی(ع) و مرحب واقع شده است، امام حقانیت اسلام و مسلمانان در برابر یهودیان را یادآور شده است.
امام علی(ع) و مرحب یهودی

در جنگ ‌های گذشته، جنگاوران با رجز خوانی در پی اثبات قدرت، حقانیت و برتری خویش و ضعف رقیب بودند کما اینکه حضرت علی (ع) اینگونه رجز میخواند: من کسی هستم که مادرم نام مرا «حیدر» گذاشته است. من شیر بیشه شجاعت و شیر تیراندازم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رجز، یک متن حماسی است که از ارکان اصلی در جنگ ‌های گذشته بوده است. یکی از خصوصیات بارز حماسه، اظهار قهرمانی و برتری نیروی جسمانی دو حریف است که قصد جنگیدن در مقابل یکدیگر را دارند. رجز خوانی نوعی جنگ نرم روانی محسوب می شود که از لحاظ روحی در تقویت نیروی خودی و تضعیف دشمن و مخالف تأثیرگذار است.[1]

واژه «خیبر» در زبان عبری به معنی دژ و قلعه است و چون این منطقه به وسیله هفت قلعه در بر گرفته شده بود به آن خیبر می گفتند.[2]

یکی از جنگاوران جنگ خیبر[3] و از نخستین کسانی که به جنگ مسلمانان آمد، «مرحب ابن حارث یهودی»، مردی بلند قامت و بسیار شجاع، رییس یکی از قلعه ها و دژهای خیبر و از سران یهود بود.

مرحب در این نبرد با امام علی(علیه‌السلام) مبارزه داشته و پیش از این رویارویی، رجز خواند و امام نیز در پاسخ به او رجز خواند. امام در این رجز خوانی، حقانیت اسلام و انحراف از حقیقت یهودیان مهاجم را یادآور شده است.

مرحب در حالی که غرق در سلاح بود،[4] این گونه رجز خوانی می کند:

«قَدْ عَلِمَتْ خَیْبَرُ أَنِّی مَرْحَبٌ     شَاکِی اَلسِّلاَحِ بَطَلٌ مُجَرَّبٌ      

إِذِ اَللُّیُوثُ أَقْبَلَتْ تَلَهَّبُ        وَ أَحْجَمَتْ عَنْ صَوْلَةِ اَلْمُحَجَّبِ      

خِلْتُ جِمَایَ أَبَداً لاَ یُقْرَبُ     أَطْعَنُ أَحْیَاناً وَ حِیناً أَضْرِبُ      

إِنْ غُلِبَ اَلدَّهْرُ فَإِنِّی أَغْلِبُ   وَ اَلْقِرْنُ عِنْدِی بِالدِّمَا مُخَضَّبٌ؛[5]

طایفه خیبر می داند که مرحب هستم. اسلحه ام را آماده حمله کرده و قهرمانی آزموده ام.

آنگاه که شیران جنگ، آتش جنگ را افروخته وارد میدان می شوند و از صولت قهرمانان پنهان می گردند.

فکر می کنم از شدت حرارت به من نزدیک نگردند. گاهی با نیزه و گاهی با شمشیر حمله می ‌کنم.

 اگر چه روزگار مغلوب گردد من غالب هستم. همتای جنگی در نزد من با خونش رنگین می ‌شود.»

در این رجز، مرحب تلاش کرد وجوه مثبت خویش را پر رنگ و برجسته کند. او با استفاده از ادات بیانی تأکید نظیر «أَنَّ» و «إنَّ» به دنبال اثبات شجاعت و قدرت خویش و ضعف رقیب یعنی حضرت علی(علیه‌السلام) بود.

امام علی(علیه‌السلام) در جواب مرحب این گونه رجز می خواند:

«أَنَا عَلِیٌّ وَ اِبْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ             مُهَذَّبٌ ذُو سَطْوَةٍ وَ ذُو غَضَبٍ    

غُذِّیتُ فِی اَلْحَرْبِ وَ عِصْیَانِ اَلنُّؤَبِ      مِنْ بَیْتِ عَزٍّ لَیْسَ فِیهِ مُنْشَعَبٌ      

وَ فِی یَمِینِی صَارِمٌ تَجْلُو اَلْکُرَبَ        مَنْ یَلْقَنِی یَلْقَى اَلْمَنَایَا وَ اَلْعَطَبَ؛[6]

من علی(علیه‌السلام) فرزند عبد المطلب هستم. پاک سرشت، دارای قدرت حمله و غضب هستم.

در دامن جنگ، ناگواری های حوادث و در خانه عزت که اختلاف در آن راه نیافته، رشد کرده‌ام.

 در دست راست من شمشیری تیز است که غم ها را از هم می شکافد. هرکس به چنگ من بیفتد مرگ و هلاکت را دیدار می کند.»

در این رجز، امام علی(علیه‌السلام) با جمله اسمیه‌ی «‌أَنَا عَلِیٌّ وَ ...» بر ارزش‌ های مثبت خود تاکید کرده و گفتمان مرحب را به حاشیه رانده و کمرنگ جلوه می ‌دهد. امام با تعبیر «فِی یَمِینِی صَارِمٌ»، ضعف رقیب خویش را اعلام می کند.

در ادامه امام علی(علیه‌السلام) اینگونه رجز می خواند:

«نحنُ بَنو الحربِ بِنا سَعیرُها        حربَ عَوانٍ حَرُّها نذیرُها؛[7]   

ما فرزند جنگیم و آتش جنگ به خاطر ما شعله ور است. جنگ شدیدی که آتش آن، حدود خطر جنگ را اعلام می دارد.»

مرحب هم در جواب امام علی(علیه‌السلام) این چنین رجز می خواند:

«انا اناسُ ولدتنا عَبهره      لباسُنا الوَشی و ریط حِبره

ابناءُ حربٍ لیس فینا غدره؛[8]

من از مردمی هستم که زنان زیبارو و خوش پوش ما را زاییده اند. لباس  ما گل دار و چادر ما، برد یمنی است.

ما فرزند جنگیم و هیچ مکری نداریم.»

مرحب در گزاره «ابناءُ حربٍ» در پی اثبات تفوق و برتری خویش نسبت به امام علی(علیه‌السلام) است و سعی دارد قدرت ایشان را به حاشیه براند.

علی (علیه‌السلام) در پاسخ به مرحب، رجز زیبا و بلیغی را می خواند:

«اَنَا الَّذی سَمَّتْنی اُمّی حَیدَرَة      لَیثٌ لِغاباتٍ شدیدٌ قَسْوَرَة      

عبلُ الذراعینِ شدیدُ القِصره     کلیثِ غاباتٍ کریه المنظره     

أکیلکُم بالسّیفِ کیلَ السندره      اَضرِبکُم ضرباً یُبینُ الفقره   

وأترکُ القرن بِقاعٍ جِزره           أضرِبُ بالسّیفِ رِقاب الکفره  

ضربُ غلامٍ ماجدٍ حِزّوره       من یترکُ الحقّ یقومُ صَغره     

أقتلُ منهم سبعهً أو عشره       فکلهم اهلُ فُسوقٍ فجره؛[9]

من کسی هستم که مادرم نام مرا «حیدر» گذاشته است. من شیر بیشه شجاعت و شیر تیراندازم.

 بازوهایم نیرومند و گردنم قوی است، همانند شیر نیرومندی هستم که با قیافه ای هولناک همه را به وحشت می ‌اندازد.

با شمشیرم شما را به طور وسیع پیمانه می کنم و کنار می ریزم. آنچنان به شما ضربه می زنم که مهره کمر شما از هم جدا شود.

رقیب خودم را در زمین های هموار و نرم می گزارم. با شمشیر گردن های کفار را می‌ زنم.

 من همانند نوجوانی بزرگوار و نیرومند حمله می کنم. کسی که حق را رها کند ذلت وی رشد پیدا می ‌کند.

 از این مخالفان حق، هفت نفر و یا ده نفر به قتل می رسانم؛ زیرا همه آنان طرف دار انحراف و ناپاکی هستند.»

در رجز فوق، امام علی(علیه‌السلام) با تشبیه بلیغ و رسای «اَنَا حَیدَرَة» بر شجاعت، قدرت و برتری خویش و ضعف رقیب تاکید می کند.

در ادامه امام علی(علیه‌السلام) ویژگی ‌های منفی افراد رقیب را با گزاره ‌های واژگانی «اهل فسوق» و «الکفره» بیان نموده است. منظور از کافر، پوشاننده حق است و اعم از فسق است.[10] این کلمات بار معنایی منفی دارد و هدف حضرت بیان این نکته است که مرحب و اهل خیبر دارای انحراف هستند و به همین دلیل گفتمان خود را برجسته نموده و رقیب را به حاشیه می راند. سرانجام شمشیر امام بر فرق مرحب اصابت کرده، کلاه‌ خود و سر او را درهم شکست.[11]

پی نوشت:
[1]. احمد امیری خراسانی، عصمت اکرمی نیا، «جایگاه رجز در شعر دفاع مقدس»، نشریه ادبیات پایداری، سال 9، ش 16، ۱۳۹۶، ص 39 
[2]. یاقوت حموی، معجم البلدان، بیروت: دار صادر، 1995، ج 2 ، ص 409؛ سید جعفر مرتضی عاملی، صفوه الصحیح من سیره النبی الاعظم، تهران: مشعر، 1387، ص 272 
[3]. جنگ خیبر، سال هفتم هجری واقع شد و پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌وآله) در اوایل محرم سال هفتم روانه خیبر شد و در ماه صفر آنجا را فتح کرد و در اول ربیع الثانی سال هفتم به مدینه بازگشت. 
[4]. محمد واقدی، المغازی، مترجم محمود مهدوی دامغانی، تهران: نشر دانشگاهی،1369، ج 2 ص 645- 658؛ ابو محمد ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و دیگران، بیروت: دارالمعرفه، بی تا، ج 3، ص 347
[5]. دیوان امام علی(ع)، مترجم مصطفی زمانی، قم: پیام اسلام، 1369، ص 98
[6]. همان
[7]. همان، ص 216
[8]. همان
[9]. همان؛ نصر بن مزاحم منقری، وقعه  صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم: بصیرتی، 1382، ص 390
[10]. ابوالقاسم راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1430، ص 569
[11]. طبری، تاريخ طبرى، ترجمه ابو القاسم پاينده، اساطير، تهران:1375، ج3، ص1146

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.