تبیین جایگاه امامت و ولایت توسط حضرت فاطمه(س)

  • 1400/10/11 - 07:31
هیچ کس مانند حضرت فاطمه زهرا (س) عمق امامت را نشناخت و هیچ فردى چون او در راه تبیین امامت و شناسایى آن و دفاع از امام خویش تلاش نکرد و براى اثبات امامت امام على (ع) به محاجه و دفاع پرداخت و آنجا که لازم دید، براى دفاع از امام خویش، جان خود را به خطر انداخت تا آنجا که اولین شهید راه امامت و دفاع از آن لقب گرفت.
تبیین جایگاه امامت و ولایت توسط حضرت فاطمه(س)

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هیچ کس مانند حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) عمق امامت را نشناخت و هیچ فردى چون او، در راه تبیین امامت و شناسایى آن و دفاع از امام خویش تلاش نکرد.
او از طرق مختلف براى دفاع از امامت امامان بر حق، سعى و کوشش کرد. گاه با بیان خطبه‏‌هاى غرا و روشنگرانه عظمت و فضیلت مقام امامت و شخص امام على (علیه‌السلام) را آشکار ساخت؛ گاه با منطق و استدلال، امامت دوازده امام را به اثبات رساند و فواید و مزایاى بی‌شمار آن را برشمرد و گاه براى اثبات امامت امام على (علیه‌السلام) به محاجه و دفاع پرداخت و آنجا که لازم دید، براى دفاع از امام خویش، جان خود را به خطر انداخت تا آنجا که اولین شهید راه امامت و دفاع از آن لقب گرفت.

تبیین جایگاه رفیع امامت‏
از بهترین شیوه‏هاى دفاع این است که مردم را نسبت به جایگاه و عظمت یک امر مهم آشنا سازیم.
فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) از این شیوه بهترین بهره‏‌ها را برد و در قالب‌هاى مختلف، عظمت و جایگاه رفیع و بلند امامت را بیان کرد.
زمانی که امت در مورد خلافت، اختلاف نظر داشتند و هیچگونه وحدت نظری در بین آنان نبود؛ لذا حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) بر این امر تأکید داشت که امامت از آنِ ما اهل بیت (علیهم‌السلام) است و مصداق آن نیز علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) است و می‌فرماید: «فجعل الله اطاعتنا نظاما للملة و امامتنا امانا للتفرقه.[1] خداوند اطاعت و پیروی از ما اهل بیت (علیهم‌السلام) را سبب برقراری نظم، ره آورد امامت و رهبری آنان را عامل وحدت و دوری از تفرقه قرار داده است.»
آن حضرت سپردن امامت جامعه به دست دیگران (نا اهلان) را سبب تشتت جامعه می‌داند و آن را یک امر غصبی می‌داند: «نقضت عهد الله..... فی امیرالمومنین علی (ع)» همچنین فرمودند: «خلاف حکم خدا و سنت رسولش امامت او را غصب کردند.»[2]

حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) قصد داشت که جریان حاکمیت اسلامی از آمیخته شدن به هواهای نفسانی دور بماند و حکومتی را که بنا به حکم خدا و رسولش متعلق به امام علی (علیه‌السلام) بود به وی برگرداند. لذا بیشترین حجم سخنان باقی مانده از آن حضرت حول محور امامت است که در تمام دوران زندگانی اهل بیت (علیهم‌السلام) مورد تأیید آنان و قریب چهارده قرن است که مورد تأیید پیروان آنان قرار گرفته و از اصول مسلّم شیعه است.
همینطور در کلمات نورانی دختر گرامی رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نسبت به امامت سایر ائمه (علیهم‌السلام) چنین آمده است: «خلف بعد خلف حتی یقوم قائمنا التاسع من ولد الحسین.»[3]

ادله اثبات امامت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) در سخنان حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها):
حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) امامت را تنها مختص به اهل بیت (علیهم‌السلام) و مصداق آن را نیز در زمان خود امام علی (علیه‌السلام) می‌دانست و در مواردی به این امر با ذکر نام امام علی (علیه‌السلام) اشاره کرده است.
حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) علاوه بر اینکه به صورت کلى دفاع از امامت دوازده امام کرده و امامت آنها را تبیین کرده است، گاه به صورت موردى و به خاطر اقتضاى زمان، امامت برخى از آنها را بیشتر و به صورت خاص مورد تأکید قرار داده است.

از جمله درباره امامت حضرت على (علیه‌السلام) که امام زمانش بوده و مسئله امامت او جنبه زیربنایى داشته، مطلب را بیشتر مورد تأکید قرار داده است که به نمونه‏‌هایى اشاره می‌‏شود:
آن حضرت فرمود: «انسیتم قول رسول اللّه یوم غدیر خمّ من کنت مولاه فعلىّ مولاه و قوله (ص) انت منّى بمنزلة هارون من موسى.[4] آیا فراموش کردید سخنان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در روز غدیرخم (که فرمود): هر که من مولا و رهبر او هستم، على (علیه‌السلام) مولاى اوست؟ و این سخنش (که فرمود): (یا على!) موقعیت تو نسبت به من، همانند موقعیت هارون به موسى است.»
حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) در برابر یکى از نادانان مدینه که خفاش صفت در برابر آفتاب وجود امام على (علیه‌السلام) زبان به سرزنش گشوده بود، فرمود: «و هو الامام الرّبّانى و الهیکل النّورانى قطب الاقطاب و سلالة الاطیاب النّاطق بالصّواب نقطة دائرة الامامة و أبو بنیه الحسن و الحسین الّذین هما ریحانتى رسول اللّه سیّدى شباب اهل الجنّة.[5] او (على) امام ربانى و الهى، و هیکلى نورانى، مرکز توجه همه عارفان (و خداپرستان) و فرزندى از خاندان پاکان، گوینده به حق و روا، مرکز و نقطه دایره امامت و پدر حسن و حسین، دو دسته گل پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دو سرور و بزرگ جوانان اهل بهشت است.»

پی‌نوشت:
[1]. احتجاج، طبرسی، ج1، ص134.
[2]. مناقب آل ابی‌طالب، ابن شهر آشوب، ج2، ص49.
[3]. الصراط المستقیم، نباطی، علی بن یونس، مصحح باقر بهبودی، قم، ج2، ص123.
[4]. مناقب الاسد الغالب، ابن جزری، ص14. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
نزهة الحفاظ، مدینی، ص102. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. ریاحین الشریعة، ج1، ص93؛ فرهنگ سخنان فاطمه زهرا(س)، ص27.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.