مبانی فکری سلفیت معاصر

  • 1400/06/27 - 10:04
نظر به انحراف‌های گسترده اندیشه سلفیان در جهان اسلام که متاسفانه دامنه آن به حوزه عقاید دیگر مذاهب شناخته شده اسلامی نیز سرایت کرده، تلاش‌ شد در گزارشی به ارکان مبانی فکری سلفیت معاصر از لحاظ فکری و شیوه‌ی تطبیق بپردازیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اشتراکاتی در بین همه‌ی مشارب(مشرب‌های- از کلمات ثقیل تا حد امکان خودداری شود تا مخاطب بیشترین ارتباط با متن را برقرار کند) فکری سلفی معاصر وجود دارد که خود را به صورت کامل به اسلام منتسب کرده، درحالی‌که خیلی از اسلام ناب محمدی فاصله دارند،(نقطه) از جمله مسایل مورد توجه پژوهشگران در عصر حاضر، مسأله سلفی‌گری و مبانی فکری سلفیان در جهان اسلام است. نادیده گرفتن تفاوت ماهوی سلفیان، به ویژه تکفیری و جهادی با دیگر فرق و مذاهب اسلامی، و پیامدهای مخرب رفتارهای نابهنجار آنان در عرصه بین الملل، بر اساس رهیافت اعتقادی ایشان، ضرورت کاوش در رابطه با گونه‌های مختلف سلفی‌گری و نیز بررسی مبانی فکری آنان در حوزه‌های مختلف را طلب می‌کند.
ارکان مبانی فکری سلفیت معاصر را از لحاظ فکری و شیوه‌ی تطبیق، می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

1) بزرگ‌نمایی امور مستحب، و اهمیت کم به واجبات و فرایض
این عمل به‌گونه‌ای صورت می‌پذیرد که در مبانی فقه، اولویت‌ها جابجا و دگرگون شده، رأس نردبان اولویت‌ها رو به پایین شده و بی‌دلیل بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی در مورد بعضی اعمال پدید آمده است؛ مثلاً فرد در مسأله‌ای مانند شنیدن موسیقی، علی‌رغم این‌که مورد اختلاف بعضی فقهاست، به هیجان می‌آید و حکم به تکفیر می‌کند، اما در مورد جرایمی مانند شهادت دروغ و قتل نفس و فریبکاری، واکنشی از خود نشان نمی‌دهد.

2) پرکردن عقل‌ها با متون، حفظ شرح‌ها و پرداختن به حاشیه‌ها و غرق شدن در فروع فقه
این نتیجه‌ی طبیعی سر و ته شدن نردبان اولویت‌ها است و باید دانست که غرق شدن در فروع فقه و پرداختن بیش از حد به آن، نمی‌تواند جواب‌گوی نیازهای اسلام و مسلمین در عصر حاضر باشد و هم‌چنین نمی‌تواند جواب‌گوی سؤالات جدی و مهمی که متوجه جوامع اسلامی امروز می‌شود، باشد.

3) با قایل شدن حق قیمومیت بر دیگران، آزادی آن‌ها را در تنگنا قرار می‌دهند
به طوری‌که همه باید نسبت به فقه سلفی جدید و تطبیقاتش، مدیون باشند و در این راه چه بسا بعضی خون و شرف علمای مخالف را مباح دانسته‌اند. زمانی‌که شیخ عایض القرنی (که به خوش اخلاقی و اعتدال معروف است) با تکیه بر علم روان‌شناسی تربیتی به عدم واجب بودن نقاب فتوا داد، در حالی‌که با آرای أئمه چهارگانه‌ی فقه و مفسران بزرگ همراه شده است، او را تهدید کردند و خونش را مباح دانستن(نیازمند رفرنس) .

4) تجزیه کردن دین اسلام، بدون تسلط بر همه‌ی جوانب ‌آن و عدم رعایت اولویت‌ها
بزرگ‌نمایی بعضی از چیزهای کم اهمیت از ویژگی‌های حرکت سلفیت، به‌ویژه سلفیت معاصر است. مقاومت در برابر ضریح‌ها و زیارت‌گاه‌ها و برخورد شدید با هر کس که به اولیاء متوسل شود و مشرک خواندن آن‌ها در فکر سلفیت، برجسته و آشکار و از اولویت‌ها است.

5) سردرگمی شدید در مرجعیت و مصادر شریعت؛ سرگردانی در تاریخ قدیم و مقدس شمردن تاریخ و اشخاص
ضرورتاً منجر به آمیخته شدن مصادر تشریع و ایجاد پرده‌ی ضخیمی بر توانایی عقل می‌شود و چشم‌انداز کلی و عمیق ما را به نسبت نیاز‌ها و مشکلات از بین می‌برد. زیاده‌روی در قدردانی از تاریخ و اشخاص منجر به نتایج ناکارآمد و غیر واقعی ‌می‌شود و عقل را در پرتگاه هلاکت و نابودی قرار می‌دهد. در مرجعیت بین وحی و اشخاص خلط ایجاد می‌کنند، در حالی‌که هیچ عالمی بدان معتقد نیست و در این راستا گرفتار مرض بزرگ‌نمایی اشخاص می‌شوند؛ یعنی اصول را در اشخاص مشاهده می‌کنند، در حالی‌که اشخاص هرچند هم بزرگ باشند، معصوم نیستند؛ زیرا آن‌ها بشر هستند و در اجتهاد‌هایشان ممکن است دچار صواب و خطا شوند.

6) اصرار و حساسیت بر عبادات و شعایر دینی، همراه با کوچک شمردن امور دنیا و پیشرفت در آن، تا جایی‌که از دنیا به عنوان فتنه یاد می‌کنند و این‌که دین ضد دنیاست و هر کس برای دین کار کند برای دنیا کار نمی‌کند و بر عکس
در بحث از سلامت روانی و تفسیرهای آن، گفته شده که غرق شدن در عبادات و مستحبات و فراموش کردن جامعه و مسئولیت‌ها بیانگر یکی از ترفندهای روانی به نام «جبران» است و این یک ترفند دفاعی ناخودآگاه است که انسان به آن پناه می‌برد و هنگامی‌که احساس عجز و ناتوانی کرد، در صدد جبران آن برمی‌آید، خواه این ضعف جسمی باشد و خواه روانی. جبران، تلاشی ناخودآگاه است که هدف آن رسیدن به سطحی است که مطلوب انسان است یا آن‌چه که بر او تحمیل شده یا شاید به‌خاطر تحکیم جایگاه خود در جامعه باشد.

7) تعطیل عقل به‌خاطر وحی
زیرا عقل و وحی را رقیب هم‌دیگر می‌دانند و معتقدند که اجتهاد، همراه با نص وجود دارد، ولی باید اجتهاد در خدمت نص باشد. در این‌جاست که جمود شکل می‌گیرد و حلقه‌های آن کامل می‌شود. به احادیث صحیح آحاد نیز در همه شئون دین حتی در عقاید استناد می‌كنند و راه استنتاج عقلی را تا حد امكان باریك می‌کنند؛ چنان‌چه قرآن نقش اساسی در فرهنگ اسلامی ما دارد. پس باید مصدر اساسی در مفاهیم عقیدتی و شرعی و دنیوی ما باشد، تا جایی‌که در تمام مراحل فرهنگی و اجتماعی از آن استفاده کنیم. وحی به‌صورتی جامع و کامل برای تمام ابعاد زندگی بشر آمده است و به دنبال ایجاد واقعیت‌های اجتماعی است که با دید او نسبت به وجود و انسان هماهنگ باشد. وحی تنها یک الگوی خاص برای این واقعیت‌ها ارائه نمی‌دهد، بلکه برداشت‌ها و اهداف عمومی را ارائه می‌کند و از مردم می‌خواهد بر اساس آن و همراه آن زندگی کنند و با این دید نسبت به انسان که وی عاقل و مکلف است.(گویا جمله نا تمام است) انسان شرعاً مکلف می‌شود که برداشت‌های وحی را در زندگی واقعی بشری پیاده کند و به‌وسیله‌ی آن از حوزه‌ی نظر و تئوری به حوزه عمل منتقل ‌شود و آن ایجاد نمی‌شود مگر به واسطه‌ی درک عمیق عقل از وحی و این‌که عقل، درک و تحلیل صحیحی از واقعیت داشته باشد(نقطه) که(اضافه) در این صورت منجر به موفقیت عقل در تطبیق وحی بر واقعیت‌ها و اجرای درست آن می‌شود. پس ناچاریم در صورتی‌که قصد موفقیت داریم، از فرهنگ قرآن برای مواجهه با همه جوانب مسائل فکری و پیچیدگی‌های آن استفاده کنیم، به‌صورتی‌که قرآن در این امر معالجه(در معالجه‌ی این امر، در معالجه‌ی این درد، در امر این معالجه)، غریب نباشد.

پی‌نوشت:
شش گفتار در سلفیت معاصر، مرتضی آقا محمدی، انتشارات رسول اعظم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، 1396.
مبانی فکری سلفیه، دکتر مهدی فرمانیان، 1388.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.