التزام صوفیان به فرمانبرداری از مرشد
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله کارهای انحرافی صوفیه، التزام به این می باشد که ورود و صدور آنها در مقام سیر و سلوک به راهنمایی مرشد است؛ با این پنداشت که مرشد، اعرف به راه های سیر خواهد بود و پیروی او در ایصال و وصول، پر شتاب است.
صوفیه در آداب سالک چنین ذکر نموده اند:
«سالک، واجب است در حق "شیخ" اعتقادش کامل باشد، به گونه ای که در زمانش از جهت ارشاد، تریبت، تهذیب، و تادیب، کامل تر از او نبیند. چون اگر سالک، ضعیف الاعتقاد باشد، مرشد وقعی در پیش وی نخواهد داشت؛ در نتیجه گفته ها و کارهایش در او تاثیری نخواهد گذاشت و هر چه اعتقادش سخت تر باشد، تاثیر
گفته ها و کارهایش در او آکد است.
نیز واجب است که در مقام تسلیم و اذعان، قیام کند، حتی اگر منکری از او دید، انکار وی ننموده و بر او به خاطر آن، طعن ننماید و در این زمینه قصه موسی و خضر علیها السلام را به یاد داشته باشد.
نیز واجب است از خودش به طور کلی اختیار سلب نموده و فرمانبر او در هر چه باشد که پیرامون کارهای دنیایی فرمان می دهد و باز می دارد، همانند خوردن، نوشیدن، خواب، لباس، ایستادن، نشستن، حرکت، سکون، و عیر اینها.پ
نیز در امور دینیه حتی عبادتهای مستحبی از روزه، افطار، زیاد کردن نافله ها، بسنده نمودن بر واجبات، ذکر، تلاوت، مراقبت، و غیر اینها از مرشد اطاعت نماید.
بنابراین چیزی از این ها جز با اذن او، اقدام ننماید و اگر دید مرشد آنها را ناخوش دارد، اقدام بر آنها جایز نیست.
نیز بر سالک واجب است منتظر بماند و مترصد آن چه باشد که از زبان شیخ، صادر می گردد و از وی پیروی نماید، زیرا او واسطه ی سخن حق می باشد.»
موارد دیگری نیز هست که صوفیه در آداب سالک ذکر نموده اند. حاصل همه این گفتارها این است که مرید، دوستی شیخ را به قلبش بیاشاماند و در حق او اعتقادش استوار باشد و معالم دینش را از او دریافت نماید؛ زیرا که او صاحب ولایت جزئیه و از جلوه های ولایت کلیه می باشد و حق ولی است که در حق مولی عیله، نافذ التصرف باشد.
اما نخستین کسی که التزام به راهنمایی مرشد را پایه گذاری کرد ابن عربی بود. وی برای خود ولایت مدعی شد و پیروانش هم پذیرفتند. وی به علت اینکه از اهل سنت بود و ادعا نموده که خاتم اولیاست، و سپس این وهم باطل و غلط رسوا و از او به بعدی ها و حتی جاهلان صوفی شیعه سرایت نمود و در نتیجه مرشدهایشان را "اولیاء" نامیدند.[1]
حال آنکه کسانی که امروزه خود را اولیاء خدا می خوانند، توانایی خواندن کلام خداوند را ندارند و هزار اشکال دیگر که به این به ظاهر اولیاء الله وارد است. نمی دانیم به کدامین دلیل موجه نام اولیاء را بر خود می نهند و از آن نام سوء استفاده می کنند و موجبات گمراهی مردم را فراهم می کنند. کسانی که باید در سیر و سلوک به سالک کمک کنند، خود به دستگیری راه بلد نیاز دارند تا شاید بتوانند از این گرداب جان سالم به در برند. پس مساله مرید و مراد بازی که صوفیه به آن چنگ زده و از آن سوء استفاده می کنند نه آن است که ایشان معرفی می کنند چرا که در صوفیه مراد حق دارد مرید را حتی از واجبات نهی کند و برای آن توجیه دارند که این عمل در واقع برای مرید فعلا نیاز نیست و بلکه شاید وی را به گمراهی کشاند، حال آنکه اگر چنین بود چرا خداوند جل جلاله در همه حال نماز را واجب می داند و در هیچ حالی اجازه اسقاط آن را نمی دهد، و نماز مانند روزه نیست که در برخی موارد از مکلف ساقط شود. جای تعجب است که خداوند و پیامبر و ائمه علیهم السلام مجوز اسقاط برخی اعمال را به هیچ وجه صادر نکرده اند در حالی که صوفیه به راحتی واجبات را هم تعطیل می کنند . از جمله ابو عبدالله محمد بن کرام رئیس فرقه کرامتیه در کتاب عذاب القبر می نویسد:««گناهان از زنا، لواط، استمناء و شهادت به دروغ و اغلام با پسران، خواه علانیه، خواه پنهان رواست الا خمر که علانیه و پنهان نتوان خورد که آبروی مردم را می ریزد، پس جمله کبائر را بر شما حلال کردم.»[2]
تعطیل کردن واجبات نیز بواسطه امری واهی بوده که درستی یا نادرستی آن هم معلوم نیست. در این رابطه شیخ نجم الدین کبری در پاسخ به مسئله:«هل یسقط التکلیف من عباده الخواص؟(آیا از خواص بندگان تکلیف ساقط می شود؟)، می فرماید: نعم(آری).»[3]
به هر حال با توجه به آموزه های دین مبین اسلام و آنچه که در مورد تبعیت از مراد از صوفیه شنیده می شود، معلوم می شود که تبعیتی که در صوفیه از آن نام برده می شود موجب انحراف و گمراهی مکلف می گردد که باید از آن اجتباب کرد.
منابع:
1- منهاج ابراعه فی شرح نهج البلاغه، میرزا حبیب الله هاشمی خویی، صص 287 و 288
2-خیراتیه، ج 1، ص 22
3- تحقیق در احوال و آثار نجم الدین کبری، ص 211
دیدگاهها
درویش
1392/09/23 - 05:52
لینک ثابت
آقای عزیز سجد بجز رب جلیل بر
m.tavab
1392/09/30 - 11:58
لینک ثابت
با سلام
افزودن نظر جدید