فصاحت بهاءالله در کلام عبدالبهاء!

  • 1398/05/22 - 22:55
عبدالبهاء ادعا می‌کند که پدرش حسینعلی بهاء، با آن‌که معلّمی نداشته، فصاحت و بلاغتش چنان محیّرالعقول بوده که تمامی فصحا و بلغای عرب را به اعتراف وا داشته است! این ادعا در حالیست که یکی از ایرادات اساسی به آثار مدعی پیامبری بهائیت، اشکالات ادبی و محتوایی وارد به آن‌هاست؛ تا جایی که بهائیان را به اصلاح آثار شبه وحیانی او مجبور ساخت!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، در کتاب مفاوضات ادعا می‌کند که پدرش حسینعلی بهاء پیامبرخوانده‌ی بهائیت، اُمّی بوده و با آن‌که معلّم و مدرسی نداشته و در مکتبی وارد نشده، فصاحت و بلاغتش چنان محیّرالعقول بوده که تمامی فصحا و بلغای عرب را به اعتراف وا داشته است؛ همچنان که می‌خوانیم: «جمال مبارک لسان عرب نخواندند و معلّم و مدرسی نداشتند و در مکتبی وارد نشدند ولی فصاحت و بلاغت بیان مبارک در زبان عرب و الواح عربی العباره محیرعقول فصحا و بلغای عرب بود و کلّ مقرّ و معترفند که مثل و مانندی ندارد».[1]
این ادعا در حالیست که بهائیان تا کنون نتوانسته‌اند حتی یکی از فصحا و بلغای عرب را برای اثبات ادعای عبدالبهاء معرفی نمایند؛ بلکه بالعکس تا کنون هرآنکس از ادبا، فصحا و بلغا که آثار عربی باب و بهاء را خوانده به تمسخر آن‌ها پرداخته است.
جالب آن‌که خود حسینعلی بهاء نیز که به اشکالات و ایرادات علمای معاصر به علی‌محمد باب آگاهی داشت و موقعیت خود را در این زمینه برتر از باب نمی‌دانست؛ در مهم‌ترین اثرش یعنی کتاب اقدس، تلاش کرده تا راه این‌گونه اشکالات را ببندد تا مورد نقد ادیبان و علماء قرار نگیرد: «قُل یا معشر العلماء لاتزنوا کتاب الله بما عندکم من القواعد و العلوم انّه لقسطاس الاعظم و انه بنفسه لو أنتم تعلمون [2]؛ بگو ای گروه علماء، کتاب خدا (: بخوانید: اقدس) را با قواعد (عربی) و علوم (مختلف و متعارف) نسنجید، بلکه این کتاب میزان سنجش حق است بین خلق و هرچیزی نزد اُمم با این مقیاس سنجیده می‌شود».
اما مسئله زمانی جالب‌تر می‌شود که بدانیم نه تنها هیچ‌یک از ادبیان از سیاه‌مشق‌های حسینعلی نوری به شگفت نیامدند، بلکه بالعکس یکی از ایرادات اساسی به آثار به اصطلاح وحیانی مدعی پیامبری بهائیت، اشکالات ادبی و محتوایی وارد به آن‌هاست؛ تا جایی که بهائیان را به اصلاح آثار شبه وحیانی او مجبور ساخت: «بسیاری از الواح نازل شد و همان صورت اولیه من دون مطابقه و مقابله به اطراف رفته لذا حسب الأمر به ملاحظه آن‌که مغرضین را مجال اعتراض نماند مکرر در ساحت اقدس قرائت شد و قواعد قوم در آن اجرا گشت».[3]

پی‌نوشت:
[1]. عباس افندی، مفاوضات، هندوستان: مؤسسه چاپ و انتشارات مرآت، 1998 م، ص 26.
[2]. حسینعلی نوری، اقدس، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 98، بند: 99.
[3]. حسینعلی نوری، اقدس (رساله سؤال و جواب)، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 60-59، سؤال 57.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.