تمسک سیدکاظم رشتی به کشف و شهود!

  • 1398/04/01 - 23:26
پیشوایان مسلک شیخیه به خصوص سیدکاظم رشتی، با کنار گذاردن مسیر اجتهاد و استنباط ضابطه‌مند از کتاب و سنت، روی آوردن به مکاشفه‌های ادعایی و تفسیرهای ذوقی و بی‌ضابطه، کنار گذاشتن روش نیابت عامه و اجتهاد و به کارگیری عبارات مغلق، تنها به دنبال مرید و مراد پروری بوده و از مسیر حقیقت فاصله گرفته‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله ویژگی‌های پیشوایان مسلک شیخیه که پس از شیخ احمد احسایی در شاگردان مکتب او (خصوصاً سیدکاظم رشتی) به اوج خود رسید، دوری از علوم متداول و متعارف در بیان معارف اسلامی بوده است.
از این‌رو یکی از خصوصیات مهم سیدکاظم رشتی، تمسک به کشف و شهود برای بیان معارف الهی و اسلامی است؛ چنانچه کاظم رشتی در کتاب دلیل المتحیرین، در خصوص این داعیه‌ی پیشوایان مسلک شیخی (در مقام معرفی شیخ احسایی) می‌نویسد: «وأما هذا الشیخ الجلیل و العالم النبیل الذی یسمی المنتسبون الکشفیه او الشیخیه هو الشیخ‌احمد بن زین‌الدین...؛[1] این شیخ جلیل و عالم ربانی که منسوب به او و پیروی کنندگان او را کشفیه یا شیخیه می‌گویند، ایشان شیخ‌ احمد بن زین‌الدین احسائی است».
اما پس از آن‌که کاظم رشتی در سنّ 21 سالگی به کربلا رفت و در جلسات درس شیخ احمد احسائی حاضر شد و به خصوص در مدت بیست سال ریاست بر شیخیه و جانشینی شیخ احسایی، در بیان معارف دینی به وسیله‌ی کشف و شهودهای ادعایی، از استاد خود نیز پیشی گرفت و منبع بسیاری از سخنانش را کشف و الهاماتی دانست که بر او افاضه شده است.
به همین خاطر در زمان وی، شیخیه را به نام کشفیه می‌خواندند که کنایه از کشف و الهامی بود که کاظم رشتی به عنوان رهبر این فرقه برای خود قائل بوده است. لذا در خصوص نام‌گذاری شیخیه به کشفیه، کاظم رشتی می‌نویسد: «خداوند سبحان، حجاب جهل و کوری دین را از بصیرت‌ها و چشم‌های ما برداشته و ظلمت شک و ریب را از قلوب و ضمایر ما برطرف کرده است.[2]
البته کشف و شهوداتی که پیشوایان شیخی مسلک برای خود مدعی بودند، سر از عباراتی رمزآلود و مبهم درآورد که کسی قدرتِ بر درک آن‌ها نداشت؛ همچنان که در کتاب محمدمهدی موسوی اصفهانی (متوفی 1280 ق) که پیرامون زندگی‌نامه مشاهیر علما و مجتهدین شیعه نوشته، درباره‌ی تألیفات سیدکاظم رشتی می‌خوانیم: «السید کاظم ابن قاسم الرشتی صاحب المؤلفات الکثیرة التی لم یفهم أحد ما یقول فیها و کأنه یتکلم بالهندیه [3]؛ سید کاظم پسر قاسم رشتی دارای مؤلفات بسیاری است که احدی چیزی از ان‌ها نفهمیده است و گویا که به زبان هندی حرف می‌زند».
بنابراین می‌توان گفت که پیشوایان شیخیه با کنار گذاردن مسیر اجتهاد و استنباط ضابطه‌مند از کتاب و سنت، روی آوردن به مکاشفه‌های ادعایی و تفسیرهای ذوقی و بی‌ضابطه، کنار گذاشتن روش نیابت عامه و اجتهاد و به کارگیری عبارات مغلق، تنها به دنبال مرید و مراد پروری بوده و از مسیر حقیقت فاصله گرفته‌اند. از طرفی ادعای دریافت علوم از طریقی خارق‌العاده، به نوعی تصور بابیت و نیابت خاصِ آنان را برای پیروانشان فراهم می‌سازد؛ همان نیابت خاصی که در دوران غیبت کبری وجود نداشته و مدعیان آن در کلام معصومین (علیهم السلام)، کذّاب به شمار می‌آیند.[4]

پی‌نوشت:
[1]. سیدکاظم رشتی، دلیل المتحرین، چاپ نجف، ص 12.
[2]. ر.ک: سیدمحمدباقر خوانساری، روضات الجنات، ج 1، ص 91.
[3]. محمدمهدی الموسوی الاصفهانی الکاظمی، احسن الودیعه فی تراجم اشهر مشاهیر مجتهدی الشیعه، چاپ بغداد، 1348 ق، ص 173.
[4]. همچنان که حضرت حجّت (علیه السلام) در آخرین توقیعشان، مدعیان مشاهده‌ی قبل از علائم ظهور را دروغ‌گو خوانده‌اند: علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403 ق، ج 51، ص 361.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.