عبدالبهاء؛ از تهدید جمال پاشا تا اعلام حمایت لرد بالفور!

  • 1397/05/10 - 08:03
حمایت عبدالبهاء از قوای مهاجم انگلیسی به قدری حاکمان عثمانی را عصبانی کرد که "جمال پاشا" تهدید به مجازات او کرد. در این میان دولت انگلستان، برای حمایت از این جاسوس خود، دست به عمل شده و وزیر خارجه‌ی وقت انگلیس، دستور به محافظت از وی را صادر کرد. اما به راستی چرا عبدالبهاء و یارانش، تا این حد برای انگلیسی‌ها اهمیت یافتند؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در ماجرای تصرف فلسطین (به عنوان بخشی از خاک عثمانی)، به دست قوای مهاجم انگلیسی، عباس افندی، مرتکب خیانت و جاسوسی برای انگلیسی‌ها شد. حمایت عبدالبهاء از قوای مهاجم انگلیسی به قدری حاکمان عثمانی را عصبانی کرد که "جمال پاشا" تهدید به مجازات او کرد.[1] در این میان دولت انگلستان، برای حمایت از این جاسوس خود، دست به عمل شده و وزیر خارجه‌ی وقت انگلیس، دستور به محافظت از وی را صادر کرد؛ شوقی افندی در این خصوص نوشته است: «از جمله احبای انگلستان چون بر خطرات شدیده‌ای که حیات مبارک (: عبدالبهاء) را تهدید می‌نمود، اطلاع یافتند؛ بلادرنگ (: بدون تأمل) برای تأمین سلامت آن وجود مقدس اقدامات و مساعی (: تلاش) لازمه مبذول داشتند (: به عمل آوردند). لرد کرزن (Lord Curzon) و سایر اعضای کابینه انگلستان، نیز رأساً و مستقیماً از وضع مخاطره آمیز حیفا استحضار حاصل نمودند، از طرف دیگر لرد لامینگتون (Lord Laminton) با ارسال گزارش فوری و مخصوص به وزارت خارجه آن کشور، انظار اولیای امور را به شخصیت و اهمّیت مقام حضرت عبدالبهاء جلب نمود و چون گزارش به لرد بالفور وزیر خارجه وقت رسید در همان یوم وصول (: روز رسیدن گزارش)، دستور تلگرافی به جنرال النبی سالارسپاه انگلیس در فلسطین صادر و تأکید أکید نمود که به جمیع قوی (: با تمام نیرها) در حفظ و صیانت حضرت عبدالبهاء و عائله و دوستان آن حضرت بکوشد. متعاقب آن دستور جنرال النبی تلگرافی پس از فتح حیفا به لندن مخابره و از مصادر امور (: مقامات انگلیس) تقاضا نمود صحّت و سلامت مبارک را به دنیا اعلام نمایند».[2]
اما این تغییر استراتژی عبدالبهاء در انتخاب قدرت برتر و خیانت به عثمانی و حمایت جدی انگلیس از او، حاوی نکاتیست که به دو مورد آن اشاره می‌نماییم:
اولاً: به راستی که چرا تا این حد، عبدالبهاء و یارانش برای انگلیس اهمیت یافتند؛ تا جایی که مقامات بلندپایه‌ی این کشور دستور به حفاظت از او صادر کردند؟!
ثانیاً: خیانت، جاسوسی، و چرخش موضع عبدالبهاء در حالیست که وی بارها، هرگونه دخالت در سیاست را مساوی با خروج از بهائیت دانسته است: «میزان بهائی بودن و نبودن این است که هرکسی در امور سیاسیه مداخله کند و خارج از وظیفه خویش حرفی زند یا حرکتی نماید، همین برهان کافیست که بهائی نیست و دلیل دیگر نمی‌خواهد».[3] بنابراین اگر این اعمال دخالت در سیاست نیست، پس اساساً سیاست در نظر پیشوایان بهائی، از چه معنا و مفهومی برخوردار است؟!

پی‌نوشت:
[1]. سیدمحمدباقر نجفی، بهائیان، تهران: نشر معشر، 1383 ش، ص 641.
[2]. شوقی افندی، قرن بدیع، ترجمه‌ی: نصرالله مودت، بی‌جا: مؤسسه‌ی ملّی مطبوعات امری، 122 بدیع، صص 297-296.
[3]. عبدالحمید اشراق خاوری، گنجینه حدود و احکام، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 336.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.