کشف و شهودهای باطل
سران تصوف در حالی کشف و شهود را بهعنوان مهمترین منبع حجیتی خود معرفی کردهاند که برخی از بزرگان صوفیه مواردی از نقض در کشف و شهود را ذکر کردهاند که نشاندهنده مخدوش بودن کشف و شهود در غیر معصوم دارد. ازجمله اینکه میتوان به شیطانی بودن یا متأثر بودن از تخیلات فاسد و باورهای اعتقادی و مهمتر از همه تناقض داشتن با آیات قرآن اشاره کرد.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بزرگان صوفیه در کتب خود به مواردی از کشف و شهود اشاره میکنند که نشان از وجود خطا و اشتباه در این امر دارد که باعث میشود سالک دچار خلاف واقع شود و این از آفات کشف و شهود است، زیرا تشخیص کشف و شهود رحمانی از شیطانی کاری بسیار دشوار است کما اینکه بزرگان زیادی بعد از سالها، پی به این بردند که منبع کشف و شهود آنها شیطانی بوده است نه رحمانی، لذا باید گفت حجیت کشف و شهود برای غیر معصوم قابل خدشه است.
ازجمله دلایلی که میتوان برای نقض و مخدوش خواندن کشف و شهود برای غیر معصوم برشمرد این سخن قیصری است که میگوید: «گاهی مشاهده صور در بیداری است و گاهی در خواب، که خواب تقسیم میشود به أضغاث احلام و غیره... و آنچه در بیداری میبیند گاهی حقیقت محض است که برای او واقع میشود و گاهی امور خیالی است که حقیقی نیست بلکه شیطانی است و گاهی نیز این امور شیطانی با امور حقیقی مخلوط میشود تا مشاهده کننده را گمراه کند.»[1] آنچه مهم است اینکه وقتی ممکن است در بیداری امور حقیقی با امور شیطانی مخلوط شود، لذا دیگر نباید انتظار داشته باشیم که هر آنچه در خواب به آن میرسیم حقیقت باشد، بهعنوان مثال ابن عربی میگوید: خداوند متعال را در خواب دیدم.»[2] در حالی که این مکاشفه هم مخالف عقل است و هم مخالف مبانی اعتقادی مسلمانان که صراحتاً به عدم رؤیت خداوند متعال چه در خواب و چه در بیداری تأکید میکند. حتی اگر این مکاشفه در بیداری رخ میداد احتمال پذیرش آن خیلی بیشتر بود تا زمانی که در خواب رخداده باشد، چراکه بنا بر گفته قیصری، وقتی در بیداری امور حقیقی با امور شیطانی مخلوط میشود تا سالک را دچار خطا و گمراهی کند، در خواب که انسان دارای هوشیاری نسبی است به طریق اولی خلط امور حقیقی با شیطانی صورت میپذیرد.ازجمله دلایل دیگری که میتوان بر نقض و مخدوش شدن کشف و شهود برشمرد، یکی کشف و شهودهای برخاسته از تخیل است، کما اینکه قیصری معتقد است که در برخی موارد آنچه سالک در تخیلاتش به آن میرسد امر حقیقی نیست بلکه امری برخاسته از تخیلات فاسد است.[3]
دیگری کشف و شهود برخاسته از باورهای دینی و اعتقادی است، کما اینکه ابن عربی میگوید: «رسولالله (صلی الله علیه و آله) وفات کرد، در حالی که هیچ نصی بر جانشین شدن احدی بر او نشده است و معین هم نشده است.»[4] حالآنکه علامه حسنزاده آملی درباره این کلام ابن عربی میفرماید: شک نیست که رسولالله برای خود وصی تعیین فرمود و آن امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) بود... باید گفت شیخ صاحب عصمت نبوده.... کشف او نیز بهحسب اعتقاد و سوابق انس و الفت بهاشتباه روی آورد.»[5] در حقیقت مکاشفه او متأثر از باورهای دینی و اعتقادی او است نه آنچه مطابق با واقع و نفس الامر است.
از دیگر موارد نقض کشف و شهود که آن را مخدوش میکند، مکاشفهای است که مستقیماً خلاف قرآن کریم است، چنانچه ابن عربی معتقد است که در مکاشفهای به این حقیقت رسیده است که خداوند متعال به فرعون در هنگام غرق شدن، ایمان عطا کرده است و او را پاک قبض روح کرده است و هیچ خبث و پلیدی در او نبود، زیرا خداوند او را در حالی قبض روح نمود که ایمان آورد، پیش ازآنکه گناهی کند.[6] البته نباید از این نکته غافل شد که خود ابن عربی به این نکته اعتراف میکند که: «به خدا قسم چیزی ننوشتم مگر از املاء الهی و القاء ربانی.»[7] لذا نمیتوان گفت این ادعای ابن عربی فقط در قالب اعتقاد او است بلکه خود او به مکاشفه بودن همه آنها اعتراف کرده است و همه سخنان و دعاوی خویش را املاء و القاء الهی و ربانی میداند. حال آنکه آیات قرآن کریم صراحتاً برخلاف این مکاشفات است، کما اینکه یکی از آیات قرآن صراحتاً دربارهٔ فرعون و عدم نجات وی میفرماید: «فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَکاَلَ الاَخِرَة وَ الْأُولی [النازعات/25] و درنتیجه این استکبار، خداوند او را به عذاب دنیا و آخرت گرفتار نمود.» جمیع مفسرین مسلمان از شیعه و سنی این آیه را دلیل بر عذاب دنیوی و اخروی فرعون دانستهاند.
درواقع وقتی بزرگان صوفیه خود به مواردی از کشف و شهود اشاره میکنند که با عقل و قرآن در تناقض است و هیچ مطابقی با آنها ندارد و قابل خدشه است، چراکه به واقعیت نزدیک نیست و متأثر از القائات شیطانی و تخیلات فاسد است، لذا نمیتوان کشف و شهود را در انسانهای غیرمعصوم را بهراحتی پذیرفت چراکه ممکن است حتی تشخیص رحمانی از شیطانی بودنش، برای خود شخص نیز مشکل باشد، لذا در کشف و شهود غیر معصومین باید همیشه به دید شک نگاه کرد کما اینکه علامه مصباح یزدی میفرماید: «اما گذشته از پیامبر و امامان معصوم (علیهمالسلام) دیگران برای ما مشکوکاند تا هنگامیکه نخست اطمینان پیدا کنیم خلاف نمیگویند و بهواقع چنین ادراک و دریافتهایی بر ایشان حاصل شده و دوم اینکه باید قرائنی بهدست آوریم و احراز کنیم که آن ادراک و یافتهها از عنایتهای ربانی است نه از القائات شیطانی و تسویلات نفسانی، در هر صورت در مورد غیر پیامبر و امامان معصوم (علیهمالسلام) اگر کوچکترین تردیدی داشته باشیم سخن آنها برای ما ارزشی نخواهد داشت.»[8]
پینوشت:
[1]. قیصری رومی، محمد داود، شرح فصوص قیصری، محقق آشتیانی، نشر علمی و فرهنگی، تهران، 1386، ص 100
[2]. ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه فی معرفه الاسرار المالکیه و الملکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418 ق، ج 1، ص 334
[3]. قیصری رومی، محمد داود، شرح فصوص قیصری، محقق آشتیانی، نشر علمی و فرهنگی، تهران، 1386، ص 99-100
[4]. هاشمی نسب، سید محمود، مقاله تاملی بر نظریه اصالت وجود و وحدت وجود، 1393، ص 26
[5]. حسن زاده آملی، حسن، ممد الهمم فی شرح فصوص الحکم، انتشارات طبع و نشر، 1394، ص 410
[6]. قیصری رومی، محمد داود، شرح فصوص قیصری، محقق آشتیانی، نشر علمی و فرهنگی، تهران، 1386، ص 201
[7]. ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه فی معرفه الاسرار المالکیه و الملکیه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1418 ق، ج 3، ص 456
[8]. مصباح یزدی، محمدتقی، در جستجوی عرفان اسلامی، نشر موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، قم، 1390، ص 39
افزودن نظر جدید