کلام ملاسلطان در توجیه تبدیل خمس به عشریه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خُمس در اصطلاح شرع، حقی است که خروج آن از مال، واجب بوده و به دو قسمت تقسیم میشود که یک قسمت آن سهم امام (علیه السلام) است و قسمت دیگر آن سهم سادات میباشد. مسئلهی خمس در بیان قرآن جزو انفاقات واجب است که آیهی مربوط به آن در سوره انفال بیان شده است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَالْیَتامی وَالْمَساکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا یَوْمَ الْفُرْقانِ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ...[سوره انفال، آیه 41] بدانید هرگونه غنیمتی بهدست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذی القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آنها) است، اگر به خدا و آنچه بر بنده خود در روز جدایی حق از باطل، روز درگیری دو گروه (با ایمان و بیایمان) روز جنگ بدر نازل کردیم، ایمان آوردهاید...» آیه شریفه، پرداخت خمس را از نشانههای ایمان مشروط به آن نموده است. بنابراین نپرداختن خمس علامت نداشتن ایمان خواهد بود.
چنانچه حضرت حجت (عجل الله فرجه الشریف) در توقیعی میفرمایند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنِ اسْتَحَلَّ مِنْ مَالِنَا دِرْهَما...، لَعْنَه اللَّهِ والْمَلائِکَه والنَّاسِ أَجْمَعِینَ عَلَی مَنْ أَکَلَ مِنْ مَالِنَا دِرْهَماً حَرَاماً [1]... لعنت خدا و لعنت ملائکه و لعنت همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را حلال بشمارد... ولعنت خدا و ملائکه و همگان بر کسی که یک درهم از مال ما را بخورد درحالیکه حرام است.»
این در حالی است که قطب صوفیه در مورد تبدیل خمس به عشریه توجیهی بیان میکند و آن توجیه این است: «خمس است که مال خاندان رسالت است. که فرق بین خمس و زکات در این است که در زکات آن فضول مال داده میشود یعنی زیادتیهای مال مثل این جرمهایی که میماند و ته نشین میشود و امثال آنها که درواقع این دادن زکات برای تصفیه کردن مال خودمان است. برای اینکه این زیادتی ها داده بشود و به دیگران کمک بشود. ازاینجهت زکات چون فضول مال است بر اهل بیت رسالت و اولاد رسول حرام است و نمیشود زکات به آنها داد. ولی برای آنها خمس معین شده است. که امام (علیه السلام) میفرماید لنا "صفو المال" برای ماست برگزیده مال. یعنی نه خیال کنید که این هم مثل زکات زیادی و اضافی مال است بلکه درواقع آن چیزی است که برای شما بهتر است و برکتش بیشتر و خوبیاش زیادتر است، همین است که به ما میدهید، همین است که به اولاد رسول داده میشود که آنهم شش قسمت میشود. یکی مال خدا، یکی مال رسول، یکی مال امام، یکی ذوی القربی که به آنها داده میشود. ذوی القربی یعنی نزدیکان پیغمبر از یتامی و مساکین و ابن سبیل که به اینها داده میشود. البته آنچه که مال خداست به پیغمبر میرسد پس بنابراین شش قسمت میشود خمس که سه قسمتش مال مستحقین است یتیم و مسکین و ابن سبیل و دیگری آنچه که مال خداست که به پیغمبر داده میشود. بنابراین یک ثلث از خمس به پیغمبر میرسد. وقتی پیغمبر رحلت فرمود آنچه مال خدا و پیغمبر است به امام میرسد بنابراین نصف خمس (که ده بر یک باشد) و عشر نامیده میشود به امام میرسد، ده یک دیگر مال مستحقین است که باید با نهایت احترام تقدیم آنها کرد. البته اگر خودشان مطالبه کنند این توهین است به اولاد رسول و خلاف است و آنها حقی ندارند که مطالبه کنند و ما موظفیم به آنها بدهیم نه اینکه آنها خوشان مطالبه کنند. و در زمان غیبت بعض اخبار رسیده که امام (علیه السلام) آن حق خودش را که نصف خمس باشد به شیعه بخشیده است. این است که عشر دیگر که مال مستحقین است عشر میشود و بعضی هم البته گفتهاند که سهم امام را به علما میدهند که در مصارف دینی و علمی خرج کنند. بعضی از فقها معتقد بودند که چون در روز ظهور حضرت در اخبار رسیده است که هر چه در زمین پنهان است بیرون میاندازد یعنی اگر گنجی هم در او باشد همه را بیرون میریزد این است که بعضی مال امام و سهم امام را مقید بودند در یک جایی که پنهان باشد دفن کنند که ذخیره باشد برای ظهور که بسیاری از این گنجهایی هم که دیده میشود ممکن است براثر همان باشد. که یک عدهای معتقد بودند که دفن کنند و تا زمان ظهور که امام ظاهر بشود اینها هم بیرون میآید ولی آنچه که علما ذکر کردهاند که گمان میکنم مرحوم فیض کاشانی هم همینطور میگوید(در صورتی که فیض کاشانی چنین نگفته است.) این است که امام قسمت خودش را که خمس باشد در زمان غیبت به شیعه بخشیده و بنابراین آن نصف دیگر میباشد که عشر باشد.» [2]
با توجه به اینکه صوفیه معتقد هستند که امور شرعی در حیطه اختیارات فقیه است [3]، چگونه ملأ سلطان در این حوزه ورود کرده است؟ و دیگر اینکه آنچه در اخبار بهعنوان "تحلیل خمس" آمده است، از صعوبت خاصی برخوردار است تا جایی که معتقدین به تحلیل خمس نیز با شرایط خاصی قائل به تحلیل خمس شدهاند. از این میان سخن یکی از معتقدان تحلیل خمس شنیدنی است: «محقق سبزواری (ره) با اینکه نخست به اخبار تحلیل خمس بر سقوط خمس در زمان غیبت قائل شده است، اما در پایان بحث چنین میگوید: بهطورکلی، دیدگاه اباحه خمس مطلقاً در زمان غیبت خالی از قوّت نیست، اما احوط در نزد من این است که در زمان بودن فقیه عادل جامع شرایط فتوا، همه خمس صرف نیازمندان شود و سزاوار است که بهحسب امکان در این مصرف مراعات بسط و سختگیری بشود و به مقدار نیاز از خوردنیها، پوشیدنیها، مسکن و چیزهای ضروری دیگر اکتفا شود، بلکه حتی در جهت ازدواج نیز به مقدار نیاز اکتفا شود و زیادتر از مؤنه سال استفاده نشود و سزاوار است که مراعات عاجزتر، نیازمندتر، بیسرپرستان و ضعیفان بشود...گمان من این است که این وجه اولی و احوط است و فقیه جامع شرایط فتوا منصوب از طرف امام (علیه السلام) است و متولی این کار است.»[4] درنتیجه میتوان دریافت که معتقدین به تحلیل خمس نیز آنطور که ملا سلطان خمس را تبدیل به عشر کرده است، عملنکردهاند، بلکه با رعایت جوانب امر در پایان بحث تحلیل خمس، قائل به وجوب خمس شدهاند. و دیگر آنکه اگر بپذیریم که ملاسلطان مجتهد هم بوده، به گفته خودش اهل فتوی نبوده و فتوای در احکام نمیداده است: «در خاتمه تذکرا عرضه میدارم که فقیر طبق اجازه از فقهای اعلام مجتهد میباشم ولی البته فتوی نداده، و پیروان را به تقلید از حضرات فقها دستور میدهم.»[5] پس چگونه او قائل به پرداخت عشریه بهجای خمس شده است؟ والله اعلم.
پینوشت:
[1]. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، موسسه آل البیت علیهم السلام، ج ۹، ص ۵۴۱
[2]. بدیعی علیرضا، چهل گوهر تابنده، ۳۲-شرح آیاتی از قرآن کریم در مورد حریص بودن انسان، آشنا، اصفهان، ۱۳۸۳، صص ۱۶۵ و ۱۶۶
[3]. همان، صص 636 و 637
[4]. ذخیرة المعاد فی شرح الارشاد، ج 2، ص 492
[5]. بدیعی علیرضا، چهل گوهر تابنده، ۳۲-شرح آیاتی از قرآن کریم در مورد حریص بودن انسان، آشنا، اصفهان، ۱۳۸۳، صص 636 و 637
افزودن نظر جدید