بدعت و ارکان آن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مسائلی که در فرقههای مختلف با آن روبهرو هستیم، بنیانگذاری بدعت شرعی است. یعنی فرقهها مسائل اعتقادی خود را به نام معارف دینی به مردم عادی جامعه معرفی میکنند، تا بدین وسیله ایشان را از راه راست منحرف کنند. در این مقاله به بررسی مفهوم بدعت و ارکان آن میپردازیم.
بدعت در لغت عبارت است از: تازه، نو، جزء نوی که بیسابقه و بدون الگو درستشده باشد. یکی از اوصاف خداوند بدیع میباشد و بدیع یعنی خالق، البته خالقی که مخلوقش الگو و سابقه ندارد. [1] در لغتنامه دهخدا درباره بدعت چنین آمده: «بدعة، چیز نوپیدا و بیسابقه. آیین نو. رسم تازه.»[2]
ولی بدعت در شرع، ازنظر اصطلاح فقها به نوآوری گفته میشود که در شریعت نباشد، اعم از اینکه این نوآوری فعل، یا کلام و عقیده باشد.
پس هر اندیشه نو، فعل نو، کلام نو، که در شریعت نیست و وارد شریعت کنیم و بگوییم خدا فرموده و حال اینکه در شریعت دلیلی و ریشهای ندارد، بدعت میباشد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: «من أحدث فی أمرنا هذا ما لیس منه فهو رد. [3] کسی که عبادتی را دین قرار دهد که ما به آن دستور ندادهایم، پس آن عمل مردود و باطل میباشد.»
ارکان بدعت در شریعت
بدعت در شریعت دارای سه رکن میباشد که عبارتاند از:
رکن نخست: افزودن یا کاستن از احکام دینی
رکن دوم: اشاعه آن در میان مردم
رکن سوم: نبود دلیل عام یا خاص بر مشروعیت آن
توضیح رکن اول: افزودن یا کاستن از احکام دینی
رکن نخست بدعت، دستکاری و نوآوری در شریعت است. یعنی نسبت دادن چیزی به شریعت که در آن وجود ندارد. ولی اگر نظریه ای تازه مطرح شود که دستکاری و نوآوری در شریعت نبوده، بلکه تنها نظریه جدید علمی باشد که به شریعت ارتباطی نداشته باشد، بدعت به شمار نمیرود. گرچه ممکن است حرام باشد. بهعنوان مثال، اختلاط زن و مرد با هم در مجلس عقد و عروسی درگذشته نبود، ولی در اواخر دوران قاجار و بعد از قاجار این اندیشه در ایران رواج یافت. این بدعت لغوی است نه شرعی، چون به شرع نسبت داده نمیشود، اما با این که بدعت نیست کاری حرام است. همچنین بازیهای جدید مثل فوتبال و بسکتبال بدون بردوباخت و رانندگی زنان بدعت لغوی است، اما بدعت شرعی نیست چون به شرع نسبت داده نمیشود، ولی درعینحال باید بررسی شود که آیا جایز است یا نه. ولی بحث ما در حرام بودن یا نبودن نیست، بلکه در حوزه ماهیت شناسی بدعت است. دلیل ما بر این قول (که بدعت عبارت است از نوآوری و دستکاری در شریعت)، آیات قرآنی است که به یک آیه اشاره میشود.
قرآن اهل کتاب را نکوهش میکند که کتاب الهی را دستکاری میکردند و آن را به خدا نسبت میدادند و در مقابل این کار، از افراد و مقاماتی پاداش مادی دریافت مینمودند، چنانکه میفرماید: «فوَیْلٌ لِّلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتَابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِیَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلاً فَوَیْلٌ لَّهُم مِّمَّا کَتَبَتْ أَیْدِیهِمْ وَوَیْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا یَکْسِبُونَ [سوره بقره/ آیه 79] پس وای بر آنهایی که کتاب را بهدست خود مینویسند تا سود اندکی ببرند. میگویند که از جانب خدا نازلشده است پس وای بر آنها ازآنچه با دست خود نوشتهاند و وای بر آنها ازآنچه بهدست میآورند.»
جمله (هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ) مبین این است که علت نکوهش این بوده که تحریفها را به خدا نسبت میدادند.
توضیح رکن دوم: اشاعه آن در میان مردم
رکن دوم بدعت این است که اندیشه ای را که به خدا نسبت داده میشود، در میان مردم اشاعه داده شود.
صرف وجود افکار شخصی و فردی افراد که ممکن است حرام باشد، اما بدعت نیست. درواقع بدعت، گسترانیدن اندیشه ای است که به خدا نسبت دادهشده. بنابراین، کسانی که افکار شخصی خود را از آن خدا میدانند و آنها را ترویج نمیکنند، بدعت نخواهد بود. ولی کار کسانی که افکار خودساخته خویش را نوشته و انتشار میدهند و افکار خود را هرچند ارتباطی با خدا ندارد، به نام دین و خدا گسترش میدهند بدعت بهحساب میآید. از برخی روایات استفاده میشود که اگر کسی مردم را به کارهای خوب دعوت کند، در اجر و ثواب آن شریک میباشد ولی اگر آنها را به کار بد دعوت کند، در گناه دیگران نیز شریک میشود. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمایند: «من دَعا إلی الهدی کان له من الأجر مثل اُجور من تبعه، لا ینقص ذلک من أجورهم شیئاً و من دعا الی ضلالة کان علیه من الإثم، مثل آثام من یتبعه لاینقض ذلک من آثامهم شیئاً.[4] اگر انسان مردم را به کار خوب دعوت کند، هر کس به آن عمل کند، همان مقداری که به او ثواب میدهند، به آن فرد هم ثواب میدهند که پایهگذار این هدایت بوده است، اما اگر به کار بد دعوت نماید مانند گناه کسی که آن را انجام میدهد برای او نیز هست.»
ممکن است مقصود از ضلالت، روشهای باطل باشد که در شرع وارد نشده، بنابراین اگر دیگران را بر آن دعوت کند گناه او مضاعف میشود.
توضیح رکن سوم: نبود دلیل عام یا خاص بر مشروعیت آن
رکن سوم بدعت در شریعت این است که در شریعت دلیلی بر مشروعیت آن نداشته باشیم «ما لیس منه»[5] چون اگر در شریعت دلیلی برای آن باشد، دیگر بدعت نیست هرچند چیز نو و جدیدی باشد. اما چون در شریعت ریشه دارد بدعت نیست. مثلاً قرآن مجید مردم را به حب اهل البيت (علیهم السلام) دعوت کرده است. پس حب اهل البیت (علیهم السلام) اصلی است که در شریعت وجود دارد اما چراغانی و نورافشانی کردن در شب نیمه شعبان و ولادت ائمه (علیهم السلام) هرچند بهصورت جزئی در شریعت نیست، ولی چون ریشه در شریعت دارد که همان حب اهل البیت (علیهم السلام) و اظهار محبت نسبت به اهلبیت(علیهم السلام) میباشد، بدعت نیست؛ لذا خداوند متعال در قرآن مجید «حب اهلبیت نبی (علیهم السلام)»(قربی) را یکی از وظایف مؤمنان شمرده است. [6]
بنا بر مطالب ذکرشده، برخی از عقایدی که از طرف برخی از فرقهها بهصورت عقاید دینی مطرح میشوند، از مصادیق بدعت محسوب میشوند. نمونهای از عقاید انحرافی در فرقه اهل حق دونادون، روزه مرنو، سرسپاری و اعتقاد به هفتن و تجلی ذات و... است.
پینوشت:
[1]. فراهیدی خلیل بن احمد، العین، ج 2، ص 54؛ طریحی فخرالدین، مجمع البحرین، ج 4، ص 299
[2]. لغت نامه دهخدا، ذیل کلمه بدعت
[3]. مسلم، الصحیح، ج 5، ص 133، کتاب الأقضیة، باب 8؛ احمد ابن حنبل، مسند أحمد، ج 6، ص 270
[4]. مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، جزء 8، ص 62
[5]. آیة الله العظمی سبحانی، رسائل و مقالات، ج 56، ص 399
[6]. قُلْ لا أسْئَلُکُمْ عَلیه أجراً إلاّ المودّة فی القُربی [سوره شوری، آیه 23] بگو من برای رسالت خویش پاداشی جز مهر و محبت نزدیکانم نمیجویم.
برگرفته از مقاله کاوشی در کلام و فقه، بدعت از ديدگاه قرآن و حديث
افزودن نظر جدید