شیعه ولایتمدار

  • 1398/03/05 - 04:05
عبادت بدون ولایت‌پذیری، عبادتی شیطانی است، عبادت بر اساس هوای نفس است، وقتی خداوند متعال حضرت آدم (علیه السلام) را خلق کرد و به فرشتگان امر فرمود تا برای او سجده کنند، شیطان امتناع کرد و گفت: «ای پروردگار! مرا از سجده بر آدم معاف بدار! به جای آن، چنان عبادتی برای تو انجام خواهم داد که هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ وقتی عثمان کشته شد و مردم با امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بیعت کردند، مردی به نام «حبیب بن منتجب» از طرف عثمان والی یکی از شهرهای اطراف یمن بود. حضرت علی (علیه السلام) او را ابقا کرد و نامه‌ای برای او نوشت: «شما را بر کسانی که قبلاً والی بودی، ابقا کردم. به کار خویش ادامه بده، ده نفر از میان مردم شهر برایم بفرست که از عقلا و فصحای آن‌ها و مورد اطمینان مردم باشند، از بین کسانی که در یاری رساندن محکم‌اند؛ از اهل فهم و شجاعت‌اند، آگاه به خداوند، دانای به دینشان و آگاه به حقوق و وظایف خویش و دارای رأی نیکو هستند». والی یمن صد نفر انتخاب نمود، آنگاه از صد نفر هفتاد نفر انتخاب کرد، آنگاه از بین هفتاد، ده نفر را انتخاب کرد. پس از انتخاب ده نفر، به سرعت آن‌ها را باری اعلام وفاداری و یاری علی (علیه السلام) راهی کوفه کرد.

وقتی این ده نفر به محضر امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمدند، یک نفر را به عنوان نماینده جلو فرستادند. آن‌شخص جلو رفت و در پیشگاه علی (علیه السلام) ایستاد و گفت: «سلام بر تو ای پیشوای عادل! و ماه شب چهارده و شیر ژیان و قهرمان دلاور و تک‌سوار بزرگ (میدان نبرد) و کسی که خدا او را بر تمام مردم (جز نبی) برتری داد! درود بر شما و آل بزرگوارت باد. شهادت می‌دهم که به راستی و به حق و حقیقت تو امیر تمام مؤمنان هستی. به راستی تو وصی رسول خدا، و خلیفه بعد از او هستی و وارث علم او می‌باشی از رحمت خداوند دور است کسی که حق تو و مقام و منزلت تو را انکار کند. صبح کردی در حالی که امیر خلافت و ستون (نگهدارنده آن) هستی. به راستی عدالت تو بین مردم شهرت دارد، و باران با فشار و پی در پی فضلت و ابرهای لطف و مهربانی‌ات مرتب بر مردم فرود می‌آید. امیر (یمن) ما را نزد تو فرستاده و ما از آمدن به نزد شما بسیار خوش‌حال و مسروریم، پس مبارک (و با برکت) باد این طلعت (زیبایی) پسندیده، و تهنیت و گواریت باد خلافت بر رعیت!» امیر المؤمنین (علیه السلام) از او پرسید: «اسم تو چیست؟» او گفت: «من ابن ملجم مرادی هستم!».[۱]

امیرالمؤمنین (علیه السلام) به حدی به ابن ملجم محبت می‌کرد که وقتی ابن ملجم بیمار شده بود، امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خانه خودش از او نگه‌داری و او را تیمار می‌کرد.[۲] وقتی ابن‌ملجم به فرق مبارک امیرالمؤمنین (علیه السلام) شمشیر زد و او را دستگیر کردند، حضرت به او فرمود: «آیا من بیش از همه دوستانم به تو محبت نکردم؟ به حدی که دوستان من اعتراض می‌کردند و می‌گفتند که یا علی! چرا این‌قدر به ابن ملجم، محبت می‌کنی؟» و ابن ملجم سخن ایشان را تأیید کرد.[۳] ابن ملجم، یک آدم عوام نبود. او قاری و معلم قرآن بود. او یک فقیه بود که در مدینه به او خانه بزرگی داده بودند تا آن‌قدر جا داشته باشید که مردم برای یاد گرفتن قرآن، در خانه او جمع شوند. داستان ابن ملجم واقعاً عبرت‌آموز است. اما چرا ابن ملجم به چنین عاقبتی دچار شد؟ چرا ابن ملجمی که شیعه امیرالمؤمنین (علیه السلام) بود، منتخب شیعیان یک شهر بود، عاقبتش این‌گونه می‌شود؟

انحراف ابن ملجم به خاطر انحراف از ولایت بود، کسی که رأی خودش را بر نظر ولایت ترجیح می‌دهد و اطاعت محض از ولایت ندارد، عاقبت کارش این‌گونه خواهد بود. ابن ملجم از جمله کسانی بود که «حَکَمیّت» را بر ولایت تحمیل کردند و عاقبت جزء سپاه خوارج شد که امیرالمؤمنین علي (علیه السلام) را، حجت خدا را، واجب‌القتل می‌دانستند. ولایتمداری، اطاعت بی‌چون و چرا از ولی خداست. اطاعتی مخلصانه و از روی آگاهی و بر اساس حب به ولایت؛ همان‌گونه که خداوند در مورد افرادی که ولایت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) را می‌پذیرند، چنین می‌فرماید: «فَلاَ وَرَبِّکَ لاَ یُؤْمِنُونَ حَتَّیَ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لاَ یَجِدُواْ فِی أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُواْ تَسْلِیمًا [نساء/۶۵] نه، سوگند به پروردگارت که ایمان نیاورند، مگر آن‌که در نزاعی که میان آن‌هاست تو را داور قرار دهند و از حکمی که تو می‌دهی هیچ ناخشنود نشوند و سراسر تسلیم آن گردند». حضرت علی (علیه السلام) افراد ولایتمدار را این‌گونه نصیحت می‌کند: «به اهل‌بیت پیامبرتان نگاه کنید و به آن‌سو که می‌روند. پی آن‌ها را بگیرید... اگر ایستادند، بایستید و اگر برخاستند، شما نیز برخیزید. بر آنان پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنان بازپس نمانید که هلاک می‌شوید».[۴]

عبادت بدون ولایت‌پذیری عبادت شیطانی است، عبادت بر اساس هوای نفس است، وقتی خداوند متعال حضرت آدم (علیه السلام) را خلق کرد و به فرشتگان امر فرمود تا برای او سجده کنند، شیطان امتناع کرد و گفت: «ای پروردگار! مرا از سجده بر آدم معاف بدار! به جای آن آن‌چنان عبادتی برای تو انجام خواهم داد که هیچ فرشته مقرب و پیامبر مرسلی انجام نداده باشد.» خداوند فرمود: «من نیازی به عبادت تو ندارم، من می‌خواهم آن‌گونه که من می‌خواهم مرا عبادت کنی؛ نه آن‌گونه که خودت می‌خواهی!».[۵]

برای ولایتمدار شدن باید تمرین کرد. عصر غیبت کبری فرصتی است برای تمرین ولایتمداری. مهم‌ترین تمرین ولایتمداری اطاعت از ولی‌فقیه و نائب امام زمان است. شهدا این موضوع را خوب فهمیدند. شهید احمدرضا احدی رتبه اول کنکور پزشکی در سال ۶۴ در وصیت‌نامه‌اش می‌نویسد: «فقط نگذارید حرف امام روی زمین بماند».[۶] شهید حاج جعفر خواستان بیان زیبایی دارد: «ما خیلی بی انصافیم که می‌گذاریم امام یک دستور را دو مرتبه تکرار کنند. یک بار اشاره امام کافیست که ما تکلیف خودمان را بدانیم. حتماً قصوری از ما سر زده که امام دستورشان را دو بار تکرار کردند».[۷] شهدا دین‌شان را به ولایت ادا کردند. ما امروز چه کنیم تا به سرنوشت ابن‌ملجم‌ها و ابن عباس‌ها و زبیرهای تاریخ دچار نشویم؟ متأسفانه امروز می‌بینیم در اثر بی‌توجهی و کوتاهی ما، امام خامنه‌ای (دام ظله) باید یک حرف را بارها تکرار کنند، ولی هیچ اثری از کلام آقا در رفتار ما مشاهده نمی‌شود.

پی‌نوشت:

[۱]. بحارالانوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، بيروت، ج ۴۲، ص ۲۶۱.
[۲]. همان، ج ۴۲، ص ۲۶۲.
[۳]. همان، ج ۴۲، ۲۸۷.
[۴]. منهاج البراعة فی شرح نهج‌البلاغه، شارح: خوئی، حبیب الله بن محمد هاشم، ناشر: مکتبه الاسلامیه، محل نشر: تهران، ج ۷، ص ۱۳۴.
[۵]. بحارالانوار، نویسنده: مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، بيروت، ج ۶۰، ص ۲۷۵.
[۶]. شمیم جماران، خاطرات عشق شهدا به امام خمینی (رحمه الله علیه)، کاجی، حسین، معاونت پژوهش، مطالعات راهبردی سیره شهدا، قم، دارالهدی، چاپ اول، ص ۱۰.
[۷]. همان، ص ۲۶.
 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.