جریان کرامت سازی مشایخ صوفیه

  • 1392/04/24 - 03:10
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مشایخ تصوف، خود را باب مغفرت الهی معرفی کرده و این را کرامتی بزرگ برای خود می شمارند. نمونه های این ادعا در نوشته جات متصوفه به وفور دیده می شود.
انحرافات صوفیه

یکی از اقداماتی که فرقه ی صوفیه به شدت روی آن مانور می دهد و در شرح حال نویسی ها و بازگویی آن ها بهره ی زیادی از آن می برد، کرامت سازی است. متصوفه ادعاهای زیادی کرده اند که هرکدام از آن ها به تنهایی، کمر تصوف را شکسته است. ایشان درباره ی کرامت داشتن و صاحب نفس بودن هم ادعاهای بسیاری دارند. بزرگان ایشان معتقدند که علم خود را بطور مستقیم از ذات لایزال الهی دریافت کرده اند! محیی الدین عربی از قول بایزید بسطامی می نویسد: بایزید مدعی است که شما دانش خود را از مردگان می گیرید، ولی ما علم و دانش خود را مستقیماً از خدا اخذ می کنیم![1] این سخن بایزید از جنس همان حرف هایی است که به شَطَح معروف شدند و سالیان درازی است صوفیان برای توجیه آن به زحمت افتاده اند.

اَعلام متصوفه و مشایخ بزرگ آن، در ادامه ی ادعاهای خود بر این باورند که نوشته جات ایشان و تألیفات آنها به دستور پیامبر صلی الله علیه وآله و به سفارش شخص ایشان نوشته شده است. فصوص الحکم یکی از تألیفات ابن عربی است که در آن ادعای بزرگی کرده است. وی مدعی شده که نبی مکرم اسلام فرموده اند که این کتاب را برای مردم بخوان و ایشان را به این وسیله هدایت کن! این در حالی است که کتاب فصوص پر است از موارد خلاف عقاید اسلامی و دینی.

محیی الدین عربی در این کتاب ضالّه، جناب ابوطالب، عمو و بزرگ حامی رسول خدا را کافر می شمارد![2] ابن عربی، علیه ما علیه! کسی را کافر می پندارد که پیامبر خدا در مرگ وی به شدت گریست و برای او طلب مغفرت کرد و فرمود: در اذیت و رنج، آنچه قریش بر سرم آوردند کمتر از مصیبت ابوطالب بود و در جریان دعوتم بازو و نگهدار من بود و تا زمانی که ابوطالب زنده بود، قریشیان نمی توانستند مرا اذیت کنند.[3] در اثبات ایمان ابوطالب علیه السلام مستندات بسیار است. امام چهارم زین العابدین علیه السلام در پاسخ به پرسش کسی که از ایمان ابو طالب سوال کرد، فرمود: چقدر جای تعجب است خداوند رسولش را نهی کرده که زن مسلمانی در نکاح کافری باشد، فاطمه بنت اسد از زنانی است که در اسلام بر دیگران سبقت گرفته است در حالی که تا آخر عمر ابوطالب، همسر او بود![4]

فصوص الحکم اشتباهات دیگری هم دارد که منافی با عقاید حقّه ی مسلمانان راستین و حتی تاریخ فریقین است. ابن عربی بدون توجه به روایات متواتر غدیرخم می نویسد: پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وفات نمود، بدون اینکه جانشینی برای خود مشخص کرده باشد! وی در جای دیگر، عقیده ی فاسد خود را بیان کرده و فرعون را اهل نجات می داند! و حتی قائل است کسانی که در جهنم هستند بالأخره، عذاب برایشان طبیعی می شود و عادت می کنند و راحت می شوند![5] درحالی که اعتقاد به عادی شدن عذاب برای اهل دوزخ، مخالف صریح آیه ی قرآن است، که می فرماید: كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ. [6]

قرآن کریم عذاب دوزخیان را دائمی و همیشگی بیان می کند و بدیهی است که در صورت عادت کردن مجرمان به این عذاب، خلود ایشان در دوزخ عبث و بیهوده خواهد بود.

این عقاید فاسد ابن عربی و نگارش آن در کتاب فصوص الحکم، نشانه ی بی اعتباری این کتاب از نظر عقل و نقل است و می توان نتیجه گرفت ادعای ابن عربی مبنی بر سفارش پیامبر برای خواندن این کتاب و هدایت کردن مردم، کذب محض است. این گونه رفتار از بزرگان تصوف، امری رایج و از شگردهای ایشان برای گمراه نمودن عوام و فریفتن ایشان است.

مشایخ تصوف، خود را باب مغفرت الهی معرفی کرده و این را کرامتی بزرگ برای خود می شمارند. نمونه های این ادعا در نوشته جات متصوفه به وفور دیده می شود. عطار نیشابوری می نویسد: (ابو نصر سرّاج گوید : هر جنازه که پیش من بگذارند، مغفور بوَد و به حکم این بشارت، اهل توس جنازه ها را پیش از خاک، نزد وی آوردندی و زمانی بداشتندی و آنگاه ببردندی!) [7] کدام عارف و عالم است که سری از اسرار حق را حقیقتاً یافته باشد و این سرِّ مگو را جار زند؟ مدعیان صوفیه با اینکه خود سروده اند:

هر كه را اسرار حق آمـوختند

مُهـر كردند و دهانش دوختند[8]

اما علی رغم سروده های خود، همیشه فیوضات نداشته ی خود برای عوام فریبی و جذب مردم فریاد کرده اند. مشایخ صوفیه در سیر بیان این کرامات پا را از دایره ی حرمت بیرون نهاده و ادعاهای خلاف شرعی را هم مطرح کرده اند. ابوالحسن خرقانی صوفی قرن چهارم می گوید: (سحرگاهی بیرون رفتم حق پیش من باز آمد، با من مسارعت کرد من با او مسارعت کردم، در مسارعت باز با او مسارعت کردم تا بیفکند!) [9] وی نیز مانند بایزید و حلاج، گویی از دیوانه گان صوفیه بوده که جملاتش مایه ی شرمساری متصوفه گردیده است.

به راستی این داستان سازی ها و کرامت نویسی ها چه دردی را از مشایخ فرقه ی صوفیه درمان می کند، که این طور برای نشر این اکاذیب همت گمارده اند؟!

عوام صوفیه باید با مراجعه به عالمان حقیقی و کتب عقاید دین مبین، از مسیری که ندانسته و به اشتباه انتخاب کرده اند دست کشیده و به آغوش اسلام حقیقی باز گردند.

منابع:

[1]. مقدمه فتوحات مکیه/ ص31/ چاپ بیروت

[2]. شرح فصوص الحکم / خواجه محمد پارسا / تصحیح دکتر جلیل مسگر نژاد / ص16 / چاپ مرکز دانشگاهی چاپ اول سال 1316

[3]. سیره ابن هشام، ج۲، ص ۳۰

[4].شرح نهج البلاغه، ج۱۴، ص ۶۹ /الغدیر، ج۷، ص ۳۸۰

[5]. شرح فصوص الحکم / خواجه محمد پارسا / تصحیح دکتر جلیل مسگر نژاد / ص16 / چاپ مرکز دانشگاهی چاپ اول سال 1316

[6]. هرگاه پوست آنان بسوزد, پوست ديگرى بر آنان مى رويانيم تا همواره طعم عذاب را بچشند. سوره ی مابارکه ی نساء/ آیه ی 56

[7]. تذکره الاولیاء عطار نیشابوری ج2 ص148 چاپ زوار تهران

[8]. مثنوی معنوی / مولوی

[9] شرح شطحیات ص317 / حسنات العارفین ص28

دیدگاه‌ها

سلام دوست بزرگوار و گرامی و ارزش ما ... متشکریم از لطف و عنایت شما ... منصور باشید انشاالله ... یا مهدی مدد منتظران ظهور

naturally like your web site but you have to check the spelling on several of your posts. Several of them are rife with spelling issues and I find it very bothersome to tell the truth then again I will certainly come back again. Maillot Equipe de France http://maillotequipedefrance.wehaay.com

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.