اختلافات بزرگان متصوفه درباره ی سماع

  • 1392/04/09 - 14:31
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ با وجود اینکه بسیاری از اعمال صوفیان سبقه ی اسلامی نداشته و وام گرفته از آموزه های غیراسلامی است؛ سماع نیز یکی از این اعمال می باشد که پیشینه ی آن برگرفته از آیین میترا یا نوعی از موسیقی یونانی بوده است
سماع

فرقه ی صوفی مبدع انحرافات بسیاری است که از آغاز شکل گیری آن تا کنون با همه ی فراز و فرودها، در بین صوفیان باقی مانده است. برخی انحرافات ایشان معارض با عقل سلیم و برخی معارض با شریعت اند. از انحرافات صوفیه که مخالف با راه و روش و مسلک اسلامی و آموزه های دینی است، بحث سِماع است.

بسیاری از اعمال صوفیان سبقه ی اسلامی نداشته و وام گرفته از آموزه های غیراسلامی است؛ سماع نیز یکی از این اعمال می باشدکه پیشینه ی آن برگرفته از آیین میترا یا نوعی از موسیقی یونانی بوده است.[1] صوفیه سماع را وسیله ای برای سلوک می پندارند و در رابطه با آن به چندگروه عمده تقسیم می شوند. گروهی نسبت به سماع رویکردی افراط گونه دارند. این دسته از صوفیان به قدری برای سماع ارزش قائلند که آن را برترین اعمال و حتی بهترین عمل نزد خداوند می دانند. افرادی چون مولوی، اوحد الدین کرمانی و روزبهان بقلی شیرازی، شمس تبریزی و فخرالدین عراقی از این دسته اند. مولوی درباره ی اهمیت سماع نزد صوفیان این طور می گوید که: (ما از این عالم سه چیز را اختیار کردیم: یکی سماع و یکی فقاع (آبجو) و یکی حمام!)[2] این کلام مولوی نشان دهنده ی اوج بی مبالاتی صوفیان نسبت به شریعت و مسائل دینی و احکام است و به هیچ وجه قابل توجیه نیست.

عمق این انحرافات در عقاید متصوفه به قدری بوده که رقص سماع را با نماز مقایسه می کردند و راهی برای رسیدن به خدا می دانستند. فرزند مولوی نیز مانند پدر جملاتی را بیان می کند که گویای ژرفای این انحراف است. وی در تعریف اولیای صوفیه می گوید: ( انبیا توجه و رویکرد به خدا را در قالب نماز به مردم می­ رساندند؛ اما اولیا (صوفیه)، آن نماز حقیقی را به صورت سماع به عالمیان رساندند).[3] باور این عقاید چیزی جز بی مایگی و سست عنصری نسبت به دین و تعالیم آن نیست. برخلاف آنچه نسبت به مولوی و کتابش در بین مردم مشهور و معروف است، این صحبت ها نشان می دهد که او عقیده ی صحیحی در رابطه به قرآن و دین نداشته است.

گروهی از متصوفه رویکردی غیرافراطی نسبت به سماع دارند. این دسته خود اهل سماع بوده و آن را مستحب می دانستند. مانند محمد غزالی و عزیزالدین نسفی که وی را می توان از پیروان تحقیق علمی در مسائل مربوط به عقاید و تصوف دانست. [4] این گروه سماع را در زمانی خاص تجویز می کردند. گروه سومی از بزرگان صوفیه در مقابل دسته ی اول و دوم به شدت مخالف با سماع بوده و آن را موجب غفلت و دوری از خداوند می دانستند. از این گروه می توان محیی الدین عربی و جامی را نام برد که ایشان قائلین به سماع و شهود در آن را دروغگو می دانستند. ابن عربی می گوید: (اي نفس! به جهت اين اعمال از خدا حيا نمي ­کنی. تو در طول شب و (در حال سماع) در تسخير و قبضه شيطان بودی و بازيچه دست او. با اين همه، تو ذوق مي­ کردی و لذت مي بردی... از همه بدتر و از هر مصيبتي بزرگ­تر و از هر فاجعه ­ای سنگين­ تر و از هر دردی جانکاه ­تر اين­که در اين حال ادعا مي­کردی که من با خدا و در خدا بودم و به خدا برخاستم و در خدا شطحيات بر زبان راندم) [5] این بیانات محیی الدین عربی نشان می دهد که انحرافات صوفیه در خود فرقه نیز باعث اختلافات عمیق بین متصوفه و بزرگان آن شده است. به هرحال قدر متیقن و مسلّم آن است که اسلام این روش را نپذیرفته و علمای بزرگوار شیعه نیز فتوا به حرمت سماع داده اند.

منابع:

[1]. احیاء علوم الدین، ج 2، ص 585

[2]. مناقب العارفین، ص 406 و مولانا جلال الدین، ص 342

[3]. ولد نامه،ص 112

[4]. ویکی پدیا/دانش نامه آزاد/عزیزالدین نسفی

[5]. رساله روح القدس في محاسبه النفس ذیل بحث سماع

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.