افزودن نظر جدید

ادامه ... **در یونان و زبان اریاهای قدیم این سرزمین, که مسلما از زبان اریاهای حنوب اسیای مرکزی متاثر گردیده بوده است, 'گئو' به معنب زمین بوده .کلمات گئولوگی,گئوگرافی,گئودزی,گئومتری, گئوفیزیک و .. که همه با کلمه زمین ترکیب شده اند از علوم مربوط به زمین حکایت میکند و امروز هم حتی استعمال میشوند.در فارسی نیز گیتی و کیهان در رابطه با همین ترکیب شده که به معنی کره ی زمین بوده است و کم کم ه همه عالم اطلاق شده است. **با بررسی توجیه بالا دیده میشود در زمان زرتشت که گاو دارای چنین مفاهیم و معانی بوده است حتی اگر ما گئوش اوروان را , تحت اللفظی , روان گاو ترجمه کنیم باز در اصل همان روان جهان و افرینش را معنی خواهد داد. مردم ان دوران با این تصور و درک از کامه گاو اشنا یوده اند و از گئوش اورون به راحتی مقصود زرتشت را درک میکرده اند.ما نیز باید خود را در ان جو گذاشته و این بیان زرتشت را تعبیر کنیم نه انکه با اصطلاحات امروز و برداشت اوستایی مفاهیم ۳۷۰۰ سال قبل رو توجیه کنیم. گاو بصورت حیوان شیرده و منبع پروتئین و ... نه امروز موجودی مختار و با اراده و دارای روح با شفور و تمیز است و نه در زمان زرتشت. اورون از ریشه ور به معنی برگزیدن است و تشخیص دادن و فقط انسان است که دارای تمیز و تشخیص و اراده و انتخاب است (در مکتب زرتشت) و لذا میتواند دارای روح باشد، ولی گاو دارای روح و شخصیت نیست.تما افرینش و یا مردم و انسانها بطور کلی میز میتوانتد بطور سمبلیک دارای روح باشند، بطوری که گفته میشود روح عالم به عذاب است و .... هات ۲۹ یک صحنه نمایشنامه گونه است و در ان همه برداشت ها سمبلیک است.بطوریکه قبلا در مورد صفات کمالیه (فروزه های الهی) بیان شد فقط در این هات است که اشا و وهومنه بصورت دو شخصیت وارد صحنه میشوند پس روح گاو و ناله و زاری او نیز هم سمبلیک است و برای توجیه ضرورت رسالت زرتشت این حادثه بصورت یک نمایشنامه منظوم ارائه شده.اگر به این واقعیت توجه کنیم تضاد بین برداشت های مختلف برطرف شده و عنب و اوزوم هر دو معنی انگور را خواهد یافت. **در زبان شعر اصطلاحات و اشارات و ظرایفی به کار میرود که در گفتگوی معمولی کمترمورد استفاده قرار میگره.سرودهای زرتشت گذشته بر انکه بر زبان مردم متکیست دارای ظرایف ادبی و فلسفیست که به شکلی برای مردم ان زمان نیز قابل فهم بوده,ول عمق انها از این سطح فراتر می رفته.مانند اشعار شعرای معروف ایران که مورد توجه و علاقه مردم بوده است و توده مردم به زبان خاص و درک ساده خویش انها را درک نموده و برای خود از ان قالبی ساخته اند که با مفهوم واقعی یکسان نیست ولی زیاد هم با ان اختلاف ندارد.توده مردم میتوانند به زبان ساده و عامانه خود این اشعار را تا حدودی توجیه کنند در حالی که یک مهندس المانی یا امریکایی, که سطح معلومات و درکش به مراتب از یک کارگر ساده شرقی بالاتر است , بازهم نخواهد توانست از ترجمه ساده این اشعار به مقصود شاعر پی برد چون با فرهنگ و روح شاعر غریبه است./// در توجیه پیام زرتشت باید باید روح جامعه زرتشت و فرهنگ ان زمان را در نظر داشت که البته بازسازی ان میسر نیست ولی باید به سعی کرد به ان نزدیک شد. ** در تفسیر سرودهای ۲۸ و ۲۹ نیز باید روح جامعه زرتشت و قالب کلی پیام او را در نظر داشت. با قبول اینکه زرتشت پیامبریست که برای رهبری مردم و رهایی انان از نظام منحرف ان دوران و هدایت به سوی راستی و درستی و عقل و اندیشه نیک,کارو کوشش و فعالیت برپایه پندار گفتار و کردارنیک و ازادی و ازادگی , قیام کرده است, باید بپذیریم که در ایم دو فصل اغازی گاتاها نمیتواند رسالت زرتشت برای خشنودی روان گاو و نجات او از تعدی و ازار کوچگران توجیه گردیده و منشا و انگیزه ان نیز ناله و کریه و زاری روح گاو در جلسه مشاوره ارواح اسمانی ارائه شود. **حال انکه مخص شد هات ۲۹ بیان بعثت زرتشت است, میتوانیم از همین سرود بخشی از شخصیت او را بررسی کنیم: جهان را تباهی فراگرفته اموزگاری باید مردم رو از این ظلم و ستم و ریا نجات دهد و انها رو به راه راست هدایت کند.ولی خداوند انسانها رو ازاد افریده و انها تنها مخلوقات خدایند که باید راه خویش را شخصا برگزینند.پس زرتشت برای تحمیل نظر خود ماموریت نیافته بلکه فقط برای اگاهی مردم امده.اما این اگاهی به ضرر حکام و بهره کشان جامعه است.پس هم انها سد راه جنبش راستی میشوند و با زرتشت به مبارزه میپردازن و هم زرتشت مردم را علیه این گروه فاسد میشوراند و اداب زشت و خرافات انها را بر ملا ساخته و رسوایشان میکند.تشویق مردم به تمدن و استقرار و پرهیز از چپاول نیز در لابلای تعلیمات زرتشت(گاتاها)مستتر است.در رسالت زرتشت نه نشانی از از سخن یهوست که خدای حسودیست و نمیتواند تحمل کند که خدای دیگری را قوم او ستایش کنند و نه از رداشت کلیسای مسیحیت که خدا فرزندش را برای شناساندن خودش از عرش بالا به زمین فرو میفرستدو دوباره به پیش خود بازمیگرداند.او مانند همه بشریست نظیر دیگر انسانها و تموزگاریست که برای تذکر و اگاهی مردم رسالت یافته. پرستش خدای فقط بخاطر خوشامد او هرگز مطرح نیست و ستایش پروردگار فقط در سایه عمل نیک و راست تحقق میابد.زرتشت خواهان قدرت و ریاست و... نیست و همیشه طلب قدرت وهومنی و ضمیر روشن و اگاه اشایی است. **مسعله مهم دیگر انست که زرتشت از بین مردم برگزیده میشود نه از امیران و کاهنان وبرگزیدگان و ارواح مقدشه!دیدیم که خدا سوال میکند از بین مردم چه کسی را برای اموزگاری سراغ داری؟مشخصه زرتشت هم فقط این است که خواهان راستی و درستی است حتی در ۲۹/۹ روان افرینش اعتراض میکند که من چگونه به اوای یک مرد ناتوان دل خوش سازم من یک سردار قدرتمند را خواهانم. **بنظر من زرتشت در ان بند به صراحت و ظرافت مقصود اصلی خود را توضیح داده و این واقعیت را بیان کرده که برای هدایت جهان به رهبری قوی نیاز نیست بلکه به رتو و خردمندی احتیاج است که از قدرت عل و خرد وهومنی و پاکی و راستی اشایی برخوردار باشد و با بیان شیرین خود مردم را اگاه سادزد نه با زور و معجزه.دانایی و اگاهی برای مردملازم است تا خود از رهبران جابر و کاهنان فاسد دوری کرده و را درست و راست را برگزینند. **برای مطالعه بیشتر به کتاب مزدیسنا و حکومت اشتیانی مراجعه کنید مطالب را با سند توضیح داده. ** ببخشید یکم طولانی شد چون مطلب مهم بود و بسیاری از شبهات را پاسخ میداد مطرح کردم.خواهشا فقط نویسنده مقاله اگر سوالی داشت مطرح کنه و کس دیگری دخالت نکنه چون پاسخ نمیدم ممنون.
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.