راز دشنام دادن برخی از بزرگان اهل سنت به خلفا چه بوده است؟

  • 1392/04/01 - 20:13
از مسائل جنجالی میان شیعه و سنی، ذکر مطاعن و انحرافات خلفا توسط شیعیان است . اهل سنت همه صحابه و خصوصا خلفا را افرادی عادل و عاری از هر گونه انحراف دانسته و ذکر مطاعنشان را شرک یا کفر می دانند، اما آیا به راستی فقط شیعیان هستند که این نگرش را در مورد خلفا داشته اند ؟

یکی از مسائلی که پیوسته جنجال برانگیز بوده و موجب اعتراض شدید اهل سنت نسبت به شیعیان گردیده، ذکر مطاعن و انحرافات خلفا توسط شیعیان است . اهل سنت همه صحابه و خصوصا خلفا را افرادی عادل و پاک و عاری از هر گونه انحراف می دانند و معتقدند اگر هم به ظاهر انحرافی بوده است جای وارد کردن هیچ گونه خدشه و اخلالی در عدالت ایشان نیست بلکه در صورت خطا نیز ایشان از اجر معنوی برخوردار خواهند بود چرا که صحابه مجتهد بوده‌اند و در هر کاری که انجام داده اند، به اجتهادشان عمل کرده‌اند لذا سب و لعن و بدگویی از ایشان و ذکر مطاعنشان حرام بوده و موجب شرک یا کفر است.
حال آن که شیعه معتقد است چنین نیست که همه صحابه رسول خدا افرادی عادل و پاک و معصوم بوده باشند بلکه چنان چه در آیات بسیاری از قرآن کریم نیز بدین مطلب اشاره شده بسیاری از صحابه اطراف پیامبر منافق و حتی مشرک بوده اند و درخود قرآن کریم نیز آیاتی در مذمت آن ها نازل شده است . لذا صحابه دو دسته بودند ، برخی دوستدار پیامبر و کاملا مطیع وی بودند و برخی هم در ظاهر دوست و در باطن دشمن آن حضرت و به عبارت دیگر منافق بودند ، ما گروه دوم را هرگز عادل نداسته و به اعمالشان صحه نمی گذاریم و به تبعیت از قرآن کریم برای آشنایی مردم با آن ها و شناخت منافقین ، رفتار و کردارهای ناپسندشان را نقل کرده و آ> ها را به همگان معرفی می نماییم تا اسباب انحراف مسلمین به سبب تبعیت کردن از آن‌ها پیدا نگردد.
اما چه کنیم که بزرگان خود اهل سنت و محدثین برجسته ایشان و حتی بسیاری از راویان احادیث صحاح سته بر شیعیان پیش دستی کرده و خود سنت بدگویی به خلفا را راه انداخته‌اند.
اما آن چه در این میان حائز اهمیت است این است که چرا بزرگانی از اهل سنت دست به این اقدام زدند؟
چه امری آن ها را برآن داشت تا خلفا را دشنام دهند؟
آن ها از خلفا چه دیده یا شنیده بودند که ایشان را دشنام می دادند؟
و بالاخره راز بدگویی ایشان از خلفای خود چه بوده است؟

علمای اهل سنت در شرح حال بسیاری از بزرگان حدیث که جزو راویان صحاح شش گانه هستند گفته‌اند:
آنها به ابوبکر و عمر دشنام می‌داده‌اند.
برای نمونه شرح حال اسماعیل بن عبد الرحمن السدّی،[1] تلید بن سلیمان،[2] جعفر بن سلیمان الضبعی،[3] و دیگران را ملاحظه کنید.
ابن عدی در شرح حال حافظ بزرگ ، عبد الرحمان بن یوسف بن خراش می‌نویسد:
از عبدان شنیدم که می گفت: ابن خراش دو جلد کتاب که در معایب و مثالب شیخین نوشته بود را به بندار تحویل داد و با دو هزار درهم اجازه نقل آن‌ها را داد.
سپس ابن عدی در ادامه می‌گوید: به نظر من ابن خراش از روی عمد دروغ نمی‌گوید (بدین معنا که وی دروغگو نیست.)[4]
حال سوال این است که آن کتاب دو جلدی اکنون کجاست و چرا اثری از آن وجود ندارد؟

احمد بن حنبل هم در کتاب العلل می‌گوید:
ابو عوانه  پنج کتاب در معایب و بلایای اصحاب رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نوشته بود. سلّام بن ابی مطیع[6] نزد او آمد و گفت: ای ابی عوانه آن کتاب را به من بده.
ابو عوانه کتاب را به او داد و سلّام آن را گرفت و سوزاند.[7]
به راستی در آن کتاب چه چیزی نوشته شده بود که سلام آن را به آتش کشیده و نابود کرد؟

در میزان الاعتدال در شرح حال ابراهیم بن حکم بن زهیر کوفی آمده است:
ابو حاتم گوید: او روایاتی را در معایب معاویه نقل کرده است که ما آن‌ها را پاره کردیم.[8]

در شرح حال حسین بن حسن اشقر ذکر کرده‌اند که: احمد بن حنبل از او حدیث نقل می‌کرد و می‌گفت به نظر من او درغگو نبوده است. به احمد گفتند: اشقر احادیثی را علیه ابوبکر و عمر روایت می‌کند و بابی در ذکر معایب آن ها نگاشته است. احمد بن حنبل گفت: حال که چنین است پس او شایستگی ندارد که از او نقل حدیث شود.[9]
به راستی آن کتاب یا بابی که اشقر در معایب خلفا نوشته بود اکنون کجاست؟
و چگونه شد که احمد بن حنبل کسی را که معتقد بود دروغ نمی‌گوید به یکباره کنار گذاشت؟ آیا اشقر تنها در ذکر معایب شیخین دروغگو بوده است؟

در شرح حال رجال و بزرگان و حافظان اهل سنت دشنام گویی به عثمان و معاویه فراوان دیده می‌شود.
علاوه بر این که در نیمه دوم قرن سوم ، لعن و طعن بر شیخین بسیار گزارش شده است. مثلا زائدة بن قدامه که در نیمه دوم قرن سوم می‌زیسته می‌گوید:
چه زمانه ای شده است؟ مردم ابوبکر و عمر را دشنام می‌دهند.[10]
حال سوال این است:
به راستی چرا برخی از بزرگان و راویان اهل سنت به خلفای خود دشنام می‌دادند؟
آیا روایتی و بلکه روایت‌هایی به آن‌ها رسیده بود که ایشان را وادار به دشنام گویی به خلفا می‌کرد؟ و آن ها با دیدن آن اخبار به خود این اجازه را می‌دادند که به عمر و ابوبکر و عثمان و معاویه فحش داده و لعن بفرستند؟
اگر چنین است آن روایات اکنون کجاست؟
آیا بعدها برخی دیگر از دلسوزان خلفا و ارادتمندان ایشان سعی در نابود کردن و کتمان آن اخبار نکردند؟ چنان چه در لابه لای مطالب فوق این امر بر شما واضح گشت؟
آیا اگر هم اکنون نیز آن اخبار و یا کتب موجود بود، کسانی از اهل سنت بودند که از سیره قدمای خود در فحاشی به خلفا تبعیت کنند؟
به راستی راز سب خلفا توسط بزرگان محدثین و روات اهل سنت چه بوده است؟

پی‌نوشت:

[1] تهذیب التهذیب2/291
[2] تهذیب الکمال 4/322
[3] تهذیب التهذیب 2/82و83
[4] الکامل فی الضعفاء 5/519
[5] ابو عوانه یکی از بزرگان حفاظ و محدثان اهل سنت است که کتابی به نام صحیح ابی عوانه تالیف کرده است
[6] ذهبی وی را چنین توصیف می کند : او پیشوای رهبران و از رجال صحیحین است
[7] کتاب العلل و الرجال 1/60
[8] میزان الاعتدال 1/27. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[9] تهذیب التهذیب 2/291
[10] همان 3/264

تنظیم و تدوین

دیدگاه‌ها

ظاهرا شما مقاله رو تا آخر نخوندین و منابع فراوان اونو ندیدین که چنین ادعایی کردین

شما سنی ها کدام میبع را قبول دارید؟چه نیازی به منبع وقتی قران کریم هست؟وقتی حدیث غدیر به آن عظمت را تفسیر می کنید و از ولایت علی فرار میکنید کدام منبع را بیاوریم ؟وقتی حدیث سفینه هست؟وقتی قبر فاطمه از ترس عمر بن خطاب مخفی است کدام میبع لازم داری؟وقتی عقل نباشد کدام منبع به درد می خورد؟اگر عقل داری نیاز به منبع نیست

الان خودتونم فهميديد چي نوشتيد اگه خلفا ظالم بوده باشند مسلما حضرت علي هم شريك ظلم انها هستش چون وزير هر سه خليفه ي قبل خودش بوده

اولا که چه کسی گفته امیر المومنین وزیر خلفا بوده اند ؟ این سخن را تا قبل از این در هیچ جا ندیده و از زبان هیچیک از علمای عامه نیز نشنیده بودم شما ادعای عجیبی کردید و امیر المومنین را وزیر خلفا دانستید حال آنکه خود خلفا نیز چنین عقیده ای نداشته اند اگر ادعایی می کنید باید از منابع محکم و معتبر خودتان دلایل مستند و قابل قبولی ارائه دهید ، اگر ادعایی می کنید نمی توانید آن را بدون منبع ذکر نمایید خصوصا چنین ادعایی که اولین بار است که مطرح می شود ثانیا نمی توان امیر المومنین را به صرف حل چند مشکل ، سوال ، شبهه و مساله ای که خلفا به اعتراف خودشان از حل آنها عاجز بوده اند ، وزیر ایشان دانست ، خیر برداشت شما اشتباه است ، امیر المومنین به خاطر حفظ اصل و اساس و آبروی اسلام و رفع مشکلات مسلمین و کمک به آنها و زنده نگه داشتن احکام الهی و سنن واقعی نبوی و ... به این امور اقدام می کردند آن هم بعد از مراجعه مردم و یا خلفا به ایشان و درخواست حل شبهه و مشکل پیش آمده ، و اسم این کار وزارت نیست شما یا معنی وزارت را نمی دانید و یا امیر المومنین را نشناخته اید . حکم کردن ایشان در میان مردم ، اسمش قضاوت است و نه وزارت! اگر ایشان وزیر بودند چرا در امور حکومتی هیچ دخالتی نمی کردند ، چرا در فتوحات شرکت نمی کردند ، چرا با برخی احکام صادره از خلفا چون جماعت خواندن نماز تراویح ، حرمت متعه و ... مخالفت می نمودند ، و هزاران چرای دیگر؟ ثالثا : چگونه شما به ایشان نسبت ظلم را می دهید در حالی که این سخن با نص صریح روایات نبوی و کلمات علمای عامه متناقض است مگر رسول خدا نفرموده اند : علی مع الحق و الحق مع علی . . . آیا حق مقابل ظلم نیست ؟ آیا طبق این خبر که در کتب معتبر عامه نیز فراوان ذکر شده پیامبر اکرم نفرموده اند : علی همیشه با حق است و حق هم همیشه با اوست ؟ آیا رسول خدا نفرموده اند : علی مع القرآن و القرآن معه ؟ مگر قرآن همان حق و سخن حق نیست ؟ اگر هست پس اینکه علی همیشه با آن است و قرآن هم همیشه با علیست یعنی علی همیشه با حق است و حق هم همیشه با اوست آیا صحابه معتقد نبودند که علی اقضاها . . . علی به لحاظ عدالت و قضاوت و علم و زهد از دیگران برتر است؟ مگر نه این است که اهل سنت معتقدند قبل از بعثت پیامبر ، همه مردم مشرک و بت پرست بوده اند حتی خلفا لذا در مورد آنها می گویند رضی الله عنه ولی در مورد امیر المومنین همه معتقدند ایشان هیچگاه پرستش بت نکرده و لذا پس از نامش می گویند کرم الله وجهه و از آنجا که گناه کردن ظلم به نفس است لذا امیر المومنین از این جهت هم از ظلم مبرا می شوند . دقت کنید حرفی نزنید که خلاف قرآن و روایات و سیره صحابه و سخن علما درآید که آن وقت علمیت و ... خودتان زیر سوال می رود .

بررسی سیره امام علی ( علیه السلام ) در زمان خلفای ثلاثه سيره امام على عليه السلام در حوادث پس از رحلت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بهترين گواه بر خير انديشى، مصلحت‏ جويى و وحدت‏ طلبى آن بزرگوار است. آنجا كه دردمندانه شاهد به غارت رفتن ميراث خويش شده، رفتار ناجوانمردانه‏ قوم با خويشان پيامبر صلى الله عليه و آله را ديده ولى به خاطر مصلحت عمومى امت اسلامی سكوت كرده و آرام مى‏ گيرد .

غلط اضافه نكنيد شما كي باشيد كه درمورد خلفا بخواين بد بگين

منظورتان بزرگان اهل سنت است؟!!!

پس چرا اینقدر بزرگان و علمای اهل سنت نسبت به خلفا و صحابه غلط اضافه می کنند؟؟؟؟ وقتی کتب اهل سنت را مطالعه می شود بسیار به صحابه نسبت ناروا داده اند. مثلا این مطلب در روایت اهل سنت هست که جوانی نزد عایشه ( که در اتاق بسیار کوچکی زندگی می کرد ) رفت و جنب شد وقتی از اتاق عایشه برون رفت تا شلوار خود را بشوید، کنیز عایشه از قول وی به جوان گفت که نیاز نیست شلوار خود را با آب بشویی و همین که ( با خراشیدن ) ناخن نجاست را برطرف کنی پاک می شود

ابن حجر عسقلانى با حمايت و خوشبينى خاصى كه نسبت به ابن تيميه دارد درباره رويه خلاف اخلاق او مى نويسد: تسلّط ابن تيميه بر علوم مختلف از فقه و تفسير و حديث و استعداد و قدرت بى رقيب او در فن خطابه و سخنرانى، موجب پيدايش حالت عُجب و خودپسندى در وى گرديده بود و لذا همه علما را از كوچك و بزرگ و ضعيف و قوى و قديم و جديد، مورد حمله و جسارت قرار مى داد; به طورى كه در يكى از سخنرانى هايش از عمربن خطاب ياد نموده و او را مورد انتقاد تند قرار داد و شديداً تخطئه نمود، چون مطالب اهانت آميز او درباره خليفه به سمع يكى از علماى وقت به نام «شيخ ابراهيم» رسيد به مقام رد و انكار ابن تيميه برآمد به طورى كه او نتوانست مخالفت شيخ ابراهيم را ناديده بگيرد لذا شخصاً به نزد او رفت و از جسارتى كه نسبت به عمربن خطاب كرده بود در محضر او اعتذار و استغفار كرد و اظهار ندامت نمود.

لطفا اگر مطلبی دارید ، استدلالی و با دلیل سخن بگویید

منظور واضح است

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.