افکار وهابیت
محمد بن عبدالوهاب اگرچه در ظاهر به محبت اهلبیت (علیهمالسلام) اقرار میکند، ولی درواقع همان سیره و روش ابن تیمیه حرانی را ادامه میدهد، او هرچند به خاطر وجود آیات و روایات در فضیلت اهلبیت، علناً بغض خود نسبت به اهلبیت را نشان نمیدهد ولی در مواردی با اقتدا به ابن تیمیه فضایل اهلبیت را مورد توجیه و تأویل قرار میدهد.
سجده بر زمین از دیدگاه جمهور شیعه از شرایط صحت نماز است، ولی سید مصطفی طباطبایی بر خلاف مشهور شیعه، معتقد به جواز سجده بر فرش و امثالهم است. که نشان از بیاعتنایی ایشان به فقه اهل بیت است.
پذیرش اعتقاد به خدای انسانوار از سوی وهابیت، به حدی عجیب است که یکی از دوستانم نیز به این راحتی این اعتقاد وهابیت را نپذیرفت. او که با عکس انسانی عجیب با عنوان "خدای وهابیت" در فضای مجازی برخورده بود، از چند و چون این باور سوال داشت که با ارائه مستندات پاسخ خود را دریافت کرد.
یکی از احکام در شریعت اسلامی بحث «شهادت» است که در مخاصمه و موارد دیگر از افراد به عنوان شاهد استفاده میشود. قبول شهادت از جانب مذاهب مختلف مسلمین نسبت به یکدیگر دلیل بر قبول داشتن همدیگر به عنوان مسلمان است که اهلسنت نیز بدان عمل میکنند.
وهابیت فرقهای است که علیرغم خشونتهای بسیار، ادعای عمل به قرآن و سیره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه وآله وسلم) را دارد. اما متاسفانه در برخورد با شیعیان حتی به عبارات ظاهری قرآن روش خصمانهای را دارند و از عمل به قرآن سر باز میزنند. ایشان به راحتی شیعیان را تکفیر کرده و مسلمان نمیدانند.
یکی از اشتباهات فاحش وهابیت نسبت به شیعیان، تصور باطل ایشان از رفتن مومنین بر سر مزار و قبور امامان و دیگربزرگان و حتی امواتشان است که فکر میکنند شیعیان مزارها و اموات آرمیده در آن را میپرستند.
وقتی با دقت به مقوله وهابیت پرداخته شود، می توان دریافت که شایسته نیست آن را یک جریان فکری خاص قلمداد کرد. بلکه بیشتر به صورت یک حزب قدرت طلب خودنمایی میکند.
برای اثبات این مسئله که وهابیت کنونی دنبالهرو منافقانی هستند که به ظاهر ادعای اسلام داشتند ولی در باطن به دنبال از بین بردن آن بودند و در دشمنی خود با اسلام و قرآن و پیامبرصلی الله علیه و آله و اهل بیت او بسیار سرسخت عمل میکردند، دو شاهد میآوریم:
واقعیت این است که وهابیت را باید آیینی به جز اسلام بدانیم زیرا اسلام شرط ورود مسلمانی را شهادتین میداند اما آیین وهابیت حداقل مسلمانان شش قرن را خارج از دین اسلام معرفی میکنند و در واقع به جز پیروان خود، دیگر مسلمانان را کافر و ملحدی میدانند که باید اعمال خود را (پس از ورود به آیین وهابیت) از نو به جا بیاورند.
سرکرده وهابیت محمد بن عبدالوهاب در کلامی غلو آمیز شرک مشرکان زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را سبکتر از شرک (توسل، شفاعت و استغاثه) مسلمانان عصر حاضر میداند و عقل آنها را نیز خردمندانهتر از عقل و درایت مسلمانان فعلی بر میشمرد.
وهابیت خود را موحدون میدانند، ولی عقایدشان در باب توحید به گونهای است که آنها را به وادی تشبیه و تجسیم وارد کرده است.
ابن عثیمین یکی از مفتیان وهابی است. او بسیاری از مسلمانان را مشرک و کافر میداند. به نظر او کسیکه به زیارت اموات برود، او را عبادت کرده است، پس مشرک و کافر است.
محمد بن عبدالوهاب که ادامه دهنده تمام و کمال راه ابن تیمیه است تمامی مسلمانانی را که به ملائکه، انبیا و اولیای الهی متوسل میشوند و از آنان درخواست شفاعت میکنند و آنان را وسیله تقرب به خداوند قرار میدهند، مشرک و کافر دانسته و ریختن خون آنان و غارت کردن اموالشان را جایز شمرده است.
نبیّ مکرم اسلام حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) دارای مقام و منزلتی است که با هیچکدام از افراد بشر قابل مقایسه نیست؛ چرا که ایشان اشرف مخلوقات و گل سرسبد همه پیامبران الهی است. از این رو مقایسه هر شخص با پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآله) کاری خلاف شأن و منزلت ایشان و به نحوی پایین آوردن مقام بهترین مخلوق خداوند است.
آیا البانی یک سلفی است یا یک وهابی؟ برخی گمان کردهاند که وی وهابی نیست، ولی حقیقت آن است که وی یک وهابی است.