افکار وهابیت
محمد بن عبدالوهاب با محمد بن سعود پیمانی میبندد که از این قرارداد مشخص میگردد که همه هدف این دو، رسیدن به حکومت و ریاست دنیا، برای خود و فرزندانشان بوده است.
در کتاب «دعاوی المناوئین»، نوشته عالم وهابی، عبدالعزیز بن محمد بن عبداللطیف، نام مخالفین محمد بن عبدالوهاب و کسانیکه در رد دعوت او کتاب نوشتهاند، ذکر کرده؛ ازجمله این افراد، برادر محمد بن عبدالوهاب به نام سلیمان بود که در رد ادعای برادرش کتابی به نام «فصل الخطاب فی الرد علی محمد بن عبدالوهاب» ن
محمد بن عبدالوهاب ذیل آیه 74 سوره توبه، درباره صحابه مؤمن که منافق هم نبودند، مینویسد: آنان کافر شدند، با اینکه در زمان پیامبر صلیاللهعلیهوآله بودند و با پیامبر صلیاللهعلیهوآله به جهاد رفته، نماز میخواندند، زکات میدادند، حج به جا میآوردند، موحد بودند، ولی به خاطر یک کلمه کفرآمیز کافر شد
دیدگاه علما درباره محمد بن عبدالوهاب، چهار دسته است:
محمد انور کشمیری دیوبندی، عالم حنفی در شرح صحیح بخاری میگوید: محمد بن عبدالوهاب نجدی، آدم احمق بیسواد است که به سرعت حکم کفر میداد و عالم به اسباب کفر نبود.
در کتاب الدرر السنیه آوردهاند که سزاوار نیست کسی از طریقه آلشیخ پیروی نکنند و با آنان در اصول دین مخالفت کنند؛ آنها صراط مستقیم بوده و کسی که از طریق آنان عدول کنند، داخل جهنم میافتد.
در کتاب الدرر السنیه آوردهاند که سزاوار نیست کسی از طریقه آلشیخ پیروی نکنند و با آنان در اصول دین مخالفت کنند؛ آنها صراط مستقیم بوده و کسی که از طریق آنان عدول کنند، داخل جهنم میافتد.
ابنقیم در کتاب زاد المعاد خود مینویسد: اگر قدرت پیدا کردیم، جایز نیست حتی یک روز حرمها و بناهای روی قبور را، باقی بگذاریم.
پدر محمد بن عبدالوهاب قبل از نشر عقایدش، با افکار او مخالفت میکرد؛ پس از نشر عقایدش، سلیمان بن عبدالوهاب در نقد عقایدش، کتاب نوشت و پس از جنگهای مختلف، دامادش نسبت به مشروعیت جنگ با مردم طائف شک کرد که توسط محمد بن عبدالوهاب، حکم به قتل او شد.
شیخ احمد بسام از اندیشمندان اهلسنت، در مورد مخالفت سلیمان بن عبدالوهاب با برادرش محمد اینگونه تصریح دارد: سلیمان برادر محمد بن عبدالوهاب بود، اما با عقاید او مخالف بود و مردم را از پیروی محمد بن عبدالوهاب نهی می کرد.
عادل نعمان مصری: ابن تیمیه در عصر خود، متهم به بیدینی شد. او در مصر، پنج بار زندانی شد؛ آخرین بار در دمشق روانه زندان شد. او در این شهر، در زندان قلعه، دو سال زندان بود و همانجا مُرد. زندانی شدن او به این علت بود که میگفت: «جایز نیست که به زیارت قبر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله برویم».