افکار وهابیت
صالح بن فوزان یکی از مفتیان وهابی است که با نگارش کتابی تحت عنوان «شرح مسائل الجاهلیه» بسیاری از امور را از مصادیق جاهلیت معرفی کرده است. حال آنکه بسیاری از امور مورد تأکید وی، نه تنها از مصادیق جاهلی نیستند، بلکه از امور رایج و مشروع میان مسلمانان بودهاند.
وهابیت همچون البانی، بناء مسجد بر قبور اولیای الهی را بدعت و وسیله به سوی شرک میدانند و قائل هستند آیه 21 سوره کهف، دلالت بر جواز مسجد بر روی قبور اولیای الهی نمیکند و این ساخت مسجد مربوط به شرایع قبلی بوده است و در شریعت اسلام از بناء مسجد بر قبور نهی شده است.
وهابیت دشمن اسلام ناب و معارف بیبدیل آن است، این گروه نه تنها با شیعه مخالفت شدید دارد، اهل سنت را نیز تکفیر میکند، برای نمونه ایشان مقدلدین اهل سنت را به یهود تشبیه کردهاند و ایشان را تنها به جرم اینکه در احکام خود از یکی از ائمه مذاهب تلقید دارند، متهم به یهودیت میکنند.
بن عثیمین معتقد است که واژه «استوی» در آیه 5 سوره طه، به معنی استقرار خداوند بر روی عرش است؛ وی میافزاید که اگر این واژه را به معنی «استیلاء» بگیریم، دچار تحریف آیه شدهایم؛ حال آنکه به تصریح لغت شناسان و بسیاری از عالمان مذاهب اسلامی، این واژه به معنی «استیلاء» است، و خداوند از صفات جسمانی منزه است.
وهابیت با استناد به آیاتی نظیر «بل یداه مبسوطتان» مدعی شدهاند که خداوند متعال، دارای دو دست است؛ حال آنکه این آیه توسط بسیاری از مفسرین شیعه و سنی، تاویل برده شده است. همچنین ادله عقلی مورد تاکید عالمان اسلامی دلالت میکنند که پروردگار متعال از صفات جسمانی، منزه هستند؛ بنابراین بهترین معنا برای واژه «ید» قدرت است.
قرائت قرآن در کنار قبورِ اموات، امری رایج بین مسلمانان است که جهت بهرهمندی میت از این تلاوت صورت میپذیرد، با توجه به اینکه این فعل، منافی با سنت رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) نبوده، بلکه مشتمل بر ثواب برای میت نیز هست، از اینرو انجام آن جایز است و کسی حق بدعت دانستن آن را ندارد.
سلفی نامیدن فِرَق و گروههای منحرفی همچون وهابیت، داعش و القاعده از جمله اشتباهات بارز بسیاری از مسلمانان محسوب میشود؛ چراکه این گروهها در بسیاری از مسائل، رویهای خلاف رویه سلف امت (صحابه، تابعین و تابع تابعین) برگزیدهاند؛ آنها روششان تکفیر مسلمانان است، و بهتر است آنان را گروههایی «تکفیری» به جای «سلفی» بنامیم.
سیره مسلمانان و صحابه و تابعین بر این بود که بر روی قبور انبیاء و اولیای الهی یا کنار قبور آنها از باب تبرک مسجد و بناء میساختند، ولی وهابیت تکفیری بر خلاف آیات قرآن و سیره مسلمانان و صحابه، بناء مسجد بر قبور اولیای الهی را بدعت و وسیله برای شرک میدانند و از این باب، قبور ائمه (علیهمالسلام) و صحابه و تابعین را تخریب کردند.
وهابیون بسیاری از اعمال مشروع نظیر واسطه قرار دادن اولیاء الهی را ناقض اسلام دانسته و بدین سبب حکم به کفر بسیاری از مسلمانان دادهاند! حال آنکه با مراجعه به آثار عالمان اسلامی مشاهده میشود، بسیاری از بزرگان، برای حل مشکلات خویش، اولیاء الهی را واسطه بین خود و خدا قرار میدادند.
وهابیت به شدت در حال افول و انزواست؛ به نحوی که در حکومت عربستان نیز دیگر آراء مفتیان وهابی، خریداری ندارد و حکام سعودی، توجهی به فتاوای سردمداران وهابی ندارند. مفتیان فعلی وهابیت نیز در برابر جلوگیری از گسترش ناهنجاریها در عربستان، اقدام خاصی انجام نمیدهند؛ بنابراین عربستان سعودی در حال استحالهی فرهنگی است.
شیخ حمود تویجری وهابی، پوشیدن کلاه، پیراهن و شلوار را به علت مشابهت به دشمنان خدا، بدعت و حرام میداند و این استدلال که آن کلاه، کلاهی برای جلوگیری از شدت حرارت خورشید است و یا شلواری است که هنگام کار لازم است آن را بپوشد را کلاه شرعی دانسته و برای حلال کردن فعل حرام کافی نمیداند.
یکی از نشانههای خداوند اختلاف زبانهاست و از نعمات الهی، آشنایی به زبانهای مختلف است، اما مفتی وهابی میگوید: عادت به سخن گفتن به زبان غیر عربی، امری غیر شرعی است، چون باعث محبت پیدا کردن به صاحبان کافر آن زبان میگردد.
با وجود احادیث فراوان در کتب فریقین در سفارش به تعلیم علم، گروهی از افراطیان وهابی انگار اینگونه احادیث را نخوانده و یا نشنیدهاند؛ لذا فتاوایی صادر کردهاند که جلوی یادگیری علم را برای زنان و دختران را گرفته و استثناء قائل شدهاند.
مساله لعن و نفرین از آموزههایی است که برگرفته از ظاهر آیات قرآن کریم است؛ این در حالی است که وهابیون همچون بنعثیمین در دفاع از شیطان، در تقابل با کسانیکه لعن شیطان میکنند، ایستاده و قائل است که به لعن شیطان از سوی خداوند امری نشده است.