افکار وهابیت
ابنعبدالوهاب پایهگذار فرقه گمراه وهابیت، کسی است که بذر تفرقه و تکفیر را در جامعهی اسلامی کاشت؛ او با فتواهای تکفیریاش مسلمانان بیگناه بسیاری را به کشتن داد، اثرات سوء اندیشه افراطی وی، در بین گروههای زاییده از اندیشهاش همچون داعش و القاعده و ... دیده میشود؛ وی اصلا جایگاه علمی بین علمای هم عصرش نداشت.
توسل به پیامبر، از اموری است که از صدر اسلام تاکنون بین مسلمانان بوده، تا قبل از قرن هفتم و ظهور ابن تیمیه، کسی منکر آن نبود، ولی وی با اندیشه افراطی خود مانع آن شد و وهابیها با تاثیرپذیری از فکر غلط وی، توسل را منافی با توحید دانستند، تا جاییکه معتقدند ایمان مسلمان با توسل از بین میرود، حتی بدتر از ابولهب و ابوجهل میشود.
علم غیب داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) امری مسلم نزد مسلمانان است و تا قبل از وهابیت همه آن را پذیرفته بودند، اما با پیدایش فرقه گمراه وهابیت، این مساله از امور منافی با اسلام قلمداد شد، تا جایی که معتقد به آن را کافر و مشرک دانستند؛ با این وجود بزرگان سلفیه که وهابیت جیرهخواران سفره ایشان هستند، علم غیب را برای انسانهای عادی پذیرفته بودند.
علم غیب داشتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و اولیاء، امری ثابت در بین مسلمانان است؛ اما به خلاف اعتقاد مسلمانان، وهابیت معتقد است این امر برای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) ثابت نیست و حتی مسلمانان نباید بدان معتقد باشند، از اینرو اگر چنین اعتقادی داشته باشند، کافر و مشرک میشوند؛ در حالیکه این دیدگاهشان مخالف آیات قرآن است.
شناخت عالمان سنی مذهبی که بر علیه وهابیت، قلم زدهاند، ضروری و لازم است. یکی از این عالمان، عبدالفتاح یافعی، ازعلمای شافعی مذهب یمن است که آثار متعددی را در جهت نقد تفکرات وهابیت، در فضای اینترنت منتشر کرده، تا محققین و پژوهشگران بیشتری بتوانند از آنها بهره ببرند.
وهابیت با توسل به اولیاء الهی بشدت مخالف بوده و در بعضی از موارد، آن را عبادت غیرالله و شرک دانستهاند. این ادعا درحالی از سوی آنان مطرح شده است که مشروعیت توسل با استناد به روایات متعدد و سیره پیشوایان اسلامی، قابل اثبات بوده است.
شفابخش بودن تربت مطهر حرم امام حسین (علیهالسلام) از جمله اعتقادات مسلمانان به ویژه شیعیان، بوده است. در این میان، عدهای وهابی مسلک، همانند عبدالرحمن دمشقیه، سعی در خُرافی نشان دادن چنین اعتقادی دارند؛ حال آنکه مویدات متعددی بر مشروعیت اعتقاد به شفابخش بودن تربت کربلا وجود دارد.
حکم بر بدعت بودن امور و مسائل، امر خطیری است که نیاز به دقت نظر و توجه دقیق دارد؛ از اینرو نمیتوان به صرف اینکه مسالهای با تتبعات ناقصمان، پیشینهای در دین نداشت را سریعا بدعت معرفی کنیم؛ چه بسا مسالهای را بدعت معرفی کنیم که مصداقی از عمومات دینی باشد، مثل گفتن ذکر «الله، الله» که مثلاً شخص قصد کند صد مرتبه این ذکر را بگوید.
بن عثیمین مدعی شده است که تأویل صفات خبریه، تحریف آیات و روایات محسوب میشود؛ ازهمینرو با توجه به اینکه تاویل کنندگان برای تاویل خود، دلایل متقن و محکمی داشتهاند و تغییری در معنای صفات خبریه ایجاد نمیکنند، نمیتوان تاویل را تحریف قرآن و سنت بهحساب آورد.
هیچگاه شیعیان معتقد به الوهیت و ربوبیت ائمه اطهار (علیهمالسلام) نبودهاند، بلکه برعکس، فقهای شیعه به کفر کسانی حکم کردهاند که مخلوقی را هم ردیف با پروردگار قرار دهند؛ مراد از لقب «وجه الله» برای ائمه اطهار، آن است که ایشان جهتنمایی برای شناخت بیشتر خداوند متعال قلمداد میشوند.
بنای بر قبور، از جمله عقاید اهلسنت عزیز است که متاسفانه از سوی برخی از فعالان فضای مجازی که در پوشش اهلسنت، فعالیت میکنند، مورد خدشه قرار گرفته است؛ این در حالی است که علمای اهلسنت، بنای بر قبور را جایز و مشروع میدانند.
از آنجایی که استغاثه و طلب یاری از اولیاء الهی، مسئلهای مرسوم میان تمامی مسلمین حتی سلف امت بوده و همچنین هیچیک از استغاثه کنندگان، قائل به الوهیت و ربوبیت صالحینی که به آنان استغاثه میکنند، نیستند، بنابراین استغاثه از اولیاء الهی را نمیتوان از مصادیق عبادت تلقی کرد.
احترام به قرآن، وظیفه شرعی هر مسلمانی است، تا جایی که اگر شخصی عمداً به این کتاب الهی بیاحترامی کند، مرتکب حرام شده است؛ از اینرو هر مسلمانی خود را ملزم به رعایت احترام قرآن میداند، از مصادیق این احترام، بوسیدن آن است که اشکال ندارد؛ از اینرو اگر کسی این عمل را بدعت بداند، ادعایی بیاساس است.
دست به دعا برداشتن، سیره مسلمانان است؛ حتی در سیره پیامبر، و ائمه (علیهمالسلام)، و سلف نیز وارد شده است که هنگام دعا دستها را به آسمان باز میکردند و تفکیک نکردهاند چه زمان و یا مکانی این عمل انجام شود؛ پس مشروعیت آن ثابت و عدم مشروعیت آن، دلیل قطعی میخواهد، ولی وهابیها آن را مخالف سنت و بدعت دانستهاند.