افکار وهابیت
قرآن و دعاهای وارده، دارای خواصی است که علاوه بر خواندنشان، همراه داشتن آن نیز مایه برکت است، و این امری عقلانی و مورد پذیرش شرع است، از اینرو یکی از راههای تبرکجویی از آیات و دعاها، همراه داشتن آن است که با حفظ حرمت به گردن آویزان میکنند.
وهابیونی همچون صالح بن فوزان معتقدند طلب شفاعت از اموات، امری جاهلی بهحساب میآید؛ حال آنکه مشروعیت طلب شفاعت از اموات، ریشه در آیات و روایات متعددی دارد و طبق تصریح علمای اسلامی، طلب شفاعت از صالحین بهصورت مطلق (اعم از زنده یا مرده بودن صالح)، یکی از امور رایج میان انبیاء عظام و سلف امت بوده است.
با توجه به اینکه طلب شفاعت از اموات، از امور رایج بین مسلمانان (اعم از سَلَف و خَلَف) بوده است و علمای اسلامی هم بدان تاکید کردهاند، و با عنایت به اینکه طلب کنندگان شفاعت از اموات، اعتقادی به الوهیت و ربوبیت آنان ندارند؛ نمیتوان طلب شفاعت از اموات را به بت پرستی مشرکین تشبیه کرد.
از فتاوای شگفتانگیز مفتیان وهابی این موارد است: گفتن «صدق الله العظیم» بعد از اتمام قرائت قرآن بدعت و حرام است؛ نصب تابلو که در آن آیات قرآن نوشته شده، بر روی دیوار بدعت و حرام است؛ شستن دست و صورت با صابون، در هنگام وضو گرفتن بدعت و حرام است؛ برگزاری سالگرد ازدواج، جشن تولد نوزادان و ... بدعت و حرام است.
بن عثیمین از مفتیان وهابی، در آثارش تصریح کرده، حتی پیامبر نیز تصرفی در عالَم ندارند؛ این ادعا در حالی از سوی او و همفکرانش مطرح شده است که آیات کریمه قرآن، روایات اسلامی و عبارات بسیاری از علمای فریقین، دلیل مناسبی بر امکان تصرف اشخاص صالح در کون و مکان بهحساب میآید؛ از اینرو طلب یاری از اولیاء الهی، هیچ استبعادی ندارد.
سردمداران وهابی معتقدند که یاری طلبیدن از زندگان، صرفا هنگامی مشروع است که آنان توانِ انجام امور درخواستی را داشته باشند و استغاثه از اموات و یا در اموری که از توان بشر خارج است را ممنوع میدانند؛ در حالیکه ادله و مویدات فراوانی بر مشروعیت انواع استغاثه از اولیاء الهی دلالت میکند.
درآیین وهابیت، طلب شفاعت از زندگان در این دنیا وهمچنین طلب شفاعت در روز قیامت، مشروع بهحساب میآیند؛ تنها نوعی از طلب شفاعت که وهابیون با آن مخالفند، طلب شفاعت از اولیاء الهی است که از دنیا رفتهاند، حال آنکه ادله و مویدات فراوانی بر مشروعیت طلب شفاعت از اموات دلالت دارد.
وهابیون، توسل را به دو قسم «مشروع و ممنوع» تقسیم کرده و توسل به صالحین و جاه و مقام آن بزرگواران را از انواع ممنوع توسل قلمداد کردهاند؛ حال آنکه مذاهب اسلامی، با استناد به ادله فراوان، قائل به مشروعیت همه اقسام توسل بودهاند.
علمای بزرگ اهلسنت به ناسزاگوییها و توهینهایی که وهابیون به بزرگان دین داشتهاند، اعتراف کردهاند؛ به عنوان مثال، احمد زینی دحلان، از علمای بزرگ اهلسنت، پرده از توهین وهابیت و کمتر نشان دادن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) از عصا، اشاره کرده است.
مسلمانان در کنار قبور اولیاء رفته و دعا میکنند، تنها به جهت عظمت و شرافتی که صاحب قبر نزد خداوند دارد و این را از بندگی در راه خدا کسب کرده است، و تنها میخواهند وی را واسطه خود و خداوند قرار دهند و هیچگاه قصد عبودیت و بندگی صاحب قبر را ندارند که امری جایز و مشروع بوده و مورد تایید بزرگان اسلام قرار گرفته است.
ابنتیمیه امور مورد استغاثه را به دو قسم: «اموری که غیرالله نیز میتوانند آن را انجام بدهند» و «اموری که غیر الله، توانِ انجام آن را ندارند» تقسیم کرده است؛ ولی در واقع، نوع سومی نیز هست که آن را «کرامات اولیاء الهی» مینامند و استغاثه در این امور هیچ منعی ندارد، چون خدا، قدرت انجام آن را به اولیاء خودش داده است.
کتاب «شد الرحل لزیاره القبر الشریف بین المجیزین و المانعین» را میتوان از جمله آثار مفید در زمینه نقد مبانی وهابیت بهحساب آورد، چرا که عبدالفتاح یافعی در این اثر، ادله متعددی از قرآن، سنت، آثار سلف امت، و همچنین عبارات علمای مذاهب اربعه، مبنی بر مشروعیت سفر به نیت زیارت قبور، بیان کرده است.
از بن باز وهابی سؤال شد ذکرهایی مانند «لا اله الا الله» «الله اکبر» که در تشییع جنازه گفته میشود، مشروع است؟ پاسخ گفت: هیچ اصل و اساسی نداشته و در عادت گذشتگان هم نبوده؛ در حالیکه در مسند احمد آمده پیامبر در تشییع جنازهها، چهار یا پنج مرتبه این اذکار را مورد استفاده قرار میداد.
به جرات میتوان کتاب «التبرک بالصالحین بین المجیزین و المانعین» جناب یافعی را از بهترین آثار دال بر مشروعیت تبرک به صالحین بهحساب آورد. ایشان از خوف انتشار آراء اشتباه وهابیت در امت اسلامی، خود را مکلف دید اثری تألیف کند و ادعاهای بزرگان وهابی را مورد نقد و بررسی قرار دهد.