افکار وهابیت
شیخ جعفرکاشف الغطاء (رحمهاللهعلیه) در نامه مهمی که برای عبدالعزیز بن سعود نگاشت، به مطالب مهمی متذکر میشود؛ در فصل اول این نامه، آمده نیت انسان در حکم اقوال و افعالش دخیل است. بنابراین اگر انسان، در قول و یا فعلش، قائل به الوهیت و ربوبیت غیرالله باشد، دچار شرک و عصیان شده است، ولی اگر چنین اعتقادی در کار نباشد، اشکالی بر قول و یا فعل انسان بار نمیشود.
وهابیت با کج فهمی که نسبت به توحید و شرک مشرکین دارند، قائل هستند، مشرکین توحید ربوبی داشتند، ولی توحید الوهی (عبادی) نداشتند؛ چنانچه مسلمانان امروزی، توحید الوهی و توحید ربوبی ندارند؛ لذا شرک آنها بدتر از شرک مشرکین زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بوده است؛ درحالیکه خداوند وجوه شرک ربوبی مشرکین را در قرآن بیان کرده است.
محدثین شیعه، روایات فراوانی را از ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) نقل کردهاند که بر مشروعیت استغاثه از اموات دلالت میکنند؛ از همینرو مشخص میشود قول وهابیون مبنی بر ممنوعیت استغاثه از اموات، قولی باطل و به دور از حق بوده است.
اینکه اموات، مخصوصاً اولیاء الهی، صدای زنده را میشنوند، امری ثابت شده است که مورد پذیرش مسلمانان است؛ با این حال وهابیها این مسأله را رد کرده و نقدهایی نسبت به سایر مسلمانان در این مسأله مطرح کردهاند که پذیرفته شده نیست و تفسیرهایی ظاهرگرایانه و بهدور از واقعیت است.
وهابیون اختلافات جدی فراوانی با امامان اهل بیت (علیهمالسلام) دارند؛ به عنوان نمونه، وهابیت، توسل به ذات اولیاء الهی را ممنوع دانستهاند، ولیکن ائمه اطهار (علیهمالسلام) فراوان توصیه به چنین توسلی فرمودهاند؛ همین امر گواه مناسبی است که نشان میدهد وهابیون از مسیر اصیل اسلام ناب خارج شده و به انحراف رفتهاند.
وهابیت برای مشرک دانستن مسلمانان، افعال انسانها را به دو قسم تقسیم کردند: افعالی را که فقط خدا میتواند انجام بدهد، لذا خواستن آن از غیر خدا شرک است و افعالی را که انسانها هم میتوانند انجام دهند، لذا خواستن آن از غیر خدا شرک نیست؛ در حالیکه طبق آیات و روایات، این تقسیم بندی وهابیت از اساس بدعت است و سر از شرک در میآورد.
سردمداران وهابی، توسل به حق صالحین را ممنوع دانسته و از مصادیق بدعت تلقی کردهاند؛ حال آنکه ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) از طرفداران توسل به حق صالحین بوده و حتی بدان توصیه فرمودهاند.
وهابیت در بسیاری از مسائل، از جمله در مسئله شفابخشی تربت کربلا و سجده بر آن تربت مطهر، با روش و سیره ائمه اهل بیت (علیهمالسلام) به مخالفت پرداختهاند که این خود نشانگر انحراف آئین وهابیت است؛ چرا که به گواه بسیاری از ادله، ائمه اطهار (علیهمالسلام) همسان با قرآن، راهنمای به سوی حق هستند.
بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت، نیت الوهیت و ربوبیت را شرط در تعریف عبادت میدانند؛ یعنی اعمالی همچون ذبح، نذر، سجده، رکوع و ... را زمانی عبادت خداوند محسوب میکنند که آن شخص به نیت الوهیت و ربوبیت، این اعمال را انجام بدهد و بدون این قصد شرک عبادت محسوب نمیشود.
یکی از اصول اعتقادی که اهل سنت برای خود معرفی کردهاند، تقلید از یکی از ائمه چهارگانه (ابوحنیفه، مالک، احمد بن حنبل، شافعی) است، چنانچه کسی پایبند به این تقلید باشد، از اهل سنت بهشمار میرود؛ ولی اگر تقلید نداشته باشد، از دایره اهل سنت خارج و به عنوان غیر مقلد و متسلف شناخته میشود و نمیتوان عنوان اهل سنت را به وی داد.
وهابیت تکفیری، استغاثه و توسل به رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) را شرک و بدعت میدانند؛ در حالیکه بسیاری از علمای اهل سنت، همچون سفارینی حنبلی، قائل به استغاثه و توسل به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) بود و از نگاه وهابیت، باید سفارینی حنبلی دچار شرک ربوبی و الوهی باشد، چنانچه بن عثیمین میگوید.
مراجعه علمای شیعه به پزشکان در هنگام بروز بیماریها، منافاتی با شفابخش بودن تربت مطهر کربلا ندارد؛ چنانکه مراجعه وهابیون به پزشکان نیز منافاتی با شفابخش بودن نسخههای شفابخشی همچون قرآن کریم ندارد.
بر اساس تجربیات، فرقههایی که رنگ مذهبی دارند، خطرناکترند؛ چون انگیزه مذهب خیلی نیرومند است؛ امروز بر اساس همین تحلیل است که غرب، داعش را راهاندازی میکند تا در مقابل اسلام بایستد. چون میداند هیچ فرقه غیرمذهبی نمیتواند در مقابل اسلام ایستادگی کند، لذا داعش را با رنگ و لعاب مذهبی ایجاد میکند.
طبق آیات و روایات، پیامبر گرامی اسلام چه در زمان حیات و چه در زمان ممات، عالم به غیب است و این علم غیب به صورت غیر استقلالی است؛ در حالیکه وهابیت تکفیری همچون البانی، قائل هستند پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نسبت به این دنیا هیچ علمی ندارد و عالم به غیب نیست؛ لذا گفتن «الله ورسوله اعلم» جایز نیست.