تصوف
بزرگان فرقه صوفیه گنابادی وقتی منافع خود را در حمایت از روحانی نامداری مثل مهدی کروبی دیدند، در انتخابات 88 با ادعای داشتن آرای میلیونی پشت سر او قرار گرفتند ولی آرای بسیار کم کروبی باعث رسوایی دراویش گنابادی شد. به همین خاطر این فرقه در دیگر انتخابات، با چراغ خاموش به عرصه انتخابات وارد شدند و از هیچ کاندیدی به صورت رسمی حمایت نکردند تا اینکه بعد از سالها صلاحی به حمایت این فرقه از حسن روحانی اعتراف کرد.
تنها داشتهی سید حسن خمینی، انتساب او به بیت امام و یادگار یادگار امام بودنش است که البته گاه و بیگاه با افکاری اصلاحات مآبانه بر آرمانهای جد بزرگوارش میتازد! پای فرزندان بازرگان را که در نظر امام راحل از منافقین بدتر بودند به جماران باز میکند، با سرکردهی دراویش داعشی دیدار میکند و هرگز علاقهای به مرزبندی با سران فتنه در کشور ندارد و ...
نورعلی تابنده در انتخابات سال 88 با اعلام حمایت از یکی از کاندیداهای جبهه اصلاحات، دست به قمار بزرگی زد تا شاید این فرقه بتواند با توجه به برنامههای از پیش تعیین شده از سوی نهضت آزادی و اصلاح طلبان، آزادی عمل بیشتری در عرصه اجتماعی و سیاسی داشته باشند ولی در این انتخابات شکست خوردند. دراویش این فرقه اعتراف کردند که علیرغم حمایت از روحانی در دروه های بعدی ولی انتظارات مان از ایشان نیز برآورده نشد.
دراویش گنابادی با شروع انتخابات سال 88، همراه و هم سو و بهصورت کاملاً هماهنگ با حزب نهضت آزادی، تمام قد از اصلاح طلبان و سران فتنه اعلام حمایت کردند. نورعلی تابنده در آن انتخابات در ازای دریافت مبلغی از مهدی کروبی از ایشان اعلام حمایت کرد و برای ایشان ستاد انتخاباتی مستقلی تشکیل شد. ایشان در انتخابات سال 92 نیز به صورت غیرعلنی از کاندید مورد حمایت جبهه اصلاح طلبان حمایت کردند.
دراویش گنابادی در دوران پهلوی آزادی عمل بسیار زیادی داشتند و به خاطر همراهی و خوشخدمتی بزرگان خانقاه بیدخت به دربار و شخص شاه، از حمایت جدی و کامل رژیم پهلوی برخوردار بودند. تصرف موقوفات و ثبت و ضبط زمین های مردم به نفع خود و همچنین ضربوشتم و قتلهای دوران نورعلیشاه ثانی از جمله مهمترین اقداماتی است که بزرگان خانقاه بیدخت با حمایت و همکاری رژیم پهلوی انجام دادند.
فرقههای صوفیه بالاترین مقامات را برای اقطاب خویش متصور هستند و همواره در سخنان خود، شأن و جایگاه امام را برای ایشان قائل هستند. اما برخی از این اقطاب، در اعمال و رفتار خود هیچ شباهتی به ائمه اطهار (علیهم السلام) ندارند تا بتوان آنان را به ائمه (علیهم السلام) تشبیه و یا حتی مقایسه کرد. از امیر عارف گرفته که همواره مردم را کتک میزده و آنان را خر میخوانده تا امثال صفی علیشاه و صلاحی که بی ادبی را در حق دیگران تمام کردند.
متصوفه از آنجا که خود را صاحبان امر طریقت دانسته و علما را صاحبان و مبلغان شریعت، از همین رو چونکه شریعت را همچون پوستهای برای مغز دین فرض کردهاند، لذا فقها را علمای ظاهر یا قشری، نام گذاردهاند. لذا ادعا میکنند که در امر شریعت که ظاهر و پوسته دین است هیچ دخالتی ندارند و آن را به علما و فقها میسپارند. این درحالی است که نورعلی تابنده معیارهایی را برای انتخاب مرجع تقلید مشخص کرده و در انتخاب آن دخالت میکند.
صلاحی در واکنش به دیدار پاپ و آیتالله سیستانی در ابتدا ادعا کرد که از همان شروع مبارزات، انقلابیون و نظام جمهوری اسلامی به دنبال تخریب مرجعیت و کنار گذاشتن علما و حتی حذف برخی از مراجع برای به قدرت رساندن هرکسی بودند. صلاحی در توهین آشکار بهنظام جمهوری اسلامی ایران و شهید حاج قاسم سلیمانی و سید حسن نصرالله ادعا میکند که این نظام، با کمک این افراد در خارج از کشور به دنبال تخریب و مبتذل کردن مرجعیت در خارج از ایران بودند.
در این روزها که بحث مذاکرات برجام نقل محفل تمام رسانهها است و فضای مجازی هرلحظه خبرهای ضدونقیضی از آن منتشر میکنند هیچکس نگران محتوای این مذاکره نیست ولی دراویش گنابادی همراه و هم سو با رسانههای ضدانقلاب و شبکههای فارسیزبان وابسته به دولت انگلیس و نظام پادشاهی عربستان، از نخستین روزهای مطرحشدن خبر توافقنامه ایران و چین، خط ثابتی را در تخریب آن شکل دادند و این توافق را مخالف منافع ملی دانستند.
فساد اخلاقی نورعلیشاه ثانی تنها یکی از مفاسد او است. به قدری فساد او شایع بوده است که حتی مریدان و مشایخ این فرقه با قطبیت نورعلیشاه و جانشین شدن او مخالف بودند. ظلم و فساد اخلاقی و شهوت رانیهای نورعلیشاه ثانی در نهایت منجر به قیام مردم برعلیه او و در نهایت اخراج و قتل او شد.
استعمال مواد مخدر در بین صوفیان سابقهی طولانی دارد. حشیش و تریاک جزو لاینفک برنامههای خانقاهها بوده است. در بسیاری از شاخههای نعمت اللهی بویژه صفیعلیشاهی و مونسعلیشاهی و همچنین فرقههایی مانند خاکساریه استعمال مواد مخدر سابقهی طولانی دارد. مثلا حیرتعلیشاه ناینی جانشین صفی در نامهای به یکی از صوفیان از ارسال حشیش تشکر میکند.
شارمین در مورد جریان شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها میگوید: این داستانهای محمل نه با عقل جور در میآید و نه برازندهی مولاست و من نمیدانم کدام شیخ مریضی اینها را بافته و نشخوار کرده است... این نوع نگرش در بین اتباع صوفیه و به خصوص قطب مدعی این فرقه محمداسماعیل صلاحی، دیده میشود و مشخص میگردد آّشخور هر دو گروه از یک منجلاب است.
صلاحی قطب خودخوانده دراویش گنابادی بعد از تماس و نامه نگاریهای زیادی که با جذبی داشت وقتی با بیاعتنایی جذبی روبرو شد، بی احترامیهای زیادی به جذبی کرد و ایشان را قاتل، ساقط علیشاه و شیخ صنعان زمان خطاب کرد. اما امروز صلاحی علاوه بر جذبی با شیخ دیگر این فرقه مرتضی محجوبی هم درگیر شده و جذبی را معتاد خوانده و ایشان را با سگ تشبیه و مقایسه کرده است.
صوفيه براى سير و سلوک آداب و رسوم خاصى را که در شريعت وجود نداشت به وجود آوردند و راههاى جديدى را پيوسته به آن افزوده و شرع را کنار گذاشتند. تا اينکه به جايى رسيدند که شريعت را در يک طرف ديگر قرار دادند و کارشان به جايى رسيد که در محرمات غوطهور شدند و و اجبات را ترک کردند و در آخر منتهى به تکدى و استعمال بنگ و افيون شدند که اين حالت، آخرين حالت تصوف است که مقام فنا ناميده مىشود.