نقد باستانگرایی
آستیاگ، پادشاه ماد، در اثر یک کابوس، به وزیرش (هارپاگ) فرمان داد نوهاش را (که نوزاد بود) به قتل برساند. اما هارپاگ دلش به حال نوزاد میسوزد و او را نمیکشد. پس از مدتی که آستیاگ فهمید وزیرش نافرمانی کرده، از روی خشم، دستور میدهد پسر هارپاگ را به قتل رسانده؛ آن را تکه تکه کنند. سپس از آن خوراک تهیه کنند و به خورد وزیر بدهند!
مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (ره)، در راستای پاسبانی از میراث شیعه و هویت راستین مردم ایران، سرودهای در ردّ باستانگرایی استعماری دارند که ما را ز کورش و کِی و جَم اعتبار نیست، بلکه در سایه محمد و آل محمدیم...
برژینسکی، سیاستمدار و مشاور امنیت ملی امریکا گفت: هدف راهبردی ما باید جداسازی ناسیونالیسم ایرانی از بنیادگرایی مذهبی شیعه باشد. در این راستا میبینیم که بخشی از باستانگرایان و مدعیان میهنپرستی، به اسلام و قرآن و اهل بیت و ارکان مذهب شیعه اهانت و علیه آن شایعه پراکنی میکنند. این رفتار آنان نشان میدهد در خدمت استراتژیِ امریکا هستند.
علی سامی (متوفای 1368) رئیس مؤسسه باستانشناسی تخت جمشید در دوره پهلوی، در جای جای کتابهایش تلاش کرده به صورتی جنون آمیز، به اسلام بتازد. مثلاً وقتی اتابکان فارس در قرن 6 هجری، تغییراتی در کاخهای باستانی صورت دادند، جناب سامی، با کینه و ادبیاتی تأسف بار، مینویسند: "پس از ورود اسلام به ایران"، این کاخها خراب شد! یعنی رفتار اتابکان فارس را چند برابر بزرگ کرده؛ نهایتاً به پای اسلام مینویسد!
در این یکی دو قرن اخیر، انگلیسیها و یهودیان و سایر استعمارگران، آمدند به ایرانیان گفتند که تاریخ شما که در شاهنامه و... آمده، همه افسانه و خرافات و حرفهای پای منقل است. بیایید تا ما حیلهگرانِ دزدِ قاتل، تاریخ شما (ایرانیان) را به شما یاد بدهیم. گفتند که کوروش، پدر شما ایرانیان است. گفتند کوروش مظهر هویت ملی شماست. با همین حرفها عدهای از ایرانیان را به رقص درآوردند و این خاورشناسان انگلیسی و صهیونیست دزد و قاتل و جنایتکار هم شدند پدران تاریخ ایران!
انگلیس خبیث و یهودیان صهیونیست، نام کوروش را در ایران در بوق و کرنا کردند و آن را ابزاری برای تفرقه بین قومیتها قرار داده اند. امروز، بیشترین توهین به ترکها، عربها، بلوچها و... از سوی بسیاری از کوروشدوستان صورت میگیرد. فرزندان و تربیت شدگان مکتب کوروش، با فحاشی به قومیتها، سبب جدایی و طلاق عاطفی میان مردم ایران را فراهم کرده اند. نام کوروش، امروز، اسم رمز مزدوری برای اسراییل و انگلیس است.
استانگرایان، در توهمات و تخیلات خود، یک گزاره کلامی (عقیدتی) برای خودشان بافته اند که: «کوروش خیلی مهربان بود. او عالیترین مراتب اخلاقی و انسانی را به بشریت نشان داد»! آنان این گزاره خیالی را «اصل» قرار دادند و با همین عقیدهی خام، گزارههایِ قطعیِ تاریخی (همچون لشکرکشیها و کشتارهایی که کوروش صورت داد) را تکذیب میکنند.
ما بارها در کنار انتقاد از هخامنشیان، از خوبیهای کوروش و هخامنشیان گفتیم. مثلاً از غیرت اکثر مردان پارسی و پوشش کامل زنان هخامنشی. حال سؤال ما از آن دسته باستانگرایانی که ما به بی انصافی متهم می کنند این است که خود شما آیا انصاف دارید؟ جز تعریف و تمجید های اغراق آمیز و اغلب دروغ، درباره کوروش چه گفتید؟ چند بار حاضر شدید از رفتارهای کوروش انتقاد کنید؟
عشایر کوچنشین در نظام ولایت فقیه از مالیات معافند. حتی نهادهای حکومتی مثل ستاد اجرایی فرمان امام و... بین آنان مواد مصرفی مثل آرد را به صورت رایگان تقسیم میکنند. به بسیاری از مناطق صعبالعبور عشایری، برقرسانی هم شده و اکثر آنان از برق رایگان (یا بسیار بسیار ارزان) استفاده میکنند. اما کوروش هخامنشی نه تنها به عشایر رسیدگی نمیکرد بلکه از آنان مالیات سنگین هم میگرفت و تحقیرشان میکرد که باید بر پاهای کوروش بوسه بزنند.
اسراییل، ایالات متحده امریکا و مزدورانش برای بار چندم، رسماً ایران را به حمله نظامی تهدید میکنند. اما جامعه آرام است. هیچ غلغله و اضطرابی بین مردم مشاهده نمیشود. در شبکههای اجتماعی و پیامرسان، تعداد زیادی جوک ساخته و دست به دست میشود. ملت هم میخوانند و میخندند و به اشتراک میگذارند. آیا در سرتاسر تاریخ هخامنشی و ساسانی، مشابه چنین وضعی را سراغ داریم؟
رسانههای باستانگرا، در قضیه میهندوستی، الگوهای کاذب به جوانان ایران معرفی میکنند. چرا؟ چون شهدا داغ به دل جهانخواران گذاشتند. پس طبیعی است که رسانههای مزدور اجنبی، به مردم آدرس غلط داده؛ تلاش کنند که شهدای دفاع مقدس را مهجور و در غریبی نگه دارند.
موهان گوروسوامی (Mohan Guruswamy) اندیشمند نامدار هندی، در یک نامه سرگشاده انتقادی به رهبران هندوستان نوشت: توهمات کوروشپرستانه و باستانگرایانه، شاه ایران را بدبخت کرد. شما راه شاه را ادامه ندهید.
ناسیونالیست تکفیری: هر کس از پادشاهان ایران باستان، انتقاد کند، ایرانی نیست! روشن است که مقصود از این گونه تکفیر، بستن دهانهاست. یعنی به منتقدین برچسب میزنند تا ایشان را مجبور به سکوت کنند. به هر روی، ما میبینیم که حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه، بارها شاهان ایران باستان را به نقد کشیده، با این معنی، آیا جایز است که بگوییم: «فردوسی، ایرانی نیست. چون از پادشاهان ایران باستان انتقاد کرده است»؟
اظهارات یکی از عوامل گروهک تروریستی تندر در بازجویی: ما پیش از عملیات تروریستی، به پاسارگاد میرفتیم و در مقابل مقبره کوروش سجده میکردیم. شعارهای باستانگرایانه و زرتشتی، قانون اساسیِ این گروهک تروریستی است.