محمدعلی طاهری

در مورد نظریهی وحدت وجود حکما و فلاسفه و مکاتب مختلفی مانند صوفیه و غیره نظرات مختلفی دادهاند. در این بین عرفای بزرگی مانند ملاصدرا برخی از اینها را تکفیر و تکذیب کرده. سرکردهی عرفان حلقه نیز در این رابطه نظریهای داده و گفته: «عالم وحدت به عالمی اطلاق میگردد که ادراکی بوده، در آن انسان به درک تن واحده بودن جهان هستی میرسد.»

یکی از مبانی عرفان کیهانی در نظر طاهری پلهی عشق است. پلهی رابطهای عاشقانه بین خدا و انسان پدید میآورد. پلهی عشق در سخنان طاهری مفهومی بسیار مبهم است زیرا ازیکطرف عشق قابل تشریح نیست و به کلام نمیآید و از طرف دیگر با عقل قابلدرک است. طاهری درباره عشق سخنان ضدونقیضی دارد که بههیچوجه قابلجمع با یکدیگر نیستند.

طاهري شيطان را موجودي موحّد، فريبخورده از طرف خداوند، مأمور امر الهي و... معرفي کرده است و تلاش ميکند که او را از گناه تمردش تبرئه کند و شرارتخواهي وي را از اذهان ديگران بزدايد.

عرفان حلقه به صورت گام به گام و طی چند مرحله، از توحيد قرآنی فاصله گرفته، درنهايت به انسانخدايی متمايل شده است.

طاهری پس از برگزاری جلسات دادگاه و دفاعيات خود، هماکنون به اتهام افساد فیالارض از طريق منحرف کردن افراد، توهين به مقدسات دينی، مداخله غيرقانونی در امور پزشکی، تحصيل مال نامشروع، استفاده غيرمجاز از عناوين علمی (دکتر، مهندس و...) و لمس بيماران مؤنث به بهانه درمان آنها، در زندان به سر میبرد و پرونده ارتداد وی نيز در حال بررسی است.

با بررسی قوانين شعور حاكم بر جهان هستی که برگرفته از کتاب فرا درمانی محمدعلی طاهری است با مشکلاتی مانند: نداشتن روش تحقیق علمی برای اثبات مدعای خویش، عقلانی نبودن مباحث مطرحشده، تناقض در ادعاهای طرحشده، عدم استدلال مناسب با ادعاهای مطرحشده و تناقض قوانین با یکدیگر روبرو میشویم.

یکی از طرحهایی که محمدعلی طاهری در شبههعرفان حلقه به دنبال آن است و توانسته تا حدودی به آن دست یابد، بیاهمیت جلوه دادن مسائل معنوی و دینی است. بدین وسیله ذره ذره مقدسات در هالهای از ابهام قرار میگیرد و به مرور با تکرار و تأکید رنگ میبازد و در پایان فرد به نتیجهای کاذب از دین میرسد.

محمدعلی طاهری سرکردهی شبه عرفان حلقه مدعی عرفان اسلامی است ولی با مطالعهی آموزههای فرقهی حلقه، خصوصیاتی از آن شاهد هستیم که نشاندهندهی عدم انطباق آن با اسلام و وجود عقاید پلورالیستی و اومانیستی در آن است که کاملاً با عقاید اصیل اسلامی در تضاد است.

گرایش اشخاص به فرقههای خاص میتواند دلایل روانشناختی زیادی داشته باشد. با تحقیقات میدانی که بر روی یکصد و پنجاه نفر آسیبدیده شبه عرفان حلقه در کشور در بازهی زمانی خرداد 92 تا خرداد 93 انجام گرفت، تا حدودی علل گرایش این افراد به فرقهی حلقه مشخص شد که حایز اهمیت است...

در طول فعالیتی که محمدعلی طاهری و مسترهایش در فرقهی انحرافی حلقه داشتهاند به کرات دست به تحریف و تفسیر غلط از قرآن داشتهاند. طاهری با استفاده از بخشهایی از آیات آنها را به صورت اصطلاحی و با استدلالات مختص به خود در آموزههایش استفاده میکند و به عبارتی تفسیری از نوع شیطانی ارائه میکند.

محمدعلی طاهری سرکردهی فرقهی حلقه در شبه عرفان حلقه، نام و عنوان اسلام را یدک میکشد ولی در متون خود نامی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) به میان نمیآورد. ولی به کرات نام مسیح و مقدسات مسیحیت در آموزههای آن به چشم میخورد. به طوری که در بیشتر موارد همسو با آموزههای مسیحی است...

محمدعلی طاهری رهبر فرقهی حلقه، طی اظهار نظری گفت: «ببینید اگر صورت مجادله باز شود، میبینیم که یزید هم صورتی از مجادله من است، باید طلب رحمت بکنیم، اما در دید کلنگر میگوید اگر یزید نبود امام حسین(سلاماللهعلیه) ارزشی نداشت و یا اگر یزید نبود عظمت امام مشخص نمیشد.»

مرتد به کسی گفته میشود که خدا یا نبوت و قرآن را مُنکر شده و یا یکی از ضروریات دین را منکر شده باشد. چنین شخصی از نظر اسلام، مُرتَد محسوب می شود. پس ارتداد محمدعلی طاهری به خاطر ارتباط او با اجنه و شیاطین نیست ودلایل دیگری دارد.

محمدعلی طاهری سرکردهی فرقهی کیهانی در شبه عرفان خود نگاه ویژهای به شیطان میکند و خود و دیگران را مدیون شیطان میداند. و چون او را یکی از کارگزاران عالم دوقطبی خیر و شر میداند، لذا او را در گروه ملائکه میداند. این در حالی است که خداوند در جای جای قرآن شیطان را رانده شده، مستکبر و کافر معرفی میکند.