قرآن

گروههای تکفیری افراد بیاطلاع و غافل، کودکان و پیرمردان بیسواد را کافر قلمداد میکنند و هر کس از مبانی سنگین و اعتقادات مبهم ایشان در اقصی نقاط جهان بیخبر باشد را به جرم همراهی نکردن با آنها به قتل میرسانند. این روش برخلاف اصل عقل فطری و مبانی قرآنی است. در قرآن برای افراد جاهل معذوریت در نظر گرفته میشود.

سنت الهی بر این اساس استوار است که برخلاف عقل سلیم و فطری که از ذات الهی نشات میگیرد، هیچ اتفاقی در دستگاه و قوانین و شریعت اعمال نشود. از این جمله است نگاه آسمانی به عذر و معذور بودن کسیکه جاهل است. این دقیقا بر خلاف اتفاقی است که در جامعه سلفی میافتد و مثلا کودکی را به دلیل کفر پدر به قتل میرسانند.

قرآنی كه در دست ماست در همان زمان رسول خدا، بهدست صحابه در مقابل ديدگان پیامبر بر روی كاغذها گردآوری شده است و ترتيب آيات و سورهها طبق دستور ایشان صورت گرفته است و در اين امر هيچ اختلافی بين مسلمانان نيست و بدينگونه نبوده است كه عدهای بعد از رحلت رسول گرامی اسلام آن را از سينههای مهاجر و انصار جمعآوری کنند.

در قرآن به گروهی از بهترین مخلوقات، در نقطه مقابل آیات قبلش اشاره میشود، «اِنَّ الَّذِينَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ [بینه/7] كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته مىكنند بهترين آفريدگانند». و سپس پاداش آنها را در چند جمله كوتاه بيان مىنماید. قابل توجه اينكه در مورد مؤمنان سخن از انجام اعمال صالح نيز به ميان آمده كه در حقيقت...

اولا با توجه و دقت در متن آیه، و با توجه به نگرانى مداوم ابوبكر و عدم اطمينان او به سخن پيامبر خدا، منظور از معيت و همراهى خداوند در اين جمله، هرگز نمىتواند معيت خاص و دارای فضیلت باشد؛ بلكه مراد از آن همان معيت عام و جهان شمول الهى است كه همه عالميان آن برخوردار هستند. ثانیا: بر فرض اثبات فضیلت معیت با پیامبر اکرم، مهم حفظ ایمان تا آخر عمر است...

منشاء اصطلاحات صوفيه، مثل منشاء عقايد و تعاليم حکمي صوفيه متعدد و گوناگون است و شک نيست که صوفيه در هرجا نکتهيي از عقايد و تعاليم حکما و اهل مذاهب و مقالات را اخذ ميکردهاند بيش و کم اصطلاحات خاص آن را نيز ميگرفتهاند.

اسلام نسخهی تکامل یافتهی همهی ادیان الهی است. از همین جهت، آیین زرتشتی اگر دعوت به کردار نیک کرده، اسلام نیز چنین کرده است، بلکه بالاتر از این! قرآن میگوید از میان همهی کردارهای نیک، نیکترینها را باید برگزید. یعنی یک گام فراتر و بالاتر از کردار نیک ! آنچه در این نوشتار خواهید دید، دعوت قرآن به کردارنیک و نیکترین کردارهاست...

قرآن نه تنها همگان را به گفتار نیک فرا میخواند، بلکه از میان همهی گفتارهای نیک، «نیکوترین گفتار» را خواسته است. یعنی قدمی فراتر و بالاتر از گفتار نیک! چراکه عمل و تمسّک گوهر قرآن، خود پاسخ گوی رسیدن به نیکوترین گفتارها و سعادت ابدی است. از همین روی اگر دین زرتشتی به «گفتار نیک» سفارش کرده، اسلام نیز چنین کرده است. «... وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً[البقرة/ 83]