خدا

هركدام از ادیان و آئین ها به نوعى براى خداوند فرزندى مىپنداشتند؛ یهودیان عُزَير و مسيحيان نيز حضرت عيسى(علیه السلام) را فرزندان خدا معرفى مىكردند. درحالی که اسلام از این انحراف مبرا است و خداوند متعال را کمال مطلق و منزه از کمک و نیاز به هر چیزی است.

محبت ورزی به خداوند نشانه هایی دارد؛ یکی از مهم ترین نشانه های آن که در منابع اهل سنت و شیعه مورد تاکید قرار گرفته است محبت ورزیدن به اولیای الهی و امامان معصوم(ع) است.

در میان باورمندان به تناسخ و دونادون، رنگ و بوی کمی از حضور خدا و اعتقاد به او در زندگی احساس میشود و عمل صالحی که این افراد انجام میدهند، برای رضای خدا نیست و برای بازخورد طبیعی آن، در زندگی در این جهان است.

سای بابا بسیار از خدا نام می برد ولی خدای سای بابا غیر از خدای ادیان ابراهیمی و به خصوص اسلام است. ساتیا سای بابا خداوند را این گونه معرفی می کند:خدا خود دارما(نظام گیتی) و پوشش جهان آفرینش است.

از جمله فرقههای فعال در ایران، اکنکار است. یکی از انحرافات فرقه اکنکار چندخدایی است. آنها برای هستی نظامهای متعددی قائلند و برای هر کدام از این نظامها وجود خدایی متفاوت معتقد هستند. آنها هستی را متشکل از 12 نظام میدانند و 12 خدا بر هر یک از این نظامها خدایی میکند. تمام این خدایان تحت سیطرهی سوگماد است. سوگماد خدای دوازدهم و دارای اهمیت ویژهای است.

ابراز عشق و علاقهی به خدا در سخنان رهبران و آموزههای عرفانهای نوظهور وجود دارد؛ (البته با تفسیرها و برداشتهای غلط و انحرافی که از خدا ارائه میدهند) اما آنچیزی که جزو شاخصهی مشترک این معنویتها به شمار میرود، عدم محوریت خداوند، در مبانی نظری و عملی آنهاست.

خدای عالمیان و خالق همه موجودات، وجود مطلق و کمال مطلق بوده که هیچگونه عیب و نقصی در او قابل تصور نیست. وجود بیهمتایی که قادر به انجام هر کاری بوده و به احوالات همه اشیاء در تمام حالات و زمانها آگاه است؛ خداوند شنوا و بینا است، دارای اراده و اختیار است ولی نه مثل مخلوقات؛ خدای مطلق وجود پایدار داشته و خالق همه چیز و سرچشمه تمام خیرات و خوبیهای عالم است.

یکی از بزرگترین مشکلات فرقه حلقه، برداشت نادرست سرکرده آن نسبت به گزارههای دینی و قرآنی است. محمدعلی طاهری سرکرده عرفان کیهانی، از سواد لازم در زمینه تحلیل و تفسیر مسائل دینی و عرفانی برخوردار نبوده و به همین خاطر در این فرقه با شمار زیادی از برداشتهای انحراف گونه و سطحی مواجه هستیم. محمدعلی طاهری برای اثبات نامحدود بودن جهان هستی، استناد به نامحدود بودن خداوند کرده، که نشان دهنده بیاطلاعی ایشان از مباحث فلسفی و عرفانی دارد.

طبق آرای فلاسفهای چون ابن سینا، شرور فقط به عالم طبیعت اختصاص دارد و این اقتضای ذاتی آن است؛ بنابراین در عوالم بالاتر هیچ تضاد و اصطکاکی نمیتوان یافت؛ چون هیچ حرکت و تکاملی نیست، اما بر اساس تعالیم مکتبهایی مثل هندو، شرور، ساحت عالم عُلوی را نیز در بر گرفته و موطن آن نه عالم ناسوت که خود واجبالوجود است.

در شیوههای دیگر دعا در تفکرنوین اگر از خدا نیز نامی برده شود دیگر خبری از زیباترین و عاشقانهترین لحظه ارتباط بین عبد و معبود یعنی عبودیت نیست، بلکه خدا به عنوان غلام حلقه به گوش، مغلوب ذهن تصویرگر و رؤیاپرداز آدمی است که باید هرآن، فرمانبردار انسان باشد.