توسل

مساله توسل از جمله مسائلی است که علما آن را به منزله نخ لباس میدانند. پس همانگونه که اگر لباس نخکش شود، از بین میرود و ارزش ندارد، دینی که توسل به بزرگان، در آن وجود نداشته باشد، نیز بیارزش است.

ابن منکدر تابعی، با یاران خود نشسته بود که ناگهان زبانش بند آمد. بلند شد و گونههایش را بر قبر پیامبر گذاشت؛ به همراهانش گفت: هرگاه مشکلی برایم پیش بیاید، از قبر پیامبر شفا میطلبم؛ همچنین گفتهاند که ابنعمر، دست راستش را بر قبر شریف پیامبر میگذاشت و بلال گونههایش را.

در موضوع حرمت و عدم جواز زیارت قبور و تبرک قبر پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) و ائمه معصومین (علیهمالسّلام) اولیا و اوصیای الهی، نه تنها از سوی هیچ یک از بزرگان مذاهب چهارگانه اهلسنت فتوایی وجود ندارد، بلکه کلماتی در تایید این امر شاهدیم.

محمدعلی طاهری سرکرده عرفان موسوم به حلقه، میگوید: «توسل به من دونالله تشعشع منفی میآورد!» اولین برداشتی که میتوان از این کلام داشت، اینکه هیچ کسی حق ندارد از دیگران در کارهای خود کمک و یاری بخواهد. در حالی که خود جناب طاهری برای پیش برد کارهای خود بارها از وکیل و حتی سیاستمداران غربی تقاضای کمک و یاری کرده است!.

یکی از شبهاتی که در فضای انیستاگرام در پیج «islamonlin» وارد شد موضوع توسل بود که در آن شخصی گفت: بزرگان هرگز نگفتند که توسل به مردگان به روشی که شیعه توسل میکند جایز است. در جواب به روشنی سندی از مولوی محمد عمر سربازی مبنی بر جواز توسل آورده شد.

از دیدگاه علمای اهلسنت، توسل، امری شرعی و غیر قابل انکار است. به عنوان مثال، مولوی محمد عمر سربازی در کتاب کنزالدارین خود مهر صحت بر مقوله توسل زده و از سوی دیگر نیز البانی نقل میکند که اندیشمندانی همچون احمد بن حنبل و شوکانی توسل را قبول داشتند.

یکی از دوستان عزیز اهلسنتم مدعی بود که مقوله توسل، پس از وفات نزد اهلسنت جایز نیست و بر این امر ادعای اتفاق اهلسنت را داشت و از اینروی در کامنتی در ذیل پست همین امر را متذکر شد. این در حالی است که در کتب اهلسنت توسل به پیامبر (ص) پس از وفات امری ثابت و مشروع است که به عنوان مثال میتوان به کتاب المهند علی المفند اشاره کرد.

شعراوی: حدیث صحیحی در معجم طبرانی، دلیل بر جواز توسل به ارواح انبیاء و اولیاء است؛ پس توسل به انبیاء و اولیاء در هر حال جایز است؛ وی میگوید: توسل عمر به عموی پیامبر است نه به عباس یعنی جواز توسل به همه نزدیکان پیامبر؛

وهابیان در حالی از افکار ابن تیمیه در منع از زیارت قبر اولیاء الهی تبعیت میکنند و بناهای قبور بزرگانی که در سرزمین حجاز وجود داشته را تخریب نموده و از زیارت این قبور جلوگیری میکنند که بزرگانی چون ابنخزیمه که اهل سنت او را امام اهل حدیث میخوانند، به زیارت قبر امام رضا (علیه السلام) رفته و اصحابش نیز به همراه او بودند.

طاهری در رد توسل میگوید: هنگامی که انسان از خدا درخواستی داشته باشد، مستقيماً از خدا درخواست میكند: «فَاسْتَقِیمُوا إِلَیْهِ [فصلت/6] پس مستقيماً به سوى او بشتابيد.» اما معنای «فاستقیموا» روی آوردن به سوی خدا و راست قامت شدن به سوی خداست که همان بندگی خداست. ما شبیه این کلمه را در آیات دیگر هم داریم « فَاستَقِم كَما أُمِرتَ[هود/112] پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن.»

وهابیت فرقهای است که علیرغم خشونتهای بسیار، ادعای عمل به قرآن و سیره پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه وآله وسلم) را دارد. اما متاسفانه در برخورد با شیعیان حتی به عبارات ظاهری قرآن روش خصمانهای را دارند و از عمل به قرآن سر باز میزنند. ایشان به راحتی شیعیان را تکفیر کرده و مسلمان نمیدانند.

از رموز رسوایی نادانان این است که گاه معنا و مفهوم و لازمه کلام خود را توجه نمیکنند و سخنی را ادعا میکنند که هیچگونه زیربنای عقلی و شرعی نداشته؛ مثلا محمد بن عبدالوهاب در سخنان غلوآمیز خود نه تنها متوسلین بلکه کسانی را که متوسلین به پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) را تکفیر نکنند را کافر بر شمرده است.

محمد بن عبدالوهاب که ادامه دهنده تمام و کمال راه ابن تیمیه است تمامی مسلمانانی را که به ملائکه، انبیا و اولیای الهی متوسل میشوند و از آنان درخواست شفاعت میکنند و آنان را وسیله تقرب به خداوند قرار میدهند، مشرک و کافر دانسته و ریختن خون آنان و غارت کردن اموالشان را جایز شمرده است.

زیارت قبور از جمله موارد مورد بحث و مناقشه و از جمله اموری است که نسبت به آن بر شیعه خرده گرفته میشود. چرا که عدهای هیچگونه اعتقادی به زیارت قبور ندارند و حتی زیارت قبر شریف نبوی (صلیاللهعلیهوآله) را نیز با اکراه تحمل میکنند، اما زیارت احمد بن حنبل را مورد تایید میدانند.