بهائیت

مصطفی آزمایش شیخ مأذون فرقه صوفیه گنابادی، نظام جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق ادیان متهم کرده است، در صورتی که پیروان ادیان مختلفی همچون زردتشتیها، مسیحیها و کلیمیها در سرزمین ایران با آزادی کامل اعمال عبادی خویش را انجام می دهند و امنیت جانی آنها مانند سایر ایرانیها تامین میشود.

انجمن حجتیه، اساسنامهای داشت که یک مورد آن این بود که به هیچ وجه در امور سیاسی مداخله نخواهد داشت؛ اما در شهریور سال 57، هنگامیکه شرایط برگشت و اوضاع به نفع انقلاب شد، انجمن با تغییر رویکرد و برخلاف آنچه که در اساسنامه آمده بود، مواضع خود را در ارتباط با سیاست تغییر داده و سعی در ارتباط با انقلاب داشت.

اعضای انجمن حجتیه، نه تنها اعتقادی به مبارزه با رژیم سفاک و خونریز پهلوی نداشتند، بلکه حتی در مقاطع مختلف، از آن حمایت کردند و دلخوش به این بودند که رژیم پهلوی، اجازه فعالیت بر ضد بهائیان را به آنها داده است؛ حتی زمان اوج گیری انقلاب به رهبری امام خمینی (ره)، انجمن حجتیه حتی از صدور اعلامیهای در جهت دفاع از این حرکت عظیم ملی و دینی دریغ کرد.

اعضای انجمن حجتیه، نه تنها اعتقادی به مبارزه با رژیم سفاک و خونریز پهلوی نداشتند، بلکه حتی در مقاطع مختلف از آن حمایت کردند و دلخوش به این بودند که رژیم پهلوی اجازه فعالیت بر ضد بهائیان را به آنها داده است؛ حتی زمان اوج گیری انقلاب به رهبری امام خمینی (ره)، انجمن حجتیه حتی از صدور اعلامیهای در جهت دفاع از این حرکت عظیم ملی و دینی دریغ کرد.

اگر برگزاری جشن کریسمس تا این حد موجب عصبانیت رهبران بهائی می شد، پس چرا تعارف را کنار نگذاشتند و حکم به ممنوعیت و حرمت آن نداده اند؟! آیا دلیلی غیر از دورویی دین سازان بهائی داشته است؟! دین سازانی که بر خلاف شعارهای خود، هم به دنبال استقلال بهائیت بودند و هم نمی خواستند طرفداران مسیحی خود را بخاطر اصرار بر استقلال از دست دهند!

تشکیلات بهائیت در حالی مدعی ممنوعیت کسب و کار پیروانش در ایران می شود که شرکت ها و کارکنان بهائی بسیاری در ایران آزادانه فعالیت دارند. شرکت پارس آزما نمونه ای از فعالیت اقتصادی آزادانه بهائیان در ایران است، بهائیانی که (در واقع یا ظاهر) به نص قانون در توطئه نکردن علیه اسلام و انقلاب پایبندند و به اجرای سیاست های تشکیلات بهائیت در ایران نمی پردازند.

پیشوایان بهائی در عین ظاهرسازی برای جذب مسیحیان به کیش بهائیت، نتوانستند بر خلاف شعارهای نوع دوستیِ عوام فریبشان، کینه توزی خود را نسبت به پیشوایان و پیروان این دین الهی پنهان کنند و صراحتاً برگزار کنندگان جشن میلاد مسیح (ع) را بیشعور خواندهاند!

مبلّغان بهائی معجزهای که در اصل برای اثبات حقانیت پیشوایان الهی میباشد را منکر میشوند و به سخره میگیرند و در عین حال پیشوایان خود را در امور روزه مره صاحب کرامت و معجزه میدانند!

اینستاگرام اکنون گسترهی حذف پستهای کاربران را از محدودهی سیاسی به عقاید کشانده و پستهای نقد فرقه ضالهی بهائیت را نیز حذف میکند. کارشناسان دلیل این اقدام یکطرفه شبکههای اجتماعی خارجی را بدون توجه به حق آزادی بیان کاربران ایرانی، نبود حضور مؤثر حاکمیت و حکمرانی کشور در فضای مجازی میدانند. موضوعی که تاکنون از سوی مسئولان به آن توجه نشده است.

فرقههای انحرافی که با دعاوی عرفان و طریقت جوانان جویای حق را گمراه میکنند، بر خلاف ادعایشان مبنی بر عدم دخالت در سیاست با کمک ایادی غرب و سازمانهای ضد نظام اسلامی، به طور مرتب بر سیاستهای انقلاب اسلامی خرده گرفته و تا حد امکان در مسیر انقلاب سنگ اندازی کرده و میکنند.

مرتضی اسماعیلپور مدیر رسانهای غیررسمی بهائیت، با انتشار پستی توییتری به مناسبت خودسوزی دختر آبی، به نقل افسانهی زنده سوزاندن زوج بهائی در روستای نوک پرداخت. این در حالیست که آنچه بهائیت خود آرزوی انجام آن را میکشد و در کتابهایش موجود است را با ساخت افسانه، به مردم مسلمان کشورمان نسبت میدهد تا دستاویزی برای طرح بیشتر خود داشته باشد!

فرقهای که در باورش کمترین ارزشی برای غیربهائیان قائل نیست و آنان را همچون سنگریزه، پست میداند و در عین حال، محبّت و خوشرویی کاذب یکی از شیوههای فریبندهی تبلیغیاش به حساب میآید، چگونه میتواند در مذمت ریاکاری سخن بگوید؟! آن هم کسی همچون عبدالبهاء که تا آخر عمر دست از ریاکاری و مسلمان جا زدن خود نکشید؟!

همسویی جریانهای بهائیت، ضداسلام و ضدانقلاب، حزب اصلاحات و برخی سلبریتیها با نوشین جعفری (عنصر هتاک و رابط سفارتهای خارجی)، نشان از نفوذی گسترده در کشورمان دارد. عوامل نفوذی که تلاش برای استحالهی فرهنگی ایران اسلامی دارند و متأسفانه عوامل آن، برخی ارکان قدرت کشور را در اختیار داشته و یا سر در آخور اموال بیت المال دارند!

سردرگمی و تناقضهایی که بهائیان آگاه و با وجدان پس از مرگ عبدالبهاء با آن مواجه شدند (که اصل مشروعیت بهائیت را برایشان مردود کرد) به قدری بود که به اذعان عبدالحسین آیتی (از مبلّغان پیشین بهائیت)، افراد آگاه و با بصیرت، دلیلی برای بقای بر بهائیت نیافتند و پیروان بهائیت از این پس، یا افراد متعصب و یا جاهل از همهجا بیخبر بودند.