مخالفان نظریه عدالت صحابه در اهل سنت
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از خیانتهایی که برخی عالمان متعصب اسلامی در حق مسلمین روا داشتند، ترویج اندیشه عدالت جمیع صحابه بود. آنان برای سرپوش گذاشتن بر جنایات برخی از صحابه و مشروعیت بخشیدن به کارهای ناشایست آنان و در نتیجه بر حق جلوه دادن خود و جلوگیری از گرایش مسلمین به مذهب حق، یعنی مذهب اهل بیت گرامی اسلام، به این کار دست زدند.[1]
اندیشه عدالت صحابه در بین شیعیان، هیچ جایگاهی نداشته و ندارد؛ اما جالب است بدانید که عدهای از علمای اهلتسنن نیز آن را اندیشهای باطل میدانند.
ابوحامد غزالی که یکی از عالمان سرشناس و معروف اهلتسنن است، این اندیشه را اندیشهای موهوم میپندارد و در کتاب خود «المستصفی»[2] اختلافات علمای اهل سنت در این باره را بیان میکند. وی اشارهای به بیعت خلیفه دوم در غدیر خم با علی (علیهالسلام) و شکستن آن بیعت به علت قدرتطلبی و هوای نفس میکند.[3]
علاوه بر رد اندیشه عدالت صحابه توسط غزالی، ابن ابیالحدید و ابن متویه نیز با استدلالاتی مقام عصمت را منحصر در قرآن، پیامبر و اهل بیت او میدانند و دیگران را از این قاعده مستثنی میکنند.[4]
ابن اثیر در اسدالغابه، حذیفه را بهعنوان صاحب سر النبی (صلیاللهعلیهوآله) معرفی میکند و میگوید: «حذیفه اسامی اصحاب منافق رسول خدا را میدانست.»[5] بنابراین ابن اثیر، با قبول این روایت، اعتقاد به عدالت جمیع صحابه نداشته است، و همچنین احمد بن حنبل نیز در مسند خود، روایتی از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نقل میکند که ایشان فرموده: «ان فی اصحابی منافقین.[6] بهدرستیکه در میان اصحاب من، منافقینی وجود دارند.»
در صحیح مسلم هم آمده است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «فی أصحابی اثنا عشر منافقاً فيهم ثمانية لا يدخلون الجنة حتى يلج الجمل فی سم الخياط.[7] در بین اصحاب من، دوازده منافق وجود دارد، که هشت تا از آنها وارد بهشت نمیشوند، مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن رد شود.»
حال این سؤال مطرح میشود که آیا با وجود هوای نفس و قدرت طلبی و نفاق در بین برخی از صحابه، میتوان نظریه عدالت صحابه را پذیرفت؟!
پینوشت:
[1]. درسنامه رجال مقارن، نجم الدین طبسی، موسسه آموزشی-پژوهشی مذاهب اسلامی، ص222.
[2]. المستصفى، أبو حامد محمد بن محمد غزالی طوسی (متوفاى ۵۰۵هـ)، دار الكتب العلمية، چاپ اول ۱۴۱۳هـ - ۱۹۹۳م، ج1، ص130. «فِي عَدَالَة الصَّحَابَة: وَاَلَّذِي عَلَيْهِ سَلَفُ الْأُمَّةِ، وَجَمَاهِيرُ الْخَلَفِ، أَنَّ عَدَالَتَهُمْ مَعْلُومَةٌ بِتَعْدِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ إيَّاهُمْ وَثَنَائِهِ عَلَيْهِمْ فِي كِتَابِهِ...»
[3]. مجموعة رسائل الإمام الغزالی، مکتبه التوفیقیه، قاهره، ص483. «لكن أسفرت الحجة وجهها وأجمع الجماهير علي متن الحديث من خطبته في يوم غدير خم باتفاق الجميع وهو يقول: من كنت مولاه فعلي مولاه. فقال عمر: بخ بخ يا أبا الحسن...»
موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر، کد مطلب: ٤٩٥٥، تاریخ نشر: ٩ مهر ١٣٩٤، «اعتراف غزالی به بيعت عمر بن خطاب با اميرمؤمنان (عليه السلام) در غدير خم و نقض پيمان توسط او، به خاطر مال و رياست دنيا + تصاوير كتاب...»
[4]. درسنامه رجال مقارن، نجم الدین طبسی، موسسه آموزشی-پژوهشی مذاهب اسلامی، ص225.
[5]. ابن اثیر، اسدالغابه، ج1، ص706. «و حذيفة صاحب سر رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ في المنافقين، لم يعلمهم أحد إلا حذيفة، أعلمه بهم رَسُول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وسأله عمر: أفي عمالي أحد من المنافقين؟...»
[6]. مسند احمد، ج27، ص327.
[7]. صحیح مسلم، ج4، ص2143.

دیدگاهها
شهیدی
1399/07/01 - 07:35
لینک ثابت
بسیار خوب
افزودن نظر جدید