بررسی علل حرمت جادو گری

  • 1392/01/04 - 00:57
بدلیل پیامد های منفی گوناگون جادوگری و سحر در شئون مختلف فردی و خانوادگی و اجتماعی در اسلام از یادگیری سحر و جادوگری و انجام دادن اعمال سحر و جادوگری به شدت منع شده و از نظر تمام فقهای اسلام یاد گرفتن و انجام اعمال سحر و جادوگری حرام است. در این نوشتار سعی شده دلایل حرمت جادو گری را از حیث روایی، عقلی و ... آورده شود.
جادوگری

 فقها براى سحر و جادو حرمت قایل و براى ساحر حد در نظر گرفته شده است، از این رو باید از آن اجتناب شود و فقط براى ابطال سحر تعلیم و تعلم آن اشکالى ندارد؛ حتى شعبده بازى را که سرگرمى است و با اعلام عدم حقیقت آن همراه است، خالى از اشکال نمى‏دانند که باید از آن هم اجتناب کرد. (1)
و در روایات در این باره مطالبی بسیاری آمده که در ذیل به برخی از آنها اشاره می شود:
علی (ع) می‏فرماید: «کسی که سحر بیاموزد، کم یا زیاد، کافر شده است و رابطه او با خداوند به کلّی قطع می‏شود».(2)
یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر، مزد می‏گرفت، خدمت امام صادق (ع) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد می‏گرفتم. خرج زندگی من از همین راه تأمین می‏شد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام داده‏ام، ولی اکنون آن را ترک نموده و توبه کرده‏ام. آیا برای من راه نجاتی هست؟
امام صادق (ع) فرمود: «عقده و گره سحر را باز کن، ولی گره جادوگری مزن!». (3)
از این حدیث استفاده می‏شود که برای گشودن گره سحر، آموختن و عمل به آن اشکال ندارد. بنا بر این از این گونه روایات استفاده می‏شود که سحر و جادو واقعیت دارد ؛ ولی نباید آن را انجام داد.
گفتنی است که بر اساس آنچه از قرآن کریم به دست می آید، برخی از علوم غریبه در میان امت های پیشین مطرح بوده که از آن میان سحر است:
« وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ؛ (4) (یهود) از آنچه شیاطین در عصر سلیمان بر مردم مى‏خواندند پیروى مى‏کردند، سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد، لکن شیاطین کفر ورزیدند و به مردم تعلیم سحر دادند ( نیز یهود) از آنچه بر دو فرشته بابل" هاروت" و" ماروت" نازل شد پیروى کردند، (آن ها طریق سحر کردن را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم یاد مى‏دادند) و به هیچ کس چیزى یاد نمى‏دادند مگر اینکه قبلا به او مى‏گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید). ولى آن ها از آن دو فرشته مطالبى را مى‏آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند). ولى هیچ گاه بدون فرمان خدا نمى‏توانند به انسانى ضرر برسانند. آن ها قسمت هایى را فرا مى‏گرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت. مسلما مى‏دانستند هر کسى خریدار این گونه متاع باشد، بهره‏اى در آخرت نخواهد داشت . چه زشت و ناپسند بود آنچه خود را به آن مى‏فروختند اگر علم و دانشى مى‏داشتند! » .
از احادیث بر مى‏آید که: در زمان سلیمان پیامبر، گروهى در کشور او به عمل سحر و جادوگرى می پرداختند، سلیمان دستور داد تمام نوشته‏ها و اوراق آن ها را جمع‏آورى کرده ، در محل مخصوصى نگه‏دارى کنند ( نگهدارى شاید به خاطر آن بوده که مطالب مفیدى براى دفع سحر ساحران در میان آن ها وجود داشته).
پس از وفات سلیمان گروهى آن ها را بیرون آورده و شروع به اشاعه و تعلیم سحر کردند، بعضى از این موقعیت استفاده کرده و گفتند: سلیمان اصلا پیامبر نبود ؛ بلکه به کمک همین سحر و جادوگری ها بر کشورش مسلط شد و امور خارق العاده انجام مى‏داد!
گروهى از بنى اسرائیل هم از آن ها تبعیت کردند و سخت به جادوگرى دل بستند، تا آن جا که دست از تورات نیز برداشتند. در نتیجه خداوند دو فرشته را برای حل این مشکل و آموزش راه های مقابله با سحر به این سرزمین فرستاد و البته این امر خود برای برخی زمینه سوء استفاده شد .
از آیات وجود و رواج برخی علوم غریبه در بین یهودیان و پیروان تورات ثابت می شود. اما در عین حال تایید و اظهار نظر مثبتی در مورد این عمل به چشم نمی خورد. بلکه مخالفت با استفاده از این امور و تلاش برای مقابله با آن امری ضروری و لازم تلقی می شود . (5)

از حیث عقل نیز از اين رو جادوگري حرام است چون جادوگر کارهايي مي کند که شيطان به کمکش بيايد و در همين رابطه مجبور مي شود به هر پستي و رذالتي تن دهد .

يکي ا ز همين ها که عجيب هم زحمت کشيده بود چندين سال رفته بود آمريکا از جادوگران آمريکايي درس گرفته بود بعد هم رفته بود شيراز به قول خودش چهار سال هم در شيراز آموزش ديده بود ، آنقدر ظاهرش خراب بود که نگاهش هم که ميکردي شيطنت را در نگاهش مي ديدي و اذيت مي شدي . استاد شيرازي اش که يک خانم بوده به او دستور داده بود بايد مدتي خون بخوري و در مدفوع خود بنشيني ـ تا روحش پست شود و بتواند با شيطان ها مرتبط گردد ـ شهيدمطهري « رحمه الله عليه» در تفسير سوره ي جن مي فرمايند : روي هم رفته جنيان نسبت به انسان ها در درجه ي وجودي پايين تري هستند .

حال شما حساب کنيد شيطان ها که از جنيان پست هستند چه اندازه پايين مي باشند و براي ارتباط با آنها چقدر بايد روح را پست کرد .

نیز چون شيطان جادوگران را مال خودش مي داند ، در راستاي هدف فاسدي که آنها دارند کمکشان مي کند . البته دو نوع جادوگر داريم : جادوگران قلابي که به واقع جادوگر نيستند و بيشتر با حدسيات کار مي کنند و خيالاتي را به افرادي که به آنها رجوع مي کنند القاء مي نمايند و آنها هم از سر سادگي مي پذيرند . ولي بعضي از جادوگران به کمک شياطين کارهايي از دستشان بر مي آيد ، قرآن در رابطه با جادوگران نوع دوم مي فرمايد : « و اتبعوا ما تتلوا الشياطين علي ملک سليمان و ما کفر سليمان و لکن الشياطين کفروا ، يعلمون الناس السحر ، و ما انزل علي الملکين ببابل هاروت و ماروت و ما يعلمان من احد حتي يقولا انما نحن فتنه فلا تکفر فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه و ما هم بضارين به من احد الا باذن الله و يتعلمون ما يضرهم و لا ينفعهم و لقد علموا لمن اشتراه ما له في الاخره من خلاق و لبئس ما شروا به انفسهم لو کانوا يعلمون » (6) و يهوديان آنچه را که شيطان در رابطه با سلطنت سليمان گفتند ، پيروي کردند ، در حالي که سليمان کفر نورزيد ليکن آن شيطان ها به کفر گراييدند که به مردم سحر مي آموختند و نيز از آنچه بر آن دو فرشته هاروت و ماروت در بابل فرو فرستاده شده بود پيروي کردند با اينکه آن دو فرشته هيچ کس را تعليم سحر نمي کردند مگر آنکه قبلاً به او مي گفتند ما وسيله ي آزمايشي براي شما هستيم پس زنهار کافر نشوي ولي آنها از آن دو فرشته چيزهايي مي آموختند که به وسيله ي آن ميان مرد و همسرش جدايي بيفکنند ، هر چند بدون اذن خدا نمي توانستند به وسيله ي سحر به احدي زيان برسانند . و خلاصه چيزي مي آموختند که برايشان زيان داشت و سودي بديشان نمي رسانيد و قطعاً يهوديان دريافته بودند که هر کس خريدار اين متاع باشد در آخرت بهره اي ندارد ،

وه که چه بد بود آنچه به جان خريدند اگر مي دانستند .

لازم به ذكرستكه خود جن ها هم از اين تسخيرها که به دست جادوگران انجام مي شود ناراحتند ، مثل آدم هايي که از دست ارباب خود ناراحت اند ولي توان و هنر مخالفت ندارند ، لذا جنيان تسخير شده اگر در فرصتي توانستند به خود جادوگران ضربه بزنند حتما مي زنند . آقاي ايوبي قائني در کتاب « سفينه الصادقين » قضيه اي را نقل مي کنند از فردي که چند جن در اختيار داشت و از اين طريق بقيه را مورد آزار و اذيت قرار مي داد و در يک غافلگيري همان جن ها او را خفه کردند

 پی‌نوشت‏ها:
1. آیت الله محمد فاضل لنکرانى، جامع المسائل، ج 1، ص 249. نشر مطبوعات امیر قم1376 ش.
2. حر عاملی وسائل الشیعه، ج 12، باب 25، از ابواب ما یکتسب به، حدیث 7، ص 107.نشر دار الاحیا التراث العربی بیروت1412 ق.
3. همان، حدیث 1، ص 105.
4. بقره (2)، آیه 102.
5. ناصر مکارم ودیگران تفسیر نمونه ،ج1 ،ص381 ، نشر دارالکتب الاسلامیه تهران، 1362 ش.

6. جامع الاخبار ، ص 157

منابع:

کتاب جايگاه جن ، شيطان و جادوگردرعالم ،سایت مرکز ملی  پاسخگویی- سعید صدری  

دیدگاه‌ها

چه حرفها! به حق چیزهای نشنیده!

مطالبتان عععععععععععععععععععععععععععععععااااااااااااااااااللللللللللللیییییییییییییییییییییییییییییییی بود

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.