فساد مالی مسیحیت در قرون وسطی
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مشکلات فراوانی جهان مسیحیت غربی را در قرون وسطی به چالش کشیده است. یکی از این مشکلات فساد مالی بود که دامن مقامات کلیسای کاتولیک را آلوده کرده بود.
در کتاب اعمال رسولان باب 8 شاهدیم که شخصی به نام شمعون جادوگر، قصد خرید قدرت معجزات حواریون را داشت. به عبارتی او قصد داشت مقامات روحانی را با پول بخرد که موفق نشد، نظیر همین ماجرا در قرون بعد اتفاق افتاد و با کمال تأسف، کسانی که خود را پیرو حواریون میدانستند، مقامات روحانی را به پول فروختند.
در این دوره کشیشان بهمرورزمان به اشرافزادگانی تبدیل میشدند و به عشرت طلبی و زندگی پر تجمل عادت میکردند. آنان با وجوه شرعی مانند شاهزادگان ولخرجی میکردند انتخاب کاردینالها بهندرت بر اساس دینداری و پرهیزگاری ایشان بود. آنان بیشتر به لحاظ ثروت یا وابستگی به یک مقام سیاسی و یا داشتن قدرت مدیریت به این مقام برگزیده میشدند.
خادمان کلیسا چون به امور دنیوی آلوده شده بودند اغلب مانند کارگزاران حکومت به فساد روی آوردند. برای اموری که در دستگاه اداری پاپها انجام میشد حقالزحمههای مناسبی تعیین شده بود؛ اما حرص و مال اندوزی کارمندان سبب شد که این حقالزحمهها تا بیست برابر مقدار شرعی و قانونی بالا رود. هر حرامی را میتوانستند حلال کنند و از هر جرم و حتی گناهی میتوانستند برائت حاصل کنند. پاپ پیوس دوم پیش از آنکه به مسند پاپی بنشیند نوشت در رم همه چیز فروختنی بود. هیچچیز چیز ممکن نبود بدون پول به دست آید. راهب ساوونارولا با اهانتی اغراقآمیز، کلیسای رم را فاحشهای خواند که الطاف خویش را به پول میفروشد. آفتهای متعددی کلیسای کاتولیک را در قرون وسطا به پرتگاه نابودی کشاند؛ فروش منصبهای روحانی و امتیازات کلیسایی بهمرورزمان یکی از راههای پول اندوزی پاپها فروش مناصب وابسته به کلیسا و نصب اشخاص به مقامات کلیسایی بود. الکساندر ششم ۸۰ ادارۀ جدید تأسیس کرد و از هر یک از اشخاصی که بر رأس آن ادارات منصوب کرد ۷۶۰ دوکات [واحد پول اروپای در آن زمان] معادل ۱۹ هزار دلار امروزی دریافت کرد. ژولیوس دوم کالج یا دفترخانهای که ۱۰۱ دبیر داشت ایجاد کرد و در مجموع از فروش مناصب آن ۷۴00۰ دوکات استفاده برد. لئوی دهم ۶۰ نفر را به مقام پردهداری و ۱۴۱ نفر را به مباشرت دربار پاپی برگزید و ۲۰۲۰۰۰ دوکات از آنان دریافت کرد. [1]
اعتراف خود پاپها دربارۀ فضای حاکم بر کلیسا بهترین دلیل بر فساد آن دستگاه بود. پاپ پیوس دوم گروهی را تشکیل داد و آنان را مأمور بررسی معایب و ضعفهای کلیسا کرد. وی جهت اصلاح کلیسا دست به دامن کاردینالها شد و خطاب به آنان گفت: «مردم درباره ما میگویند که ما زندگی را به لهو و لعب میگذرانیم، ثروت میاندوزیم، با تکبر و نخوت حرکت میکنیم و بر استرهای فربه و اسبان برازنده سوار میشویم. برای نخجیر تازی میپرورانیم و مبالغ هنگفتی را صرف بازیگران میکنیم و کاری برای دین انجام نمیدهیم باید گفت که سخنان آنان تا حدی حقیقت دارد؛ کاردینالها و مأموران دربار ما زندگی را به این سان که گذشت میگذرانند نهراسیم و حقیقت را بگوییم تجمل و شکوه دربار ما بیش از اندازه است، به همین جهت مردم از ما بیزار و متنفرند و حتی وقتی سخنی بهراستی میگوییم به گفتۀ ما گوش نمیدهند، به نظر شما در چنین وضع شرمآوری چه باید کرد؟... ما باید تحقیق کنیم که پیشینیان ما به چه وسایلی آن همه قدرت و شایستگی برای کلیسا کسب کردند و بکوشیم تا با همان وسایل برای کلیسا کسب قدرت کنیم. میانه روی، سادگی، پاکی، غیرت شور، ایمان، خوار شمردن، دنیا و عشق به جانبازی در راه دین وسایلی هستند که سبب اعتلای کلیسای رم و سروری آن بر جهان شدند». [2]
اینگونه بود که قدرت و نفوذی که سردمداران کلیسا داشتند باعث سقوط آنها از دید مردم گردید و در دورههای بعد شاهد بیاعتمادی مسیحیان به روحانیون خود شد.
پینوشت:
[1]. باغبانی، محمدجواد، شناخت مسیحیت، شناخت مسیحیت، مؤسسه امام خمینی (ره)، ۱۳۹۱، ص 200
[2]. دورانت، ویل، تاریختمدن، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱، ج ۶، ص ۱۵
افزودن نظر جدید