خلط قلمداران در واقعه غدیر

  • 1401/01/25 - 10:15
روایت بریده اسلمی از ماجرای سپاه یمن، یکی از مهمترین روایاتی است که مورد استناد توجیه کنندگان واقعه غدیر قرار گرفته‌ است؛ آنان مدعی اند که مقصود پیامبر (ص) از بیان خطبه غدیر از بین بردن شایعاتی است که در بین مسلمین در مورد سپاه یمن و امام علی (ع) وجود دارد! در حالی که این ماجرا مربوط به حجة الوداع نیست، بلکه در سال هشتم هجری واقع شده است.
خلط قلمداران در واقعه غدیر

پیامبر (ص) فرمود: هر كه از علی (ع) بدگويی كند از من بدگويی كرده است و هر كه از علی (ع) جدا شود از من جدا شده، همانا علی از من است و من از علی هستم، او از طينت من آفريده شده و من از طينت ابراهيم (ع) خلق شدم و من از ابراهيم برترم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حیدرعلی قلمداران یکی از قرآنیون شیعه معاصر ایران است که برای احادیث، اهمیت لازم را قائل نیست و قرآن را برای فهم اسلام کافی می داند. او بسیاری از روایات شیعه را نقد کرده و آنها را مردود اعلام می‌ کند؛ وی از اصول و مبانی شیعی فاصله گرفته و برخی از اعتقادات شیعه را ضعیف و مردود می‌ داند.

قلمداران در کتاب "جواب یک دهاتی" پیرامون انکار واقعه غدیر و دلالت آن بر امامت حضرت علی (علیه‌السلام) می‌ نویسد: «در سال حجة الوداع كه علی بن ابی طالب (علیه‌السلام) مأمور أخذ زكات و صدقات يمن و قبايل اطراف آن بود، پس از جمع آن اموال، از طرف رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) دعوت شد كه برای انجام حج در مكه حاضر شود. در بين راه كه اين فرمان از جانب رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به ايشان رسيد، برای آنكه به سرعت خود را به مكه برساند، ناچار شد أموال و أثقال را كه اكثر آن از شتر و گاو و گوسفند و چهار پايان بود، به همراهان خود چون خالد بن وليد و بريده اسلمی كه از بزرگان آن روز أصحاب بودند، بسپارد و چون پس از انجام حج مجدداً به سوی كاروان كه در نزديكی مكه بودند، برگشت، مشاهده فرمود كه در أموال بيت المال از طرف ايشان تصرّفاتی صورت گرفته؛ حضرتش آنان را مورد ملامت قرار داد. لذا آنان كه هر كدام برای خود مقام و شخصيتی قائل بودند از آن حضرت رنجيده و به عنوان شكايت، خود را به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) رسانيده .. . لذا رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برای رد مذمت و بدگويی أمثال خالد و بريده، ناچار شد كه قبل از وصول به مدينه، در غدير خُم اصحاب خود را از دشمنی آن حضرت بر حذر دارد و به دوستی آن سرور تشويق و ترغيب كند. موضوع غدير خُم و خطبه‌های آن، هر چه باشد أبداً ربطی به موضوع خلافت و جانشينی منصوص برای آن حضرت ندارد.»[1]

در مقابل این ادعای قلمداران باید بگوییم:
قضيه مذکور توسط قلمداران، مربوط به جریان دیگری است و قلمداران بین دو واقعه، خلط کرده است. چون بخاری به سندش از براء نقل می‌ كند كه گفت: «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ما را همراه خالد بن وليد به يمن فرستاد، سپس علی (عليه‌السلام) را بعد از آن به جايش فرستاد و فرمود: به ياران خالد دستور بده، هر كدام از آنها بخواهد با تو برگردد و هر كه بخواهد خودش برگردد. پس من جزء كسانی بودم كه با علی (عليه‌السلام) برگشتم. پس مقدار زيادی غنيمت گرفتم.»[2] در شرح اين حديث، ابن حجر عسقلانی و عينی از شارحان مهم صحيح بخاری می‌گويند: «اين قضيه بعد از بازگشت پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از طائف و تقسيم غنائم در جعرانه بود.»[3] و مسلماً بازگشت از طائف در سال هشتم هجرت بود که روشن می‌شود اعتراض بريده در سال هشتم هجری بوده است و هيچ ربطی به حجة الوداع سال دهم ندارد. پس اصولاً جایی برای استناد به روایت بریده برای بیان مقصود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در خطبه غدیر نیست.

طبرانی این روایت را  کامل تر از بخاری نقل می‌كند؛ او از قول پسر بريده از پدرش نقل می کند: «رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) علی (عليه‌السلام) را به عنوان فرمانده لشكر به يمن فرستاد و خالد بن وليد را به جبل فرستاد و فرمود: اگر به هم رسيديد، علی (عليه‌السلام) فرمانده لشكر است. پس به هم رسيدند و غنائمی به دست آوردند و علی (عليه‌السلام) كنيزی از سهم خمس برداشت. سپس خالد بن وليد، بريده را خواست و گفت: اين كار علی (عليه‌السلام) را غنيمت بگير و به پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خبر بده. پس به مدينه رسيدم و داخل مسجد شدم و رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در منزلش بود و عده‌ای از صحابه بيرون خانه ايستاده بودند. پس گفتند: چه خبر، بريده؟ گفتم: خير است؛ خداوند مسلمانان را پيروز كرد. پس گفتند: برای چه آمده‌ای؟ گفتم: كنيزی را علی (عليه‌السلام) از خمس برداشت، پس آمدم كه اين خبر را به پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) برسانم. گفتند: آن را به پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خبر بده كه سبب می‌شود علی (عليه‌السلام) از چشم پيامبر بيفتد. اين گفت‌و‌گوها به گونه‌ای بود كه پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) می‌شنيد. پس پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خارج شد، در حالی كه غضبناك بود و فرمود: چه سبب شده كه اقوامی از علی (عليه‌السلام) بدگویی می‌كنند، هر كه از علی (عليه‌السلام) بدگويی كند، از من بدگويی كرده است و هر كه از علی (عليه‌السلام) جدا شود از من جدا شده، همانا علی از من است و من از علی هستم، او از طينت من آفريده شده و من از طينت ابراهيم (عليه‌السلام) خلق شدم و من از ابراهيم برترم، ... . ای بريده: آيا نمی‌دانی كه حق علی (عليه‌السلام) بيش از يك كنيزی است كه گرفت و او ولی شما بعد از من است.»[4]

پی‌نوشت:
[1]. قلمداران، حیدر علی، جواب یک دهاتی به آقای محلاتی، ص7.
[2]. صحيح بخاری، بخاری، استانبول، عامری، ج3،‌ ص98، ح4256.
[3]. عمدة القاری، عینی،بیروت، دارالفکر، ج18، ص6.
فتح الباری، ابن‌حجرعسقلانی، دار المعرفة، ج8، ص52.
[4]. المعجم الاوسط، طبرانی، رياض، مكتبه المعارف، ج6،‌ ص163.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.