امام صادق (علیهالسلام) وارث علم الهی
پایگاه جامع فرق، ادیان ومذاهب_ صادق آل محمد (علیهمالسلام) با فضائل خود و مناظرات متعددی که با دانشمندان و علمای سایر مذاهب و فرق داشتند، مذهب حقهی شیعه امامیه را به جهانیان معرفی کردهاند. بر اساس حدیث صحیح نبوی که علاوه بر شیعیان، محدثین مشهور اهل سنت نیز به آن اذعان داشتهاند، دو یادگار گرانبهای پیامبر یعنی قرآن کریم و اهل بیت (علیهمالسلام) باید همواره در کنار یکدیگر باشند تا هدایتگر امت واحده اسلام شوند.
امیرالمؤمنین، علی (علیهالسلام)، میفرمایند: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله)، در آخرین خطبه خود فرمودند: من دو امر مهم و گرانبها در بین شما به یادگار میگذارم، تا هنگامی که به آن دو تمسک جویید، گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و عترت، که همان اهل بیت من هستند. قرآن و اهل بیت هیچگاه از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند.»[1]
بر اساس این روایت صحیح، شناخت قرآن و ویژگیهای اهل بیت یا همان ائمه معصومین (علیهمالسلام)، وظیفه هر مسلمانی بوده و هست. سؤال مهم آن که، قرآن از زمان نزول همواره در بین مسلمانان موجود بوده و امروز نیز مسلمانان از محضر قرآن استفاده میکنند اما آیا حضور اهل بیت (علیهمالسلام) نیز، همینگونه است؟ آیا میتوان زمانی را تصور کرد که قرآن در بین مسلمانان نبوده تا همین خیال تصور شود که اهل بیت (علیهمالسلام) نیز حضور نداشتهاند؟ در جواب این سؤال باید گفت، پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) حتی در قیامت نیز حضور قرآن را در کنار اهل بیت خود بیان کردهاند. پس چگونه ممکن است که در عالم دنیا و در زمان کنونی قرآن باشد و مسلمانان شرف حضور در محضرش را داشته باشند، ولی ثقل دیگرش، یعنی عترت حضور نداشته باشد.
امام صادق (علیهالسلام) درباره حضور امام در هر زمان میفرمایند: «پروردگار عالم، برتر و بزرگتر از آن است که زمین و اهل آن را بدون امام عادل رها کند.»[2]
اما باید گفت تبیین معارف امامت از دیدگاه حضرت را در چند قسم میتوان بیان کرد. مهمترین آن، علم الهی در امام معصوم (علیهالسلام) است که به شرح آن پرداخته میشود. اوصیای الهی و جانشینان بر حق انبیاء، با علمی که از جانب خدای رحمان به آنان عنایت شده، شناخته میشوند. یکی از اوصیای انبیاء که در قرآن کریم از او یاد میشود، جناب آصف بن برخیا است. کتاب خدا، در مورد علم الهی او میفرماید: «قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ...؛[نمل/40] و آن كس كه از علم كتاب بهرهاى داشت، گفت...» با استدلال به این آیه شریفه، علم الهی اوصیای انبیاء، فضیلتی است که در اهل بیت (علیهمالسلام) نیز موجود است. شواهد زیادی از کرامات علمی اهل بیت (علیهمالسلام) در منابع معتبر شیعه و اهل سنت بیان شده که گویای این مطلب است. باید گفت آن علمی که نزد انبیاء الهی و اوصیای گرانقدرشان بوده، از جانب خدا و متصل به وحی است. به این معنا، هر آنچه که انبیاء و یا جانشینان ایشان در پاسخ به سؤالات بندگان خدا فرمودهاند، اتصال به وحی دارد. ائمه اطهار (علیهمالسلام) نیز که مخزن علوم الهی هستند، مسلط بر تمام فضائل علمی انبیاء هستند.
کلینی در اینباره مینویسد: «ابوبصیر میگوید: امام صادق (علیهالسلام) به من فرمودند، ای ابامحمد! خدای رحمان، به هر یک از انبیاء و پیامبران، هر چه عنایت کرده است، به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نیز به طور کامل و جامع عطا کرده است و آن صحفی که خداوند فرموده است «صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى؛[اعلى/19] کتاب ابراهیم و موسی» نزد ما اهل بیت (علیهمالسلام) است. خدمت امام عرض کردم آیا همان الواح هستند؟ حضرت فرمودند: آری! همان الواح هستند.»[3]
صادق آل محمد (علیهمالسلام) در مورد احاطهی علمی ائمه به عالم هستی میفرماید: «سوگند به پروردگار جهانیان! من به كتاب خدا از آغاز تا انتهایش عالم هستم، چنان كه انگار، در كف دست من است. در کتاب خدا، خبرهای آسمان و زمين و اخبار گذشته و آينده وجود دارد، همانطور که خالق هستی میفرماید: «تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ؛[نحل/89] و اين كتاب كه روشنگر هر چيزى است.»[4]
در اینجا این سؤال پیش میآید که آیا میشود پیامبر و یا وارث و وصی او از اخبار عالم هستی اطلاع نداشته باشد؟! به عنوان مثال اگر اهل بیت (علیهمالسلام) علم به واقعهای در مورد یاران خود و یا اتفاقاتی ازاین قبیل داشتند، چگونه از آن ممانعت نکردند؟
در حدیث مذکور که به نقل از امام صادق (علیهالسلام) بیان شد، احاطه علمی امام بر عالم هستی، محرز و امام، مسلط بر احوال موجودات بوده و هست، اما در پاسخ باید گفت، شیعه اعتقاد دارد ائمه اطهار (علیهمالسلام) علم را از خداوند رحمان اتخاذ میکنند و هر آنچه دستور از جانب خدا باشد، همان را انجام میدهند. یعنی در علمی که از جانب خدا به امام رسیده، اگر دستور به ممانعت در امری بوده، حجت خدا همان کار را انجام میدهد و اگر دستور به سکوت بوده، بر مبنای اطاعت از فرمان خداوند، تبعیت میکند.
به عنوان مثال میتوان به آیات 71 الی 78 سوره کهف اشاره کرد. هنگامی که حضرت موسی با حضرت خضر همراه شد، سه اتفاق مهم افتاد. قرآن میفرماید: «إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا؛[كهف/71] هنگامی که در کشتی سوار شد، خضر کشتی را شکست.» همچنین «إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ؛[كهف/74] خضر، پسر را به قتل رسانید.» در ادامه خداوند میفرماید: «فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ فَأَقَامَهُ؛[كهف/77] بیرون از شهر به دیواری که نزدیک به انهدام بود رسیدند، به تعمیر آن پرداخت.»
قرآن میفرماید: در هر سه مثال، حضرت موسی نتوانست تحمل کند و معترض شد. حضرت خضر فرمود: «هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَيْهِ صَبْرًا؛[كهف/78] خضر گفت: این (سه بار کمظرفیتی و بیصبری و اعتراض، عذر) مفارقت بین من و توست، من همین ساعت تو را بر اسرار کارهایم که بر فهم آن، صبر و ظرفیت نداشتی آگاه میسازم.»
در آیات ذکر شده، با آنکه حضرت موسی پیامبر اولوالعزم بود، ولی علم لدنی نداشت و لذا قصد بر ممانعت از انجام بعضی از امور را داشت ولی خضر نبی، به دلیل آنکه صاحب علم لدنی بود، از وظیفه خود، در مقابله با این اتفاقات اطلاع کامل داشت. به همین جهت، اهل بیت (علیهمالسلام) در بعضی از امور سکوت میکردند و در بعضی از موارد واکنش متفاوتی داشتند. همه این موارد به علم لدنی ائمه اطهار (علیهمالسلام) باز میگردد.
در انتها باید گفت، امام صادق (علیهالسلام) با بیان احادیث و اسرار ناب قرآن، گوشهای از علم لدنی اهل بیت (علیهمالسلام) را به یادگار گذاشتهاند.
پینوشت:
[1]. كلينى، الكافی، دارالكتب الإسلامية - تهران، چاپ چهارم، 1407 هـ، ج2، ص415. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ ... حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض.»
[2]. كلينى، الكافی، ج1، ص178. «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ... بِغَيْرِ إِمَامٍ عَادِلٍ.»
[3]. كلينى، الكافی، ج1، ص225. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ ... هِيَ الْأَلْوَاحُ. قَالَ نَعَمْ.»
[4]. كلينى، الكافی، ج1، ص229. «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ... فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْء.»
افزودن نظر جدید