سخنان شنیدنی عالم شیعی دربارهی وهابیت تکفیری
خلاصه مقاله
علامه طبسی میفرماید: وهابیت شیعیان را کافر و نجس میدانند، چون شیعیان -یا محمد و یا علی و یا حسین- میگویند؛ در مکه با یکی از بزرگان وهابی بحث کرده بود که وی به ایشان گفته بود که شما شیعیان هنوز در ایران -یا محمد و...- میگویید؟ او در جواب آن عالم وهابی گفته بود که خیر! ما یا محمد! نمیگوییم. آن عالم وهابی پرسیده بود که پس چه کسانی میگویند؟ جواب داد که اصحاب پیامبر -یا محمد- میگفتند. وهابی گفت در زمان حیات پیامبر؛ در جوابش گفته بود، در زمان وفات پیامبر، اصحاب -یا محمد- میگفتند، وهابی گفت اینطور نیست؛... ایشان کتابی را از قفسه کتابخانه وهابی آدرس داد، -جنگ مسیلمه کذّاب در زمان خلافت ابوبکر-: «... کان شعارهم یا محمد.» آن وهابی حرفی برای گفتن نداشت و نهایت چیزی که گفته بود، این بود که این حدیث ضعیف است که در جواب او گفته بود که این بحثی اجتهادی است و ابنکثیر، صاحب این کتاب جزء دست پرودههای ابن تیمیه است؛ اگر -یا محمد- گفتن یعنی توسل به پیامبر، بعد از وفات ایشان شرک باشد، این حدیث نسبت شرک را به لشکریان ابوبکر و خود ابوبکر که خلیفه ایشان بوده، میدهد.
متن مقاله
حوزهی علمیه قم، حقیقتاً پایگاه علمی قوی در تربیت افرادی است که هر کدام از ایشان علاوه بر نشر فقه اهل بیت و تربیت شاگردان مکتب امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام)، جوابگوی هزاران سؤال اصلی و فرعی در تمام زمینههاست. از آنجایی که دین اسلام به فرق و مذاهب مختلف بعد از رحلت پیامبر تقسیم شده، در میان افرادی که در قم وجود دارند کسانی هستند که علاوه بر مبانی شیعه (که با گوشت و پوست آنان آمیخته شده)، به مبانی مذاهب مختلف، خصوصاً چهار مذهب بزرگ اهل سنت اشراف کامل دارند، به طوریکه گمان میبری خود اینها از عالمان اهل سنت هستند، و این میسّر نیست مگر اینکه با تحقیق و کنکاش موشکافانه از لابلای کتب خودشان به این امر مهم دست یافتند و خود افتخاری بزرگ برای مذهب تشیع گردیدند.
از جملهی این استوانههای علمی و تحقیقی حوزه، وجود استاد علامه حضرت آیتالله حاج شیخ نجمالدین طبسی (حفظهالله) است. استاد نام آشنای حوزه علمیه قم و متخصص در فرق و مذاهب اسلامی که ید طولایی در شناخت مذاهب گوناگون و بهویژه در مبانی افراطی تکفیریهای وهابی دارد و مولف و صاحب تصانیف فراوان در این زمینه است. او ریشهی جریانات تکفیری را با استناد به برخی از آیات و روایات از کتب اهل سنت معرفی میکند و میگوید، خداوند در قرآن میفرماید: «وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى، إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحى.[نجم/3/4] از سر هوی و هوس سخن نمیگوید، این سخن او به جز وحی که میشود نیست.» طبق این آیه، پیامبر اکرم نسبت به برخی حوادث و جریانات، پیشگوییهایی کرده، از جمله همین جریانات تکفیری وهابی، چرا که حضرت ادعای علم حوادث را تا روز قیامت دارد و همهی آنها را میداند، پس ذیل آیه، روایتی از عبدالله بن عمر به نقل از پیامبر بیان شده که پیامبر فرمودند: «اللهم بارک لنا فی شامنا، اللهم بارک لنا فی یمننا- خدایا به سرزمین شام برکت بده، خدایا به سرزمین یمن برکت بده.» وقتی پیامبر برای شام و یمن دعا کردند، عدهای که نشسته بودند گفتند: «و فی نجدنا؟» پیامبر اعتنا نکردند و دوباره دعا کردند. آنها اعتراض کردند و باز گفتند: «یا رسول الله و فی نجدنا؟» این بار پیامبر جواب آنها را فرمودند: «هناک الزلازل و الفتن.» یعنی فتنه اساس آن از آنجاست و زلزله و دگرگون کردن امت من ریشهاش از آنجاست، و «یطلع قرن الشیطان» یعنی شاخ شیطان از آنجا سر در میآورد.[1]
«قرن الشیطان، ای حزب الشیطان، امّه الشیطان.[2] شاخ شیطان یعنی پیروان و حزب و گروه شیطان.» در نتیجه ریشهی این تکفیریهای وهابی هم از آنجاست. ابن عابدین حنفی عالم دیگر اهل سنت در کتاب خود ذیل بغات میآورد: «مطلب فی اتباع عبدالوهاب، خوارج فی زماننا خرجوا من نجد، و تغلّبوا علی الحرمین و کانوا ینتحلون مذهب الحنابله لکنهم اعتقدوا هم المسلمون... انّ من خالف اعتقادهم مشرکون.[3] پیروان محمد بن عبدالوهاب خوارج زمان ما هستند که از سرزمین نجد خارج شدند و حرمین شریفین را تصرف و اشغال کردند و خودشان را حنبلی مذهب میدانند و کسیکه مخالف عقیده آنها باشد را مشرک میدانند.»
در جای دیگری این عالم شیعی میفرماید: وهابیت شیعیان را کافر و نجس میدانند،[4] چرا؟ چون شیعیان -یا محمد و یا علی و یا حسین- میگویند و آنان را صدا میزنند و میخوانند، بعد حکایتی را نقل میکند که در مکه با یکی از بزرگان ایشان بحث کرده بود که آن عالم وهابی به ایشان گفته بود که شما شیعیان هنوز در ایران -یا محمد و...- میگویید؟ و او در جواب آن عالم وهابی گفته بود که خیر! ما یا محمد! نمیگوییم. آن عالم وهابی پرسیده بود که پس چه کسانی میگویند؟ او هم جواب داده بود که اصحاب پیامبر -یا محمد- میگفتند. گفت در زمان حیات پیامبر؛ در جوابش گفته بود، در زمان وفات پیامبر، اصحاب -یا محمد- میگفتند، گفت اینطور نیست؛...
بعد ایشان کتابی را از قفسه کتابخانه ایشان آدرس داد، -جنگ مسیلمه کذّاب در زمان خلافت ابوبکر- و عبارت عربی را خواند: «... کان شعارهم یا محمد.»[5] آن عالم وهابی حرفی برای گفتن نداشت و نهایت چیزی که گفته بود این بود که این حدیث ضعیف است که در جواب او گفته بود که این بحثی اجتهادی است و ابنکثیر، صاحب این کتاب جزء دست پرودههای ابن تیمیه است؛ اگر -یا محمد- گفتن یعنی توسل به پیامبر، بعد از وفات ایشان شرک باشد، این حدیث نسبت شرک را به لشکریان ابوبکر و خود ابوبکر که خلیفه ایشان بوده، میدهد.» در هر حال وهابیان تکفیری به کلمات بزگان حنابله، اصلاً توجهی ندارند، در حالیکه بسیاری از آنها بر سنت و مشروع بودن تمسک به پیامبر و ائمه اطهار (علیهمالسلام) تصریح کردهاند، مثل شوکانی، ابن حبان (الثقات ج8 ص446) و خطیب بغدادی (تاریخ بغداد ج1 ص120) و دیگران از ایشان...
و در جای دیگر این عالم شیعی نقل میکند که: «به خود محمد بن عبدالوهاب گفتند که تو بالاخره دین خود را از چه کسی فرا میگیری؟ از اساتید خود؟! و او گفته بود نه! اساتید من تا 600 سال قبل همه کافرند. (این مدت تا کجا و چه زمانی بوده؟)، تقریباً تا دوران تابعین. لذا همه تا این دوران کافرند، پس اگر همهی اینها کافرند تو دینت را از چه کسی میگیری؟ جواب داده بود، من مثل خضر نبیّ هستم؛ ... معنای این حرف او این است که العیاذ بالله او مدعی است که به او وحی نازل میشده، یعنی یک دین جدید آورده و مسلمان نیست...»[6]
فاعتبروا یا اولی الابصار
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، وزاره الاوقاف، قاهره، مصر، کتاب الفتن، باب قوله النبی، ج9 ص67 حدیث 1. کتاب العیدین، باب الاستسقاء، ج8 ص65.
[2]. عمده القاری، عینی حنفی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج7 ص59.
[3]. حاشیه رد المختار علی الدرر المختار، ابن عابدین، دارالفکر، بیروت، لبنان، باب بغات، ج4 ص449.
[4]. فتاوی اللجنه الدائمه، اللجنه الدائمه للبحوث العلمیه و الافتاء، دار الموید، ریاض، عربستان، ج2 ص373.
[5]. البدایه و النهایه، ابن کثیر، درالفکر، بیروت، لبنان، ج6 ص329.
[6]. مرزبان نامه، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، خرداد 1393، قم، ایران، شماره 9 ص27.
افزودن نظر جدید