چند خدایی در فرقهی اکنکار
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذهب- در فرقه اکنکار، مسئله چند خدایی مطرح شده و معتقدند که در جهان هستی دوازده خدا وجود دارد و جهان هستی مشتمل بر دوازده عالم است كه در هر جهان يك خدا به عنوان حاكم و فرمانروای آن طبقه وجود دارد. از نظر عقلی چه ایرادی دارد که هر جهان و پدیدهای خدایی جداگانه داشته باشد؟
مهمترین عامل گرایش به مسئلهی چند خدایی، مشاهده متنوع پدیدههای آسمانی و زمینی بوده است که هر نوع از آنها تحت تدبیر خدای خاصی قرار دارد. همچنین برخی از انسانها به این پندار رسیدهاند که خوبیها، مستند به خدای خیر و بدیها به خدای شرّ مربوط است و بدین ترتیب قائل به دو یا چند مبدأ برای جهان شدهاند.
اکنکار در بحث خداشناسی، همه خدایان را تحت سیطره سوگماد میداند و برای آن اهمیت ویژهای قائل است. لازمهی فرض چند خدایی برای جهان، وجود نظامهای متعدد و جداگانه از یکدیگر است، در حالیکه جهان دارای نظام واحدی بوده و تمامی پدیدههای آن با یکدیگر مرتبط میباشند. البته بنابر فرضیهی اکنکار که (سوگماد) آفریننده همه خدایان است، چنین فرضی هم صحیح نمیباشد، زیرا معنای حقیقی «ربّ» این است که بتواند تصرف استقلالی در مربوب خود انجام دهد و حال آنکه اینگونه تصرفات و تأثیرات، در بین خدایان اکنکار استقلالی نمیباشد، بنابراین هیچکدام از آنها «ربّ» حقیقی نخواهند بود.
برهان تمانع در قرآن
یکی از براهین متقن و خلل ناپذیر قرآن کریم بر وحدانیت پروردگار عالم، برهان تمانع است که از آیه «لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ[انبیاء/22]، اگر در آسمان و زمین غیر از خدای یکتا خدایانی وجود داشت همانا خلل و فساد در آسمان و زمین راه مییافت، پس (از نظم ثابت عالم) بدانید که پادشاه ملک وجود خدای یکتاست و از توصیف و اوهام مشرکان پاک و منزه است.» استفاده میشود.
نکته اول): باید توجه داشت که غرض اصلی این برهان، اثبات توحید ربوبی خدا و یگانه بودن مدبّر عالم است، نه اثبات یکتایی و یگانگی در توحید خالقیت خداوند متعال.
نکته دوم): مقصود از « آلِهَةٌ» در آیه، «معبودان مدبّر» است، زیرا الوهیت فرع بر ربوبیت و خالقیت است. مانند «إله» در آیه « وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي[قصص/38]، و فرعون (با بزرگان قوم خود چنین) گفت: ای مهتران، من هیچ کس را غیر خودم خدای شما نمیدانم...». زیرا فرعون خود را یگانه معبود مدبّر قوم خویش میدانست؛ نه واجب الوجود و خالق عالم.[1]
تقریر برهان
با توجه به هماهنگی و انسجام غیر قابل انکاری که بر همه پدیدههای جهان هستی حاکم است، اگر فرض شود که پروردگار آسمان و زمین بیش از یکی است و گمان شود که چندین مدبّر، جهان و انسان و ارتباط این دو را تدبیر میکنند، حتماً باید خدایانِ مدبّر و ارباب مدیر در ذات و وجود خود مستقل از یکدیگر باشند، و گرنه با خدا بودن آنان ناسازگار خواهد بود. و نیز باید در حقیقت و جوهر ذات با هم متفاوت باشند، چون اگر همه دارای یک حقیقت باشند، نیازی به تکرار فرد و تعدد شخص نیست؛ زیرا هر تدبیری که از فرد دوم صادر میشود، در فرد اول نیز حاصل است.
اما وقتی خدایان در جوهر ذات و حقیقت وجود، از هم متمایز باشند، باید صفات ذاتی آنان نیز متفاوت باشد، چون صفات ذاتی خداوند عین ذات اوست. در نتیجه، علم و اراده هر یک از خدایان غیر از علم و اراده دیگری است و نظام علمی و مقام تدبیر هر کدام غیر از نظام و تدبیر دیگری است. بنابر این باید به تعداد خدایان مفروض، نظامهای عینی جدای از هم و جهانیان پراکنده و متباین و جوامع بشری ناهماهنگ در خارج موجود باشند، زیرا از چند خدای مستقل و متفاوت، با علم و اراده متمایز، جز چند نظام عینی ناهماهنگ انتظار نمیرود. در حالیکه قرآن کریم در توصیف نظم جهان و نداشتن ناهماهنگی و تباین میفرماید: «الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا مَّا تَرَى فِي خَلْقِ الرَّحْمَنِ مِن تَفَاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرَى مِن فُطُورٍ[ملک،3]، همان كه هفت آسمان را طبقه طبقه بيافريد، هيچ گونه اختلاف [و تفاوتى] در آفرينش آن [خداى] بخشايشگر نمىبينى بازبنگر آيا خلل [و نقصانى] مىبينى.»[2]
با این بیان کوتاه روشن میشود که؛ فرض تعدد مدبر و کارگردان در مقام الوهیت، مساوی با فرو ریختن نظام هستی و فساد در آن میباشد.
پینوشت:
[1]. توحید در قرآن، جوادی عاملی، نشر اسراء، ص 74.
[2]. همان، ص77.
افزودن نظر جدید