نقد عالم اهل سنت به یکی از صحابه
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اختلافات قدیمی بین مذهب اهلبیت و اهلسنت، اختلاف در طرز نگاه به صحابه و جایگاه آنان است. برادران اهلسنت، صحابه را به عنوان خط قرمز خود معرفی کرده و قائلند که همه صحابه، عادل و اهل بهشت هستند و جزء اولیاء الهی و برترین مخلوقات بعد از انبیاء هستند؛ مثلاً قرطبی در تفسیرش، در مورد صحابه آورده است: «فالصحابة كلُّهم عدول، أولياء اللَّه تعالى وأصفياؤه، و خيرته من خلقه بعد أنبيائه و رسله. هذا مذهب أهل السنة، و الذی عليه الجماعة من أئمّة هذه الأمة.[1] همه صحابه عادلند و از اولیاء الهی و برگزیدگان او و برترین مردم بعد از انبیاء و رسل! این نظر مذهب اهل سنت است و آنچه همه امامان این امت، به آن اعتقاد داشتهاند.»
شیعه، صحابه پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را مورد احترام قرار میدهد و برای مصاحبت آنان با پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، احترام ویژه قائل هستند؛ ولی در عین حال، آنان را معصوم نمیدانند و مراتب آنان نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله را مختلف میدانند. شیعیان معتقدند، گروهی از صحابه، در اوج معنویت و انسانیت بودند و به درجات عالی تربیت اسلامی نائل شده بودند، مانند ابوذر، سلمان، عمار، عبدالله بن مسعود، ابنعباس، ابوسعید خدری، جابر بن عبدالله انصاری و ... و از آن طرف، گروهی نیز هستند که به تصریح قرآن، منافق و فاسق و دنیا طلب و مخالف حق بودند.[2]
مکتب اهلبیت، همواره میگوید که باید در مورد صحابه، با نظر به اعمال و رفتار و کارنامهشان تصمیم گرفت و صِرف صحابی بودن، آنان را از هر نوع اشتباه و خطایی مبرا نمیکند؛ البته باید گفت که در میان اهل سنت، کسانی هستند که با قضیه صحابه عاقلانهتر برخورد کرده و در واقع با مکتب اهلبیت هم صدا هستند؛ کمالالدین بن همام یکی از آنان است.
کمالالدین بن همام از بزرگان و از ائمه حدیث و از حفاظ و مصنفین مشهور اهلسنت است. او دارای تألیفات بسیاری است که مورد اعتنا و استناد عالمان اهل سنت است.[3] وی در یکی از آثار خویش، در مورد یکی از صحابه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گفته است: «و بسر بن أرطاة و يقال ابن أبي أرطاة اختلف فی صحبته، قال البيهقی فی المعرفة: أهل المدينة ينكرون سماع بسر من النبی و كان يحيى بن معين يقول: بسر بن أرطاة رجل سوء، قال البيهقی: و ذلك لما اشتهر من سوء فعله في قتال أهل الحرة. فلو أنه سمعه منه، لا تقبل رواية من رضی ما وقع عام الحرة و كان من أعوانها.[4] ... اختلاف در صحابی بودن یا نبودن بسر بن ارطاة است؛ بیهقی در «المعرفة» گفته که اهل مدینه، منکر شنیدن بسر از پیامبرند و یحیی بن معین نیز میگوید: بسر بن ارطاة، مرد بدی بود و بیهقی گفته است که کارهای بدش از قتال اهل حره، مشهور شده است؛ پس اگر او حتّی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم شنیده باشد، روایت شخصی که راضی شده است به اتفاقی که در حره افتاده است و از اعوان و دست اندرکاران بوده است، مورد قبول نیست.»
با دقت در این کلام، میبینیم که این سخن عالم اهل سنت، دقیقاً همان دیدگاه شیعه به صحابه است؛ او میگوید که بسر بن ارطاة، بهخاطر کارهای زشت و جنایات سخیفش، حتّی اگر از پیامبر صلیاللهعلیهوآله سماع هم داشته باشد، باز هم روایتش مورد قبول نیست؛ زیرا او جنایتکار بوده و در جنایت حرّه، سهیم بوده است.
مکتب تشیع نیز همین را میگوید که فقط به واسطه دیدن و صحبت و سماع از پیامبر صلیاللهعلیهوآله، نمیتوان روایت و سنّت را از شخصی اخذ کرد و وقتی برای شخصی، جنایات و اعمال سنگین و سخیف ثابت شود، نمیتوان روایتش را صرفاً به این دلیل که صحابی است، قبول کرد.
سؤالی که مطرح است این است که چطور شیعه را بهخاطر این عقیده، مستحقّ تکفیر و توهین میدانید، در حالیکه عقیده یکی از بزرگترین عالمان شما نیز همین کلام است؟
چگونه میتوان سخن احمد بن حنبل در مورد صحابه را با عقل تطبیق داد؟! چرا که وقتی از او در مورد صحابه سؤال میکنند که «هل للصحبة حد تحدده؟ قال: لا، و من صحب النبی و لو ساعة، فهو من أصحاب رسولالله.[5] آیا صحابه بودن حد و مرزی دارد که ما بشناسیم؟! گفت: نه! هر کس که با پیامبر صلیاللهعلیهوآله مصاحبت داشته باشد، حتی برای یک لحظه، جزء صحابه شمرده میشود.»
آیا واقعاً کسیکه یک روز و یا یک ساعت با پیامبر صلیاللهعلیهوآله بوده و شاید یک کلام هم با آن حضرت سخن نگفته باشد را میتوان صحابی نامید و سپس آن را عادل و بری از هرگونه خطا دانست؟!
در صحيح مسلم، برخی از صحابه را منافق معرفی کرده است. در آن کتاب آمده است كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «فی أصحابی إثناعشر منافقاً.[6] در ميان اصحاب من، دوازده نفر از منافقين هستند و توطئه مىكنند.»
آيا با اين اوضاع، جايى براى حكم به عدالت همه صحابه، باقى میماند؟ یا اینکه عبدالله بن اُبی، رئيس منافقان مدينه، از مسلمانانی بوده كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را مشاهد نموده است؛ حال آيا میتوان گفت: واجب است او را نيز دوست بداريم؟ آیا او میتواند مقتدای ما باشد؟ آیا او اهل بهشت است؟!
این چگونه کلامی است، در حالیکه خداوند در قرآن کریم به صراحت میفرماید: «إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ.[نساء/4] منافقان در طبقه زیرین جهنمند.»
بهتر است که برادران اهل سنت، تعصب بیجا را کنار گذاشته و در مورد دیدگاهشان در خصوص صحابه، تجدید نظر کنند و راه بهتری را برگزینند.
پینوشت:
[1]. الجامع لأحکام القرآن(تفسیر قرطبی)، قرطبی، دارالشعب، قاهره، دار الكتب المصرية، ج16، ص299.
[2]. برای آگاهی بیشتر به آیات ذیل رجوع شود: (سوره حجرات، آیات 4 و6 و17؛ سوره توبه، آیات: 39 و45 و47 و58 و61 و81 و100 و101؛ سوره انفال، آیه 6 و سوره زخرف، آیه 78)
[3]. شذرات الذهب، ابن عماد، دار ابن كثير، بیروت، ج9، ص437.
الكواكب الدريّة، مناوى، دار صادر، بیروت،: ج3، ص142.
[4]. شرح فتح القدير، بن الهمام، دارالفکر، بیروت، ج5 ص267.
[5]. مسائل الإمام أحمد بن حنبل و ابن راهويه، أبويعقوب تميمی مروزی، عمادة البحث العلمی، سعودی، ج9، ص4669.
[6]. صحیح مسلم، ج4، ص2143؛ مسندأحمد، احمد بن حنبل، مؤسسة الرسالة، ج38، ص345.

افزودن نظر جدید