ترک شریعت به دستور شیخ، از عجائب صوفیه!

  • 1396/10/27 - 08:35
برخی از صوفیان در لاابالی بودن نسبت به انجام دستورات شرعی معروف بوده تا جایی که برخی حلال و حرام را برای خود بی‌معنی می‌دانستند. اما از عجائب صوفی‌گری اینکه همین صوفیانی که نسبت به دستورات خدا و پیامبر او بی‌تفاوت هستند، آنچنان در برابر شیخ و مراد خود مطیع و تسلیم هستند که گویا بنده او هستند تا اینکه بنده خدا باشند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسلک تصوف مسلک عجیبی است. زیرا هر کدام از صوفیان یا فرقه‌های آن‌ها برای خود فلسفه‌ای جداگانه دارند. برخی ملتزم به شریعت بوده و برخی خود را از واصلان و اهل یقین معرفی کرده‌اند. به همین خاطر خود را از شریعت بی‌نیاز می‌دانند. برخی دیگر نیز مرتکب هرگونه خلاف شرعی از رقص و شاهد‌بازی و هر کار قبیحی می‌شوند و برخی قائل به هیچ حلال و حرامی نیستند و خود را واصلیه می‌نامند. [فرهنگ فرق، ص 454] اما از این شگفت انگیزتر اینکه صوفیانی که در برابر احکام و دستورات شرعی این‌چنین بی‌قیدی و لاابالی‌گری نشان می‌دهند، در برابر سخنان و دستورهای پیر و مرشد خود آن‌چنان مقید و متعبد و تسلیم هستند، که حق هیچ‌گونه سؤال و اعتراضی برای خود قائل نیستند. ولی از آن‌طرف، همین متصوفه در انجام اوامر و نواهی اسلامی که به دستور خداوند متعال است، کاملاً لاابالی بوده و به بهانه‌های مختلف خود را از تکلیف معاف می‌دانند و این از عجائب مسلک صوفی‌گری است.

پی نوشت:
مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق، نشر آستان قدس، مشهد، 1375، ص 454

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ هرکدام از فرق صوفیه در باب انجام تکالیف شرعیه و مقید بودن به اوامر و نواهی الهی هرکدام به نحوی عمل کرده‌اند. برخی خود را موظف به انجام تمام تکالیف شرعیه می‌دانستند ولی برخی دیگر شریعت را از طریقت و حقیقت جدا دانسته و معتقدند که با رسیدن به حقیقت دیگر به شریعت نیازی ندارند. لذا برخی از متصوفه به‌راحتی از نمازخواندن اجتناب می‌کنند و می‌گویند ما به‌یقین رسیده‌ایم یا همچون فرقه واصلیه می‌گویند: «ما واصلیم و برای ما حلال و حرام معنی ندارد» [1] بنابراین انجام هرگونه خلاف شرع را بر خود مباح می‌دانند. برخی ترک نماز یا واجب دیگری می‌کنند و سبب آن را واصل بودن خود می‌دانند. برخی دیگر مرتکب محرماتی همچون رقص می‌شوند و آن را راه رسیدن به جذبه و اسرار الهی می‌دانند. برخی دیگر شاهدبازی می‌کنند و آن را پلی برای رسیدن به حقیقت می‌دانند. برخی دیگر همچون قلندریه دست به هر کاری از کشف عورت گرفته تا نوشیدن آب از آبخور سگ‌ها و هر کار شنیع دیگری می‌زدند. هرکدام از صوفیان و فرقه‌های آن‌ها برای کارهای غیر مشروع خود فلسفه‌ای بیان کرده‌اند، که یا در راستای اطاعت از پیر و مسلک صوفیگری صورت گرفته است.
شگفت‌انگیزتر اینکه متصوفه‌ای که در برابر احکام و دستورات شرعی این‌چنین بی‌قیدی و لاابالی‌گری نشان می‌دهند، در برابر سخنان و دستور پیر و مرشد خود آن‌چنان مقید و متعبد و تسلیم هستند که حق هیچ‌گونه سؤال و اعتراضی برای خود قائل نیستند. حتی اگر مرشد دستوری برخلاف احکام شرع بدهد، مثلاً بگوید واجبی را ترک کند یا حرامی را مرتکب بشود باید باعلاقه و میل و بدون سؤال و گفتگو انجام دهد. تبعیت مرید از شیخ تا جایی است که شمس تبریزی می‌گوید: «سؤال کردن از شیخ بدعت است.» [2] بنابراین مرید، حق کوچک‌ترین اعتراض یا سؤالی را از شیخ ندارد. آنچه هم از شیخ می‌بینید نیز باید حمل بر درست بودن آن کند. چنانچه بهاءالدین ولد می‌گوید: «همچنان که شایسته نیست در کارهای خدا اعتراض کرد، مرید در حق شیخ واصل هم باید چنین باشد و ریاضت و تنعم و خواب و بیداری و هر صفتی که موجب انکار شیخ هست چون از شیخ بیند، آن‌همه افعال دون کودکانه را در سلک کرامات و معجزات داند... و اگر چنین نباشد او را مرید حقیقی نگویند. [3]
متصوفه این‌چنین عظمتی برای شیخ و مراد خود قائل‌اند که مرید حتی خلاف شرع او را باید کرامت ببینند و از او تبعیت و پیروی کند. ولی این از عجائب مسلک صوفی‌گری است که برخی از همین متصوفه، در انجام اوامر و نواهی اسلامی که به دستور خداوند متعال است، کاملاً لاابالی بوده و به بهانه‌های مختلف خود را از تکلیف معاف می‌دانند. حال باید پرسید که در این میان، تکلیف بندگی خداوند متعال چه می‌شود؟ و آیا شما بنده خداوند متعال هستید یا بنده شیخ و مراد خویش؟

پی‌نوشت:
[1]. مشکور، محمدجواد، فرهنگ فرق، نشر آستان قدس، مشهد، 1375، ص 454
[2]. شمس تبریزی، محمد بن علی، مقالات شمس، مصحح احمد خوشنویس (عماد)، انتشارات عطائی، تهران، 1349 ه ش، ص 203
[3]. بهاءالدین ولد، محمد بن حسین، معارف سلطان ولد، مصحح فروزان فر، نشر طهوری، تهران، 1382، ص 65

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.