هدف از منع انتشار احادیث رسول الله (ص)
یکی از سیاستهای اصلی خلفاء و بنیامیه، ممانعت از نشر احادیث رسول الله (صلی الله علیه و آله) بود. ابوبکر و عمر، هر دو از انتشار احادیث رسول الله (صلی الله علیه و آله) جلوگیری کردند، و حتی احادیثی که خودشان نوشته بودند را آتش زدند،[1] و به والیان سفارش میکردند که برای مردم حدیث نقل نکنند.[2] بنیامیه نیز مسلمانان را از نشر احادیث رسول خدا (صلی الله علیه و آله) منع میکردند، و حتی با راویان احادیث، برخورد میکردند. اکنون پرسشی که به ذهن متبادر میشود، این است که هدف خلفاء از منع انتشار احادیث رسول الله (صلی الله علیه و آله) چه بود؟ چرا خلفاء از انتشار احادیث توسط صحابه، که به قول اهل سنت، عادل و راستگو هستند، جلوگیری میکردند؟
در پاسخ از این سؤال باید گفت: آنان از منع انتشار احادیث، دو هدف را دنبال میکردند:
اول: جلوگیری از فضایل اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) و امیرالمومنین (علیه السلام).
دوم: جلوگیری از انتشار واقعهی غدیر، و انتصاب علی (علیه السلام) بهدست پیامبر (صلی الله علیه و آله) در سرزمین غدیر خم.
در توضیح این دو هدف باید گفت: چون در صدر اسلام، مسلمانان فتوحات زیادی داشتند و سرزمینهای زیادی به فتح مسلمانان در میآمد و اگر قرار بود، فضایل اهل بیت (علیهم السلام) و واقعهی غدیر، به مردم گفته شود، قطعاً تازه مسلمانان از خلفاء پیروی نمیکردند و کار بر آنان سخت میشد.[3] منع از انتشار احادیث رسول الله (صلی الله علیه و آله) حدود 100 سال بهطول انجامید، و در این مدت، نهتنها از فضایل اهل بیت (علیهم السلام) ممانعت میشد، بلکه تا آنجا که امکان داشت، بر امیرالمؤمنین (علیه السلام) لعن کردند. این روند ادامه داشت، تا اینکه عمربن عبدالعزیز از لعن امام علی (علیه السلام) جلوگیری کرد و انتشار احادیث را جایز دانست. ولی فضای ضدیت با علی (علیه السلام) آنگونه رایج بود، که حتی بعد از اقدام عمر بن عبدالعزیز، انتشار فضایل امام علی (علیه السلام) جرم محسوب میشد.
این تفکر اگر چه در طول تاریخ، گاهی کمرنگ و گاهی پررنگ شده است، ولی همچنان ادامه داشته است، تا جایی که ذکر فضایل علی (علیه السلام) باعث تضعیف آن راوی میشده است. ذهبی، در تضعیف حارث بن عبدالله همدانی میگوید: حارث تضعیف شده است، بهخاطر اینکه حدیث سدالابواب را در فضیلت علی (علیه السلام) نقل کرده است.[4]
ابنعبد ربه، نیز میگوید: برخی گفتهاند که او کذاب است، ولی به نظر من مشکلی ندارد، بلکه تنها ایرادی که به او گرفتهاند، اینکه در حب علی (علیه السلام) افراطی است، و خیلی علی (علیه السلام) را دوست دارد.[5]
اکنون سلفیان و وهابیان نیز همین روش را ادامه داده و با نقل فضایل اهل بیت و امیرالمومنین علی (علیه السلام) مخالف هستند و عالمان اهل سنت را که احادیث رسول خدا را روایت میکنند، سنی نمیدانند و آنها را به تشیع متهم میکنند.
پینوشت:
[1]. پرسشی بی پاسخ از علت منع تدوین حدیث!
[2]. ممانعت خلیفه دوم از ذکر حدیث رسول الله (ص).
[3]. نجم الدین طبسی، گفتارهایی در نقد وهابیت، انتشارات دلیل ما، قم،1390، ص24.
[4]. «والجمهور علی توهین امره مع روایتهم لحدیثه فی الابواب فهذا الشعبی یکذبه ثم یروی عنه ...» ذهبي، محمّد بن احمد (م 746)، ميزان الاعتدال في نقد الرجال، تحقيق: بجاوي علي محمّد، دارالمعرفة للطباعة والنشر، بيروت، چاپ اوّل، 1382 هـ.ق، ج1، ص437. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. «اظن الشعبی عوقب بقوله فی الحارث کذاب، و لم یبق من الحارث کذبه و ...» عسقلاني، احمد بن علي (م 852)، تهذيب التهذيب، مطبعة دائرة المعارف النظامية، هند، چاپ اوّل، 1326 هـ.ق، ج2، ص147.
دیدگاهها
علیرضا پرتوی
1395/06/23 - 11:10
لینک ثابت
سلام علیکم. اجرتون با
افزودن نظر جدید