«قانون جذب» کامیابی منهای اخلاق

  • 1395/01/11 - 00:45
چیزی که در قانون جذب اهمیت ندارد ارزش‌های انسانی و اخلاقی است. کائنات به این نگاه نمی‌کنند که شما انسان مهربانی هستید یا نه، خوددارید یا نه، راست‌گویید یا نه، مهم این است که آرزوی‌تان را باور و تجسم کنید. حتی اگر آرزو دارید که اسلحه‌ای بسازید و با آن مردم بی‌گناهی را بکشید، قانون جذب به شما نه نمی‌گوید، هرچه بخواهید پاسخش آری است و راه را به شما نشان می‌دهد.

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ چیزی که در قانون جذب اهمیت ندارد ارزش‌های انسانی و اخلاقی است. کائنات به این نگاه نمی‌کنند که شما انسان مهربانی هستید یا نه، خوددارید یا نه، راست‌گویید یا نه، مهم این است که آرزوی‌تان را باور و تجسم کنید. حتی اگر آرزو دارید که اسلحه‌ای بسازید و با آن مردم بی‌گناهی را بکشید، قانون جذب به شما نه نمی‌گوید، هرچه بخواهید پاسخش آری است و راه را به شما نشان می‌دهد.
قانون جذب می‌گوید، هرچه می‌خواهید بخواهید، فقط کافی است آن‌را باور کنید و با اشتیاق و احساس خوشایند آن‌را بخواهید تا روی کائنات اثر بگذارید. «احساسات هدیه‌ای شگفت‌انگیز هستند که به ما امکان می‌دهند بفهمیم، داریم به چه فکر می‌کنیم... احساسات تو به دو دسته تقسیم می‌شوند: احساسات خوب و احساسات بد. تو تفاوت میان این دو دسته را می‌دانی؛ چون یکی باعث می‌شود خوشحال باشی و دیگری تو را ناراحت می‌کند.»[1] «وقتی احساس خوبی داری، داری آینده‌ای را می‌سازی که در جهت رسیدن به آرزوهای توست. وقتی احساس خوبی نداری، داری آینده‌ای را می‌سازی که در جهت آرزوهایت نیست.»[2] احساسات خوشایند و ناخوشایند معیار استفاده‌ی درست یا نادرست از نیروی ذهن و قانون جذب است.
اگر کسی به شیئی که برای دیگری است خیلی علاقه داشت و در شرایطی بود که می‌توانست بدون ترس آن را بردارد، احساسش می‌گوید آن‌را بردار؛ چون لذت و شادی برای تو می‌آورد، آن شخص چه کاری باید انجام دهد؟ هر انسانی این را تجربه کرده است که گاهی به چیزهایی علاقه دارد که به زیان اوست و از چیزهایی روگردان است که برایش مفید است. در این‌جا اگر به سخن خرد گوش ندهد و از احساسات پیروی کند آیا درست عمل خواهد کرد؟ در این صورت آیا ارزش‌های اخلاقی پایدار خواهد ماند؟ قرآن کریم در این‌باره می‌فرماید: «چه بسا چیزی را نپسندید در حالی‌که برای شما بهتر است و یا چیزی را دوست بدارید، در حالی‌که برای شما بد است.»[3]
ممکن است که احساسات گاهی ما را به سوی کارهای درست دعوت کند، ولی به هیچ وجه معیار و قابل اعتماد نیست. به همین دلیل به انسان خرد و اندیشه داده شده است. گذشته از این، عقل انسان هم دانسته‌ها و تجربه‌های محدودی دارد و همه‌ی درستی‌ها و نادرستی‌ها را به تنهایی تشخیص نمی‌دهد و همین موضوع نیاز به دین را ضروری می‌نماید. بنابراین نمی‌توان احساسات را راهنمای زندگی و عمل قرار داد و ادعای این‌که با همین احساسات و ذهنیات می‌توانیم روی عالم اثر بگذاریم و خواسته‌های خود را برآورده کنیم، پنداری واهی و برخلاف ساختار خلقت و هدف آفرینش است. هدفی که می‌خواهد انسان را به کمال برساند، نه صرفا کامیابی‌هایی که هوس‌ها و خواسته‌هایش بیان می‌کند.

پی‌نوشت:

[1]. راز، راندا برن، 1386، نشر پیکان، تهران، ص 42.
[2]. همان، ص 43.
[3]. بقره، آیه 216.
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید: نگاهی متفاوت به قانون جذب، مظاهری سیف، صهبای یقین، ص 83.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.