شاخصه‌های انسان کامل از ديدگاه اهل‌بيت

  • 1394/05/25 - 09:13
ويژگی‌های انسان کامل، در بسياری از متون دينی آمده است. تأمل و تفکر درباره محتوای اين‌ گونه آيات و روايات، يگانه راه شناخت ابعاد همه‌ جانبه انسان آرمانی و کامل از نظر اسلام است. مقصود از بيان اين ويژگی‌ها، بررسی ديدگاه انسان کامل نسبت به خدا و دنيا و ساير انسان‌ها، و مطالعه ارزش‌های حاکم بر ذهن و انديشه اوست. آنچه در پی می‌آيد...

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ ويژگی‌های انسان کامل، در بسياری از متون دينی آمده است. تأمل و تفکر درباره محتوای اين‌ گونه آيات و روايات، يگانه راه شناخت ابعاد همه‌ جانبه انسان آرمانی و کامل از نظر اسلام است. مقصود از بيان اين ويژگی‌ها، بررسی ديدگاه انسان کامل نسبت به خدا و دنيا و ساير انسان‌ها، و مطالعه ارزش‌های حاکم بر ذهن و انديشه اوست. آنچه در پی می‌آيد، گزيده‌ای از اين ويژگی‌هاست:
الف- خودآگاهی
انسان کمال طلب، در جستجوی خودآگاهی و در پی شناخت حقيقت خويش و کنار زدن (مَن) دروغين است. علی (عليه‌السلام) می‌فرمايد: «عَجِبتُ لِمَن يَنشُدُ ضالَّتَهُ وَ قَد اَضَلَّ نَفسَهُ فَلا يَطلُبُها؛[1] در شگفتم از کسی که اگر چيزی را گم کند، جستجو می کند. اما گم‌ شده خود را جستجو نمی‌کند! خود آگاهی‌ انسان کامل، موجب رسيدن او به توحيد و خداشناسی‌ است.» «مَن عَرَفَ نَفسَه فَقَد عَرَفَ رَبَّه؛[2] هر کس خودش را بشناسد به تحقيق پروردگارش را خواهد شناخت.» همان‌طور که جزای غفلت از خدا و توجه به (مَن)های دروغين، فراموش کردن خود است؛ يعنی ازخدابيگانگی انسان، به ازخودبيگانگی او می‌انجامد: «وَلا تَکُونُوا کالَّذيِنَ نَسُوا اللهَ فأَنسَاهُم أنفُسَهُم؛ و چون کسی مباشيد که خدا را فراموش کردند و او (نيز) آنان را به خود فراموشی دچار کرد.»
ب- مسافر راه خدا بودن
انسان کامل و آرمانی اسلام، خود را مسافر طريق رسيدن به پروردگار می‌بيند: «يا أيهَا الاِنسانُ اِنَّکَ کادِحٌ اِلَي رَبِّکَ کَدحاً فَمُلاَقِيهِ [انشقاق/6] ای انسان، البته با هر رنج و مشقتی در راه طاعت و عبادت حق بکوش؛ که عاقبت به حضور پروردگار خود می‌روی.» سخن خداوند متعال اين است: «اِنَّا للَّه وَ اِنَّا اِلَيهِ راجِعُونَ [بقره/156] همه از خداييم و به سوی خدا بازمی‌گرديم.»
انسان در صعود و صيرورت خود به سوی خداوند، در جستجوی گم‌شده‌ای است که همه عالم محضر او بوده، به حضور او پا برجاست. حقيقتی که نه انسان، بلکه همه عالم و هر چه در آن است، بدون او دوام و بقايی ندارد.[3]
علی (عليه‌السلام) می‌فرمايد: «عالٍ فِي دُنوّه وَ دانٍ فِي عُلّوه؛[4] خداوند، در عين نزديکی به موجودات، بلند مرتبه است و در عين تعالی به موجودات، نزديک است.»
ج- اشتياق به لقای الهی
اشتياق به لقای الهی، اندوهی شيرين و بسيار متعالی را در وجود انسان کمال‌ يافته به‌ جا می‌گذارد؛ دردی درونی که از نياز فطری او برمی‌خيزد. استاد مطهری در توصيف اين درد می‌گويد: «درد عارف با درد فيلسوف، هر دو دردمند حقيقت‌اند. اما درد فيلسوف، درد دانستن و شناختن حقيقت است و درد عارف، درد رسيدن و يکی شدن و محو شدن. درد عارف، درد عشق و جاذبه است، آن چيزی است که نه تنها در حيوان که در فرشته عشق که جوهر ذاتش، خودآگاهی و دانستن است، وجود ندارد».[5]  
د- عشق و محبت به خدا
انسان کمال‌ يافته، در پرتو تعاليم دينی می‌داند که دل‌وجان سپردن به خدا و بالاترين محبت‌ها و عشق‌ها را نثار او کردن، به دست آوردن بالاترين ارزش‌هاست: «اَلَّذينَ آمَنُوا أشَدُّ حُبّاً لِلَّهِ [بقره/165] کسانی که ايمان آورده‌اند، به خدا محبت بيشتری دارند.» انسان مطلوب و آرمانی در اسلام، سرّ اشتياق خويش به آستان جانان را در محبت الهی نسبت به انسان جست‌وجو می‌کند؛ زيرا سر رشته امور هستی، به دست اوست و کشش معشوق است که آتش اشتياق را شعله‌ور‌می‌کند.
ه- فريفته نشدن به دنيا
انسان کامل، سعادت خويش را در دل نبستن به دنيا و جلوه‌های آن و دنيا را گذرگاهی به‌ سوی حيات اُخروی می‌داند. در نظر حق‌ بين او، اگرچه دنيا مخلوق و جلوه‌ای از جلوه‌های جمال و آيتی از آيات حسن خداست، اما دل بستن بدان و تمامی همت خود را برای طلب آن به کار گرفتن، زيان‌کاری و غفلتی بس بزرگ را در پی دارد: «کُلُّ نَفسٍ ذائِقَة اَلموتِ وَ اِنَّمَا تُوَفُّونَ أُجُورَکم يومَ القيِامَةِ فَمَن زحزِحَ عَنِ النَّارِ وَ أَدخِلَ اَلجَنَّةَ فَقَد فَازَ وَ مَا الحَياةُ الدُّنيا اِلَّا مَتَاعُ الغُرُر [آل‌عمران/185] هر جانداری، چشنده (طعم) مرگ است، و همانا روز رستاخيز پاداش‌هايتان به‌ طور کامل به شما داده می‌شود. پس هر که را از آتش، به دور دارند و در بهشت درآورند، قطعاً کامياب شده است؛ و زندگی دنيا جز مايه فريب نيست.» در نگاه انسان کامل، کسانی که اعتبار دنيوی و متاع اندک آن، آن‌ها را فريفته خويش کرده است، مانند کودکان به بازی‌های خيالی سرگرم شده‌اند و سراب دنيا آن‌ها را از درک حقيقت، محروم ساخته است.
و- صاحب حيات طيبه
انسان کامل، صاحب حيات طيبه است: «مَن عَمِلَ صَالِحاً مِن ذَکَرٍ أو أُنثَي وَ هُوَ مُومِنٌ فَلَنُحيينَّهُ حياةً وَ لَنَجزِينَّهُم أجرَهُم بِأحسَنِ مَا کانُوا يَعمَلونَ [نحل/97] هر کس از مرد يا زن، کار شايسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگی پاکيزه‌ای، حياتِ (حقيقی) بخشيم، و مسلَّماً به آنان بهتر ازآنچه انجام می‌دادند، پاداش خواهيم داد.» حيات طيبه در فرهنگ قرآنی، آن است که به سبب ايمان، رفتار شايسته و آشنايی با معارف الهی حاصل می‌شود: «يا أيهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيِبوا للَّهِ و لِلرَّسولِ اِذَا دَعَاکم لِمَا يُحييکُم وَ اعلَمُوا أنَّ اللهَ يَحُولُ بَينَ المَرءِ وَ قَلبِهِ وَ اَنَّهُ اِلَيهِ تُحشَرُونَ [انفال/24] ای کسانی که ايمان آورده‌ايد، چون خدا و پيامبر، شما را به چيزی فراخواندند که به شما حيات می‌بخشد، آنان را اجابت کنيد، و بدانيد که خدا ميان آدمی و دلش حائل می‌گردد، و هم در نزد او محشور خواهيد شد.»
از ويژگی‌های صاحبان حيات طيبه، آن است که به عنايت الهی، صاحب علمی می‌شوند که آنان را قطعاً به‌ سوی حق، راهبری می‌کند: «أوَمَن کانَ مَيتاً فأحيينَاهُ وَ جَعَلنَا لَهُ نُوراً يمشِي بِهِ فِي النَّاسِ کمَن مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيسَ بخارجٍ مِنهَا [انعام/122] آيا کسی که مرده (دل) بود و زنده‌اش گردانيديم و برای او نوری پديد آورديم تا در پرتو آن، در ميان مردم راه برود، چون کسی است که گويی در تاريکی‌ها گرفتار است و از آن بيرون آمدنی نيست؟» حيات طيبه، در همين دنيا انسان کامل را همراهی می‌کند، نه آنکه آن اشاره خاص به حيات اخروی باشد. انسان کامل در همين دنيا با وجود مَشَقَّت‌ها و مصائب، با توکل بر خداوند و با دور کردن هواهای نفسانی از خود، در درون خويش آرامش و لذت معنوی و قدرت و عزت خاصی احساس می‌کند.
ز- رسيدن به حقيقت توحيد
انسان کامل، به حقيقت توحيد رسيده است. اين وصول گاه در مقام بحث و نظر و انديشه است، که به مدد عرفان نظری و فلسفه حاصل می‌شود و گاه در مقام شهود و دريافت حضوری است که به مدد عرفان عملی صورت می‌گيرد.[6] بنابراين می‌توان گفت مکاتب عرفانی ديگر در معرفی انسان نگرش عميق و همه‌ جانبه ندارند، بلکه نگاه آنان به انسان بسيار سطحی و بيشتر از لحاظ مادی و جسمانی انسان صورت می‌گيرد. با توجه به مطالب گفته‌ شده می‌توان گفت که به رهبران عرفانی مکاتب ديگر نمی‌توان اعتماد داشته و به رهنمودهای آنان دل خوش کرد.

پی‌نوشت:

[1]. واسطی، علی، عيون الحکم و المواعظ، قم، نشر دارالحديث، ص 329.
[2]. ابن ابی جمهور، محمد بن زين‌الدين، عوالی اللَّئالی، جلد1، قم، نشر دار سيد الشهداء للنشر، ص 54و102
[3]. محمود رجبی، انسان‌شناسی، قم، نشر موسسه آموزشی امام خمينی(ره) ص 158.
[4]. سبزواری، ملاهادی، شرح اسماءالحسنی، قم، نشر منشورات مکتبة بصيرتی، ص 25.
[5]. مرتضی، مطهری، انسان در قرآن، تهران، نشر صدرا، ص 74.
[6]. محمود رجبی، انسان‌شناسی، قم، نشر موسسه آموزشی امام خمينی(ره) ص 161.

برای مطالعه بیشتر بنگرید به کتاب «سايبان خود ساخته عرفان مدرن» نوشته محمد اسماعيل عبداللهی.

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.