«احساس استقلال» مهم‌ترین مانع عارف، در سیر الی الله

  • 1394/02/30 - 16:50
بر اساس دلایل عقلی و برهان فلسفی این نکته به دست می‌آید که ما از خود هیچ‌نداریم؛ نه حیاتی، نه علم و دانشی، نه قدرتی، و نه حرکتی و نه هیچ‌چیز دیگر. ما هر چه داریم از آن موجود دیگری است و ما تمام هستی و تعلقات خود را وام‌دار اوییم. این را باید گفت که پیوسته و در اغلب موارد بین عقل و دل و گفتار و رفتار تضاد وجود دارد. عقل می‌گوید انسان هیچ استقلالی از...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سیر و سلوک» در لغت به معنای «پیمودن راه» است. طبیعتاً مانند هر سیر دیگری، این راه آغاز و مبدأ، و انجام و مقصدی دارد. مقصد در اینجا ذات اقدس خدای متعال است و سالک این راه درنهایت به «معرفت شهودی» خدای متعال دست می‌یابد. روشن است که این سیر، سیر مادی و حرکت مکانی نیست؛ چرا که خدای متعال جسم نیست و جا و مکان و جهت ندارد تا ما بخواهیم به سمت او حرکت کنیم. بلی، خدای متعال خانه‌ای تشریفی به نام «کعبه» برای خود قرار داده و آن را «بیت الله» نامیده و از مردم دعوت کرده تا به سوی این خانه بیایند و گرد آن طواف کنند و حج بگذارند. اما این طواف و سیر، سیری نیست که انسان را به خدا برساند. بسیارند کسانی که ساکن حرم امن الهی و مکه‌اند اما در واقع دشمن خدا هستند و از سیر و طواف خود جز دوری از خدا نتیجه‌ای نمی‌گیرند! سیری که انسان را به خدا می‌رساند امری قلبی است و سیری است که در باطن انسان انجام می‌شود. در این سیر، روح انسان است که حرمت می‌کند و با طی مراحل کمال به مرتبه‌ای می‌رسد که قرآن کریم از آن به مقام «عندالله» تعبیر می‌کند: «فی مَقعَدِ صِدقٍ عِندَ مَلیِکٍ مُقتَدِرٍ[قمر/55] (پرهیزکاران) در قرارگاه راستین، نزد پادشاهی توانایند.» بنابراین در سیر و سلوک باید متوجه دل بود و به آن نگاه کرد. آنچه به خدا نزدیک یا از خدا دور می‌شود دل آدمی است نه جسم او. نتیجه سیر عرفانی، نزدیکی دل انسان پیوند آن باخدا است.
بر اساس دلایل عقلی و برهان فلسفی این نکته به دست می‌آید که ما از خود هیچ‌نداریم؛ نه حیاتی، نه علم و دانشی، نه قدرتی، و نه حرکتی و نه هیچ‌چیز دیگر. ما هر چه داریم از آن موجود دیگری است و ما تمام هستی و تعلقات خود را وام‌دار اوییم. این را باید گفت که پیوسته و در اغلب موارد بین عقل و دل و گفتار و رفتار تضاد وجود دارد. عقل می‌گوید انسان هیچ استقلالی از خود ندارد و «عین فقر و عین ربط» در مقابل ذات اقدس الهی است؛ ولی دل ما احساس استقلال و عدم وابستگی می‌کند. واقعیت این است که ما هنوز به دل باور نداریم که هیچ موجود و موجودیت مستقلی جز ذات اقدس الهی وجود ندارد.[1] به‌عنوان شاهدی بر این مدعا می‌توانیم به این مطلب توجه کنیم که ما انسان‌ها جز خدا از همه‌چیز می‌ترسیم! گویا برای همه‌چیز قدرت و فاعلیت و تأثیر قائلیم جز برای خدای متعال! این در حالی است که پیامبر و ائمه معصومین(علیهم‌السلام) می‌فرمایند: «مَن خافَ اللهَ اَخافَ اللهُ مِنهُ کُلِّ شَیءٍ وَمَن لَم یَخَفِ اللهَ اَخافَهُ اللهِ مِن کُلِّ شَیءٍ؛[2] هرکسی از خدا بترسد خداوند همه چیز را از او می‌ترساند و هر کس از خدا نترسد خداوند او را از همه‌چیز می‌ترساند».
عارفان حقیقی و عباد صالح خداوند از هیچ‌چیز جز خدای متعال نمی‌ترسند و هراسی ندارند. آنان حقیقتاً باور کرده‌اند که هیچ مؤثر و منشأ اثری جز خدای متعال در عالم وجود ندارد و همه هستی از آن او و در اختیار اوست و تا او نخواهد، حتی برگی بر درختی نخواهد رویید و برگی نیز سقوط نخواهد کرد. پس اگر کسی به حقیقت عرفان و معرفت حضوری خدای متعال دست پیدا بکند، حجاب‌ها بین او و خدا برداشته شده و دیگر هیچ استقلالی نه برای خود و نه برای هیچ موجود دیگری نمی‌بیند.
بنابراین با توجه به مطالب گفته شده چنین برمی‌آید که مهم‌ترین مانع در راه «سیر و سلوک الی الله» مستقل دیدن خود در برابر خداوند متعال است. یعنی روح انسان، دل انسان خود را در مقابل کارهای خود مستقل و خودکفا بداند و وجود خداوند را بدون اثر و تأثیر تلقی بکند. که این اولین و از مهم‌ترین موانع رشد و سیر انسان به‌سوی خداوند متعال به حساب می آید. راه درمان آن‌هم این است که انسان همیشه و در همه حال خود را نسبت به ذات خداوند متعال فقیر و عین الربط همیشگی و ابدی بداند، و وابستگی خود به خداوند متعال را هیچ موقع فراموش نکند.

پی‌نوشت:

[1]. در جستجوی عرفان اسلامی، علامه مصباح یزدی، نشر موسسه امام(ره)، ص206.
[2]. اصول کافی، کلینی، ج2، ص 68، روایت 3.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.