پاسخی به اشکالات پیرامون عصمت پیامبر

  • 1393/11/12 - 08:40
مراد از كلمه ذنب تبعات بد و آثار خطرناكی است كه دعوت آنجناب از ناحيه كفار و مشركين ببار می‌آورد و اين آثار از نظر لغت ذنب است، ذنبی كه در نظر كفار وی را در برابر آن مستحق عقوبت می‌ساخت هم چنانكه موسی(عليه السّلام) در جريان قتل آن جوان قبطی خود را گنهكار قبطيان معرفی نموده: «برای من گناهی است در نظر آنان كه می‌ترسم...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ كوشش اين نوشته اين خواهد بود كه اولاً تفسير و معنی آيات 1 و 2 سوره فتح و 55 سوره غافر را تبيين نمايد و ثانياً مسيح كتاب مقدس را معرفی نمايد. و ثالثاً مسئله فدا را مورد نقد و بررسی قرار داده و در پايان مقاله گوشه كوچكی از آموزه‌های نجات بخش اسلام را گوشزد نمايد.

علامه طباطبائی(رحمة الله) در تفسير آيات ياد شده می‌فرمايد: «بايد توجه داشت كه مراد از مغفرت معنای معروفش كه ترك عذاب در مقابل مخالفت با نامبرده نيست چون ذنب در لغت آنطور كه از موارد استعمال آن استفاده می‌شود عبارت است از عملی كه آثار و تبعات بدی دارد حال هر چه باشد و مغفرت هم در لغت به معنی پرده افكندن بر روی هر چيز است. قيام رسول خدا برای دعوت مردم و نهضتش عليه كفر و بت‌پرستی از قبل هجرت و ادامه‌اش تا بعد از آن و جنگ‌هايی كه بعد از هجرت از مكه با كفّّار مشرك به راه انداخت عملی بود دارای آثار شوم و مصداقی بود برای كلمه ذنب و خلاصه عملی بود حادثه آفرين و مسأله ساز و معلوم است كفار قريش مادامی كه شوكت و نيروی خود را محفوظ داشتند هرگز او را مشمول مغفرت خود قرار نمی‌دادند، امّا خدای سبحان با فتح مكه و يا فتح حديبيه كه به فتح مكه منتهی شد شوكت و نيروی قريش را از آن‌ها گرفت در نتيجه گناهانی كه پيامبر در نظر قريش داشت پوشانيد.

پس مراد از كلمه ذنب تبعات بد و آثار خطرناكی است كه دعوت آنجناب از ناحيه كفار و مشركين ببار می‌آورد و اين آثار از نظر لغت ذنب است، ذنبی كه در نظر كفار وی را در برابر آن مستحق عقوبت می‌ساخت هم چنانكه موسی(عليه السّلام) در جريان قتل آن جوان قبطی خود را گنهكار قبطيان معرفی نموده: «برای من گناهی است در نظر آنان كه می‌ترسم مرا بكشند».[1] مرحوم علامه طباطبائی در ادامه بيان خويش گناهان قبل پيامبر را دعوت به اسلام و دستور به دوری از بت پرستی و گناهان بعدی او را از ميان برداشتن سران كفر و شرك می‌داند و مغفرت خداوند را در اين مورد پوشانيدن آن‌ها و ابطال عقوبت هايی است كه به دنبال دارد می داند.[2] در تفسير نور الثقلين روايتی از امام رضا(عليه السّلام) نقل شده كه اين معنا را تأييد می نمايد: «مأمون از امام رضا (عليه السّلام) پرسيد: «يابن رسول الله آيا اين سخن شما نيست كه پيامبران معصومند؟» حضرت فرمود: «آری». مأمون پرسيد: «پس معنی اين آيه را بيان فرما: «ليغفر الله ما تقدم من ذنبك و ما تأخر... (سورة فتح، آية 2)». امام رضا(عليه السّلام) فرمود: «اين عقيده مشركان بود كه چون پيامبر آن‌ها را به توحيد فرا خواند و با بت‌های آن‌ها به مبارزه برخاست او را از گناهكارن بر شمردند».[3] علاوه بر اين‌ها در قاموس كتاب مقدس هم ذيل واژه گناه معانی متعددی ذكر شده كه از آن جمله است هر ناراستی گناه است.[4] بديهی است كه راستی و ناراستی عنوانی نسبی است و در نظر اقوام و ملل مختلف متفاوت است. از مجموع آنچه ذكر شد بدست می آيد كه از نظر قرآن پيامبر هرگز مرتكب گناهی نشده است و اگر چه ايشان به علت وجود انسانی خود، همانند هر انسان ديگری محتاج لطف الهی است. امّا به واسطه آنكه حضرت حق ذات مقدس ايشان را پيامبر خود نموده است و واسطه فيض الهی است، نجات و رستگاری بشر فقط از طريق اين بزرگوار ممكن و ميسور است.»

پی‌نوشت:

[1]. سوره شعرا، آية 14.
[2]. علامه طباطبائی، الميزان، ترجمه موسوی همدانی، جامعه مدرسين قم، ج 18، ص 381.
[3]. شيخ جمعه العروس الحويزی، تفسير نور الثقلين، انتشارات اسماعيليان قم، 1415، ج 5، ص 56 و نيز ر.ك، بحار الانوار، ج 11، ص 83.
[4]. جيمز هاكس، قاموس كتاب مقدس، انتشارات اساطير نوبت اول، 77، تهران، ص 753.

منبع. منبع: نرم افزار پاسخ، مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.