تحریف، کتمان و مصادره فضائل اهل بیت (علیهم السلام)

  • 1393/10/24 - 08:57
پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام یکی از مشکلاتی که دامنگیر جامعه اسلامی شد جعل و تحریف احادیث و سنت ایشان بود به گونه ای که با وارد نمودن احادیث ساختگی و دروغین، و منع محدثین و علما از ذکر فضائل اهل بیت (علیهم السلام) اعتماد مسلمین را گرفتار شک و تردید و مبتلا به مصیبتی بزرگ نمودند. چنان مصیبت بزرگی که، عالمان علم حدیث و رجال‌شناسان بزرگ...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پس از رحلت پیامبر گرامی اسلام یکی از مشکلاتی که دامنگیر جامعه اسلامی شد جعل و تحریف احادیث و سنت ایشان بود به گونه ای که  با وارد نمودن احادیث ساختگی و دروغین، و منع محدثین و علما از ذکر فضائل اهل بیت (علیهم السلام) اعتماد مسلمین را گرفتار شک و تردید و مبتلا به مصیبتی بزرگ نمودند. چنان مصیبت بزرگی که، عالمان علم حدیث و رجال‌شناسان بزرگ قرن‌هاست گرفتار آن شده‌اند. این قضیه در زمان امویین به اوج خود رسید به طوری که در زمان حکومتشان نسلی از محققین و علماء را با این تفکر تربیت کردند و حتی بعضی از صحابه و تابعین را خریدند و بهای سنگینی به آنها پرداختند و در این مسیر خوارج و آل زبیر هم با بنی امیّه هم قدم شدند.

این سیره ادامه پیدا کرد تا نوبت به ورود آن در کتب اهل سنت شد و چیزی که الان شاهد آن هستیم این است که تواریخ و کتب حدیثی اهل سنت، نسبت به مناقب و فضائل اهل بیت (علیهم السلام) غالبا مبنای تألیفشان بر تکنیک تحریف فضائل استوار است به طوری که بسیاری از احادیث مربوط به فضائل اهل بیت (علیهم السلام) در این کتب یا چیزی از آن حذف یا به آن اضافه شده، که مفهوم فضیلت را تحت الشعاع قرار بدهد یا کلاً آن را کتمان کرده اند و یا به نام شخص دیگری مصادره کرده اند که این عمل را به انگیزه های مختلفی که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد انجام داده اند.

عوامل تحریف فضائل اهل بیت (علیهم السلام)

- مشروعیت حکومت خلفاء؛ پس از وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دو طرز تفکر عمده بین مسلمانان بر سر جانشینی آن حضرت پدید آمد، یکی مکتب امامت و دیگری مکتب خلافت که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) هر یک از این دو دیدگاه طرفداران خاصی پیدا کرد. اما دیدگاه نخست که ریشه در آیات قرآن و احادیث صحیح پیامبر (صلی الله علیه و آله) مانند حدیث غدیر، ثقلین و منزلت داشت، امامت را امری انتصابی می‌دانست که به فرمان الهی شکل گرفته و پیامبر (صلی الله علیه و آله) تنها وظیفه ابلاغ را بر عهده دارد. دیدگاه دوم قائل به انتخابی بودن خلافت توسط رای مردم بود.

با تشکیل سقیفه و تثبیت رای آن و دفاع از انتخاب خلفاء به جای امامت امیر المؤمنین (علیه السلام) از طرف طیفی خاص و تاثیر گذار از سویی و وجود ده‌ها حدیث در فضیلت و برتری امیر المؤمنین (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) از سویی دیگر تناقضی دامنگیر جامعه اسلامی شد، که رفع آن مستلزم اقداماتی بود که مهمترین آن مشروع جلوه دادن منتخب سقیفه بود که تقابلی تمام قد با روایات فضیلت اهل بیت (علیهم السلام) داشت لذا این گروه دست به اقداماتی زدند که مرحله اول آن نابودی و امحاء کلیه احادیث نبوی و مرحله دوم آن وضع و جعل حدیث بود که به تصریح دانشمندان حدیث اهل سنت ده‌ها سخن از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در فضیلت خلفاء تراشیده شده تا به جلب قلوب عامه و مقابله با احادیث فضایل اهل بیت (علیهم السلام) بپردازد. اگرچه همه یا اکثر این سخنان پس از خلفا به ویژه در زمان معاویه وضع شده، اما آنچه اهمیت دارد نقشه راهی است که توسط عاملین اصلی شورای سقیفه طراحی شد و مرحله به مرحله به اجرا گذاشته شد و دستور به شروع آن اندکی پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای اجرا به جامعه مسلمین ابلاغ شد که مبنای آن تحریف فضائل اهل بیت (علیهم السلام) بود.

- مشروعیت عمل صحابه؛ از عوامل دیگری که میتوان برای تحریف فضائل اهل بیت (علیهم السلام) برشمرد خوش‌بینی بیش از حد به صحابه به ویژه از سوی اهل سنت بود که موجب گردید زمینه مناسبی برای جعل حدیث و سوء استفاده افراد مغرض پیدا شود. پس از تغییر نوع جانشینی پیامبر (صلی الله علیه و آله) که در شورای سقیفه اتفاق افتاد، چون دست اندر کار تعیین خلافت عموماً در لسان پیامبر (صلی الله علیه و آله) مدحی برایشان صادر نشده بود و در مقابل، مقام اهل بیت (علیهم السلام) (که حقشان در مسأله خلافت ضایع شده بود) در روایات نبوی، اصلا قابل مقایسه با غیر ایشان نبود، لذا اشیاع و اتباع غصب خلافت، چاره ای به جز تنزیل مقام اهل بیت (علیهم السلام) و تصعید مقام صحابه نداشتند تا به گونه ای کار خود را مشروع جلوه کنند به همین خاطر دست به تحریف زدند به عنوان مثال شرافت‌های اهل بیت (علیهم السلام) را نادیده گرفتند و کتمان کردند یا آن را گستردند و خود را هم داخل در آن کردند به عنوان مثال حدیث نبوی: «انا مدینه العلم و علی بابها.[1] من شهر علم هستیم و علی دروازه آن.» را به این صورت نقل کردند که «انا مدینه العلم و ابو بکر اساسها و عمر حیطانها و عثمان سقفها و علی بابها.[2] من شهر علم هستم و ابوبکر پایه آن و عمر دیوار و عثمان سقف و علی در آن است!»

چنین اعتماد محکمی به صحابه و سخنان آنان و پذیرش هرچه نقل نموده‌اند زمینه ورود ده‌ها حدیث جعلی را فراهم نمود. اصحابی که برخی از جنگ فرار نمودند، برخی ترک نماز جمعه کردند، داستان افک را ساختند و ده‌ها مورد دیگر که در جای خود قابل بررسی است، با امیر المؤمنین (علیه السلام) و حسنین (علیهما السلام) از جهت مقام و منزلت مساوی شدند و گاها کار به تکفیر اهل بیت (علیهم السلام) هم می‌رسید چنانکه عروه بن زبیر از عائشه نقل می‌کند: «کنت عند رسول اللّه اذا اقبل العباس وعلی فقال یا عائشه هذین یموتان علی غیر ملتی او قال دینی.[3] نزد رسول خدا بودم که عباس و علی از دور پیدا شدند. رسول خدا فرمود این دو تن بر غیر ملت یا دین من می‌میرند.»

گرایشات سیاسی و قومی قبیله‌ای؛ یکی دیگر از عوامل تحریف فضائل که موجب وارد شدن ده‌ها حدیث دروغین در منابع روایی و تاریخی گردیده است، گرایشات قومی و قبیله‌ای است، به نحوی که معاندین اهل بیت (علیهم السلام) خواسته اند در قدم اول با وارد کردن خود و همفکران خود در مفاهیمی مثل که از واژه‌های پرکاربرد در احادیث نبوی هستند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) در فضل خاندان خود به کار برده‌اند، برای خود فضیلت تراشی کنند و در قدم دوم با عادی جلوه دادن طائفه اهل بیت (علیهم السلام) و تحریف معنای دو واژه مذکور به مخاطب این را القاء کنند که هیچ خصوصیتی فراتر از دیگر اتباع و پیروان پیامبر (صلی الله علیه و آله) در این خاندان وجود ندارد و در گام آخر بعضی از اهل بیت (علیهم السلام) را که معاندت بیشتری با آنها دارند از حیطه «اهل البیت» و «آل البیت» پیامبر (صلی الله علیه و آله) خارج کنند که متاسفانه جوامع حدیثی اهل سنت و حتی صحاح سته از این نقصان خالی نیستند.

تقرب به حکّام زمان؛ یکی دیگر از عوامل تحریف احادیث فضائل اهل بیت (علیهم السلام) مسأله تقرّب به حکام زمان و خلفای جور وقت بوده است، مسأله ای که می‌توان گفت بسیاری از کتب حدیثی و تاریخی اهل سنت دستخوش آن شده اند، و افرادی از خود اهل سنت به آن اشاراتی داشته‌اند، نظیر حاکم نیشابوری که در مقدمه کتاب فضائل فاطمة الزهراء (سلام الله علیها) به نحوی به این انگیزه برای تحریف فضائل اشاره کرده است.[4]

دنیا پرستی و قدرت طلبی؛ یکی دیگر از عوامل تحریف فضائل اهل بیت (علیهم السلام) مسأله دنیاپرستی و قدرت‌طلبی برخی افراد حریص و سودجو بوده که دین را وسیله کسب دنیا قرار داده و برای تحصیل امور دنیوی از انتساب سخنان دروغین به رسول خدا و تحریف سخنان ایشان هیچ ابایی نداشتند لذا با دریافت مبالغی فضائل اهل بیت (علیهم السلام) را سرقت و به نفع دیگران مصادره می‌کردند. به عنوان مثال معاویه به سمرة بن جندب مبلغ یکصد هزار درهم پیشنهاد می‌دهد تا این دروغ بزرگ را جعل کند که آیه شریفه «مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِى الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللهَ عَلَى مَا فِى قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّالْخِصَامِ [البقره/204] از مردم کسانى هستند که گفتار آنان در زندگى دنیا مایه اعجاب تو مى‌شود و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه مى‌گیرند در حالى که آنان سرسخت ترین دشمنان هستند.» درباره علىّ بن ابى طالب(علیه السلام) نازل شده! و آیه «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ [البقرة/207] بعضى از مردم جان خود را به خاطر خشنودى خدا مى‌فروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است»، درباره ابن ملجم نازل شده است ولى او به این مبلغ راضى نشد، و معاویه همچنان بر آن افزود تا چهارصد هزار درهم شد و قبول کرد.

حرکت نامبارک و خطرناک تحریف، کتمان و مصادره فضائل اهل بیت (علیهم السلام) توسط دروغ‌پردازان به انگیزه‌های مختلفی که بعضی از آنها را در این مختصر ذکر کردیم، تا به امروز منابع روایی و تاریخی را مورد تهدید قرار داده به طوری که مطالب سره و ناسره با هم آمیخته شده‌اند و متاسفانه بدترین اثرش، عدم دسترسی جویندگان حقیقت به مطالبی است که به آنها ملاک تشخیص حق از باطل را می‌دهد. لذا مشاهده این وضعیت خطرناک دلسوزان و ارباب جوامع روایی را بر آن داشته تا به مقابله جدی پرداخته و ضمن پالایش مجعولات و تحریفات، امکان دستیابی به احادیث صحیح در کلیه ابواب حدیثی به خصوص فضائل اهل بیت (علیهم السلام) را برای علاقه‌مندان فراهم نمایند. نتیجه این تلاش پیدایش علومی مانند رجال، درایه و تدوین ده‌ها کتاب در معرفی انحرافات و معرفی واضعین و جاعلین بوده که بیان آنها خود، گفتار مستقلی را می‌طلبد.

پی‌نوشت:

[1]. الحاكم النيسابوري؛ ابو عبدالله محمد بن عبدالله، المستدرك علي الصحيحين، دار الكتب العلمية، بيروت، ج3 ص13
[2]. ابن حجر، لسان الميزان، مؤسسة الأعلمي بيروت، ج 4 ص356
[3]. ابن ابی الحدید، شرح‏ نهج‏ البلاغة، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ج 4  ص64
[4]. ابو عبدالله محمد بن عبدالله الحاكم النيسابوري، فضائل فاطمة الزهراء، دارالفرقان قاهره، ص13

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.